آفتابنیوز : آفتاب: به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی، متن و سند مقدمه این مصاحبه در سال 1382 بدین شرح است:
زندگی هاشمی – به باور جمعی از جامعه – لوکس و اشرافی است. چرا چنین باوری در سطحی از جامعه رسوب کرده است ؟ پاسخ این پرسش در نوع نگرشی نهفته است که افراد هر طبقه به مفهوم زندگی و درجات سطح آن دارند. باور پیش گفته از آن اقشاری است که در دسته بندی رایج طبقات اجتماعی ، به ( طبقه 3) معروفند. از منظر این طبقه، خانواده هاشمی لوکس زندگی می کنند. اما خود هاشمی، معیاری برای " زندگی متوسط" ارایه می کند که همین « زندگی لوکس» را هم دربرمی گیرد. در نگاه عامه،اسبدوانی و اسکی بازی،ورزش بچه پولدارها و اشراف زاده ها تلقی می شود، اما از نظر هاشمی همین بازی ها- از آن روی که در حیطه و حوزه مباحات شرعی قرار می گیرد- مصادیق « بهره مندی از نعمت های الهی»بشمار می رود و نباید روی آورندگان به این تفریحات را سرزنش کرد.
بهره مندی از نعمات الهی البته گناه نیست اما در آموزه های اسلامی،تبصره هایی چند بر این حکم کلی روا داشته شده ؛ از آن جمله ،پیمانی است که خداوند از فرمانروایان گرفته که جانب مراعات فرمانبرداران تهیدست را فرو نگذارند و با سلوک زاهدانه ، سطح زندگی خود را با پایین دست ترین مردمان برابر کنند تا گزندی به عزت و حرمت آنان نرسد و محنت فقیری و فرودستی، کرامت و شخصیت انسانی شان را فرونکاهد . نیز،آموزه « مواسات» که مومنان فرادست را به همدری با همکیشان فرودست فرا می خواند واز برخورداران می خواهد که هم سطح کردن زندگی شان با تنگدستان را وجهه همت کنند تا هیچ مسلمانی از« نداری» احساس غربت نکند، دچار درماندگی نشود، غصه بی کسی نخورد و فاصله خود با اغنیا را دره ای عمیق و ناپیمودنی نیابد.
هاشمی همه شایعات را رد می کند. می گوید: «فرزندانم هیچ یک کار اقتصادی نمی کنند. میگویم: وجه آشکار ثروت اندوزی و « مالکیت» رسمی و قانونی بر شرکت ها و صنایع محل بحث نیست ، سخن از « سیطره » خاندان هاشمی است بر صنایع مهم و بزرگ و « اعمال نفوذ» در گلوگاه های اقتصادی. می گوید: سیطره و اعمال نفوذی هم در کار نیست. می گویم: حتی اگر تقوا پیشه کنند و از اعمال نفوذ، پرهیز، اصل « تنفذ» محل اشکال است. هاشمی اما، اصل و اساس « تنفذ» را نیز انکار می کند.
کوتاه می آیم و باب بحث بسته می شود. اعتراف می کنم کم آوردم. سرآن داشتم که ابهامات انباشته شده در کنج اذهان عوام را به تمامه طرح کنم به امید گفتن پاسخی شایسته و حتی المقدور قانع کننده.و شهادت می دهم هاشمی همچون متهمی نشسته برصندلی اتهام، از هیچگونه پاسخگویی دریغ نداشت حال آنکه من ، سندی محکمه پسند نداشتم.
شاید شبهه داران بی عرض از لا بلای گفتار صریح من در مقام پژسشگر و پاسخ های روشن هاشمی، بسوی حقیقت رهنمودن شوند، اما به یقین، مسئله داران مریض را این گفت و شنود شفا نمی دهد.