آفتابنیوز : آفتاب: نشست تخصصی "از طنز مطبوعاتی تا طنز تلویزیونی" با حضور علی معلم و رامبد جوان و با اجرا و کارشناسی جواد طوسی در سرای روزنامه نگاران ایران برگزار شد.
رامبد جوان در این نشست در تعریف کمدی اظهار کرد: کمدی یا شوخی را باید از دل جدیترین چیزهایی که افراد به آن باور دارند، بیرون کشید. در این زمینه با سه چیز میتوان خوب و استاندارد شوخی کرد. کمدیهای جهان نیز بر همین اساس شکل میگیرند.
کمدی نمیخواهد چیزی را تخریب کند
وی افزود: چیزهایی که در زندگی ما وجود دارند و بخش شخصی زندگی ما هستند. کمدی با اینها شکل میگیرد. اصلا قضیه این نیست که کمدی آمده که چیزی را خراب کند. یا برای سخیف کردن شکل میگیرد. بلکه میخواهد افراد را به این فکر بیندازد که شاید بتوان درباره بعضی مسائل بازنگری داشت. همیشه مردم و جامعهای که دچار روزمرگی شدهاند به یک کشیده نیاز دارند. کمدی به خصوصیترین بخش زندگی مردم که دربارهاش حرف نمیزنند و تبدیل به یک بتن آرمه شده، حرف میزند. مخاطب بعد از این شاید فکر کند در یک مورد اشتباه کرده، نکند بی خودی چموش و غیرقابل انعطاف بوده است؟
این بازیگر و کارگردان سینما و تلویزیون با اشاره به هزینههای فراوانی که ساخت یک فیلم دارد، تصریح کرد: فیلمنامهای را ارائه دادیم که میتوانست یک کمدی درجه یک درباره انقلاب باشد و موقعیت جذابی بسازد. اما وزارت ارشاد با ساخت آن مخالفت کرد، با این دلیل که میتواند ارجاعات امروزی داشته باشد و... گفتند بهتر است این کار را نسازیم تا بعدا باعث نگرانی کسی نشود.
ممیزی سیال و بدون تعریف است
وی از سابقه سالها تیزر ساختن در تلویزیون نام برد و گفت: یکی از حیرتانگیزترین ممیزیها مربوط به تبلیغات تلویزیون میشود. ما تیزری میساختیم که بازیگر مرد آن سبیل نازکی داشت، به ما گفتند این سبیل زنانه است نباید در کار باشد! در واقع ممیزی پخش تعریف ندارد و سیال است و ساعت به ساعت تغییر میکند!
به گزارش خبرنگار مهر، کارگردان و مجری "گپ" ادامه داد: همه میدانند که سحر دولتشاهی همسر من است. من در برنامه همسرم را صدا میکردم. به نظر شما به او بگویم خانم دولتشاهی؟! از من ایراد گرفتند چرا او را به نام کوچک خواندهای!؟ از آنجایی که کار را گرفته بودیم امکان تغییر این موضوع نیز بود. این شد که در پخش هر پنج دقیقه زیرنویس پخش میکردند که رامبد جوان با حضور همسر هنرمندش سحر دولتشاهی!
وی با اشاره به موارد دیگری از ممیزیها، تصریح کرد: نمیشود برای همه یونیفرم ساخت. قالب تعیین کنیم و بگوییم همه باید در همین قالب باشند.
حاشیهها:
* زمانی که جوان خیلی جدی عناصری که کمدی با آنها شوخی میکند را میشمرد، بعد از اشاره به دو مورد، مورد سوم را فراموش کرد! از علی معلم کمک گرفت و رو به جمع گفت: سومیاش را بگویید! یادم رفت! آنقدر محکم میگفتم که فراموش کردم!
* در اواسط برنامه سر و صدای جیغ و فریادی از بیرون به گوش میرسید که توجه همه را از جلسه به محوطه شبستان منحرف کرده بود. کمی بعد معلوم شد یک گروه نمایشی در حال اجرای برنامه هستند. جوان در واکنش به موضوع گفت: یعنی همه چیز آرام است؟ میخواهید من هم بروم دنبالشان از خودم صدا دربیاورم!؟
* علی معلم بعد از سخنانی که جوان با اعتراض بیان میکرد، در گوشی به او گفت عصبانیتت جذاب است! جوان بعد از این گفت: من اول خیلی آقا حرف میزدم. اما من را به غرغر کردن انداختید!