آفتابنیوز : آفتاب: یک پیر مرد که از سوی زنی آشنا به مزاحمت متهم شده است میگوید از سوی زن نامههایی داشته که اصرار داشت به خواستگاری وی برود.
به گزارش ایران چندی پیش زن 52 سالهای به شعبه بازپرسی دادسرای منیریه مراجعه کرد و از خواستگار سالخوردهاش به خاطر مزاحمت شکایت کرد و گفت: خانهدار هستم، چند سال پیش شوهرم به خاطر پیری از دنیا رفت و خلاصه من تنها ماندم. تا این که دو سال پیش همسایهمان به نام محمد 62 ساله که مغازه کتابفروشی دارد به من پیشنهاد ازدواج داد. از آنجا که وی زن و بچه دارد. بشدت مخالفت کردم، اما بیفایده بود وی چندینبار از من خواستگاری کرد و قول داد که مرا خوشبخت میکند.
وقتی با اصرارهای محمد مواجه شدم و از طرفی چون تنها و بیسرپناه بودم زمانی که دیدم وی میتواند مونس و همدم خوبی برایم باشد، موضوع را با بچههایم در میان گذاشتم و از محمد نیز خواستم که با زن و بچههایش صحبت کند.
وی افزود: پس از مدتی محمد در تماس تلفنی با من ادعا کرد خانوادهاش با ازدواجمان هیچگونه مخالفتی ندارند.
خلاصه وی از من خواست که برای خرید یک آپارتمان به بنگاه مسکن بروم تا سه دانگ آن را به نام من و 3 دانگ دیگر را به نام خودش بزند.
براساس گفتههای محمد به بنگاه مسکن رفتم و یک واحد آپارتمان انتخاب کردم. سپس خواستگار شیادم از من خواست که فتوکپی شناسنامه و کارت ملیام را در اختیارش بگذارم تا این خانه را به نام من بزند.
وی وقتی مدارک شناساییام را گرفت فردای آن روز نزدم آمد و به بهانه این که صاحبخانه قیمت خانهاش را بالا برده است وی توان خرید ندارد. ادعا کرد این معامله بهم خورده است!
خواستگارم با این ترفند که میخواهد برای زیارت به کربلا برود، مدعی شد که پیش از سفر میخواهم زیر یک سقف برویم، خواست که خانهای را موقت اجاره کنیم. پس از گذشت یک هفته دوباره نزدم آمد و گفت خانه اجاره کرده است و از من خواست که در یک برگ سفید چنین بنویسم که من دو میلیون و 500 هزار تومان از وی دریافت کردهام، من نیز چون به وی اعتماد داشتم هر چی گفت نوشتم.
خلاصه دو هفته از این ماجرا گذشت و قرار بر این بود که برای عقد به دفترخانه برویم. اما یک روز محمد به خانهمان آمد و ناگهان در کمال ناباوری برگهای را که خودش گفته بود بنویس که من از وی 2 میلیون و 500 هزار تومان پول گرفتهام، نشانم داد و گفت من از تو مدرک دارم باید پولم را برگرداني. این در حالی است که من حاضرم قسم بخورم که از این مرد شیاد هیچ پولی نگرفتهام و از آن روز تا به حال وی مرتب برای خودم و بچههایم ایجاد مزاحمت میکند و روزگار را به کامم تلخ و سیاه کرده است. حالا از وی به خاطر تهمت و ایجاد مزاحمت شکایت و تقاضای رسیدگی دارم.
با این ادعاها مرد 62 ساله به دادسرا احضار شد و تحت بازجویی قرار گرفت.
محمد در بازجوییها گفت: مغازه کتابفروشی دارم. این زن در همسایگیمان زندگی میکند با شوهرش دوست بودم، تا این که یک روز وی برای خرید کتاب به مغازهام آمد و در حالی که آشفته و پریشان بود به من گفت که صاحبخانهاش کرایه ماهیانه خانهای که در آن زندگی میکند را افزایش داده و وی قادر به پرداخت نیست خلاصه خواست که به وی 2 میلیون و 500 هزار تومان پول قرض بدهم که من همان لحظه به وی تحویل دادم و بلافاصله یک رسید از وی گرفتم. اما زمانی که پولم را خواستم به من تهمت زد.
این پیر مرد در خصوص خواستگاری از زن 52 ساله گفت: من هرگز به وی پیشنهاد ازدواج ندادم چرا که خودم همسر دارم، اما وی نسبت به من ابراز علاقهمندی کرد و خواست که به خواستگاریاش بروم که من نیز پذیرفتم. حتی حاضرم نامههای عاشقانه را که در این مدت برایم نوشتهاست به دادسرا ارائه دهم.
وقتی این زن نتوانست مدارک کافی به دادسرا ارائه بدهد، پیر مرد با دستور بازپرس آزاد شد.
دست کم از 70 که رد شد بگویید...