آفتابنیوز : آفتاب: «محمد صادق.ح» جوان ۲۱ سالهای بود که رابطهی دوستی خود را با الهام در سال ۸۶ آغاز میکند و محل قرارشان نیمکتهای پارک کنار خانه الهام میشود. شاید آنها فکر میکردند که بزرگ شدهاند و میتوانند رابطه پنهانی خود را به یک رابطه محکم و ابدی تبدیل کنند اما غافل از اینکه قلب «محمد صادق» فرصتی برای تپیدن ندارد و آن هم مانند بیشتر روابط پنهایی یا به جدایی ختم میشود یا به خون!.
«مهدی.م» یکی از دوستان نزدیک محمد صادق بوده است که چند باری الهام را به همراه دوستش دیده بود و گویا از او خوشش میآمده و بر این اساس مزاحمتهای تلفنی خود را شروع میکند و این آغازی میشود برای شروع یک رقابت عشق. رقابتی که سرانجام یکی از آنها را به کام مرگ میکشاند.
در ۲۷ آبان ماه ۸۶ «مهدی» طی تماس تلفنی با الهام، تهدیداتی را علیه محمد صادق مطرح میکند و الهام این خبر را به محمد صادق میرساند. عصر همان روز محمدصادق به همراه دوستانش در خیابان استقلال سر کوچه ۱۴، منتظر مهدی ایستاده بودند که با یکدیگر به هیات بروند. مهدی قدم های خود به طرف محمدصادق تندتر کرده و چاقوی خود را در دستش پنهان میکند. دست محمدصادق را میگیرد و به بهانه یک صحبت خصوصی او را به انتهای کوچه میبرد. بعد از چند دقیقه نزاع، مهدی چاقوی خود را به سینه محمدصادق میزند و فرار میکند.
دوست محمدصادق در این باره میگوید: ساعت پنج عصر بود که «مهدی.م»، محمدصادق را به داخل کوچه برد و پس از چند دقیقه محمد صادق به طرف من دوید. از او سوال کردم که چی شده؟. او جواب داد مهدی به من چاقو زد. با هم به دنبال او رفتیم که در همین هنگام محمدصادق به زمین افتاد و من سریع او را به بیمارستان سیدالشهداء بردم که متاسفانه ساعت ۸ شب تمام کرد.
مهدی پس از این ماجرا با الهام تماس میگیرد و خبر کشتن محمدصادق را به او میدهد و الهام در کمال ناباوری جواب مهدی را با گفتن اینکه تو هیچوقت دستت به او نمیرسد، میدهد. مهدی به او گفته است که علاقهای به او ندارد و اگر محمدصادق را کشت باز به خاطر الهام نبوده و سر فحشهایی بوده که محمدصادق به مهدی داده است.
مهدی بعد از آن روز، چندماهی را در کهنوج و بعد شهرکرد، اصفهان، بندرعباس و کرج سپری میکند که این چند ماه در نهایت به ۶ سال میانجامد و سرانجام در جریان تحقیقات پلیس، مهدی در کرج دستگیر میشود.
«مهدی.م» پس از بازداشت گفت: نمیدانم چی شد، یک لحظه عصبانی شدم. با چاقویی که از قبل در دست داشتم به سینهاش زدم و فرار کردم.
حمید اسحاقی، بازپرس شعبه سوم دادسرای کرمان در این باره به خبرنگار ایسنا گفت: عصبانیتهای آنی به همراه داشتن سلاح، بیشترین عامل به وجود آمدن قتل است.
وی ادامه داد: جوانان باید بدانند که روابط پنهانی به جایی نمیرسد و باید حتما خانوادههای خود را در جریان اینگونه موضوعات بگذارند.
اسحاقی خاطرنشان کرد: اگر مهدی خود را معرفی کرده بود و خانواده مقتول رضایت میدادند از ۳ تا ۱۰ سال حبس محکوم میشد ولی الان با اینکه ۶ سال از آن واقعه گذشته است، باز داغ آن خانواده تازه شده و اگر رضایت ندهند قطعا قصاص خواهد شد.
رییس شعبه سوم بازپرسی کرمان بیان کرد: فرار «مهدی» حکم او را بدتر میکند، جوانان باید بدانند که در این مواقع فرار بهترین راه نیست زیرا دستگاه قضایی آرام ننشسته و بالاخره قاتل را دستگیر کرده و به سزای عملش میرساند.
به گزارش ایسنا،وی تصریح کرد: توصیهای که به جوانان میکنم این است که هیچ وقت سلاح سرد را به همراه نداشته باشند و در عصبانیت خشم خود را کنترل کنند، زیرا کنترل یک لحظه خشم بهتر از یک عمر پشیمانی است.