آفتابنیوز : آفتاب: داوود دانش جعفری
اول، نسبت به تجربه گذشته کشور و آدمهایی که تجارب خوبی داشتند نظر مثبتی وجود نداشت و حداقل این بود که با ابهام به آن نگریسته میشد. این در حالی بود که هنوز نقشه راه برای آینده مورد نظر نیز آماده نشده بود. بسیاری از مفاهیم پذیرفتهشده علم اقتصاد در دنیای امروز از قبیل تاثیر نقدینگی بر تورم و یا چگونگی تقسیم کار مطلوب بین دولت و مردم زیر سوال بود. به برنامه چهارم به عنوان سندی لازمالاتباع نگاه نمیشد. این در حالی بود که هیچ تلاشی برای تغییر آن نیز نمیشد. دوم، مسائل جنبی دستچندم کشور که اصولاً اهمیت نداشتند در شرایطی، تبدیل به مساله دست اول کشور میشدند. مثل تعیین ساعت کار بانکها که ماهها ما را به خود مشغول کرد. در مسائل جاری و اجرایی دستگاههای وابسته نیز ما همواره شاهد فعالیت گروههای فشار بودیم که سعی میکردند با اطلاعرسانی غلط حرکت امور را در جهت مورد نظر خود تغییر دهند. در موارد زیادی پیامکهای دسته جمعی قبل از رسیدن حکم به ما دریافت میشد. در حالی که در موارد زیادی به اقتصاد کشور آسیب میرساندند. سوم دولت به دلایل متعدد با حوزه پیرامونی خودش دچار مساله میشد و این فضای سنگین بر کار دستگاههایی مثل وزارت امور اقتصادی و دارایی سایه افکنده بود. مسائلی که هنوز هم بسیاری از آنها حل نشده است.
مشکل با مجلس، مشکل با مجمع تشخیص مصلحت، مشکل با اشخاص خاص، مشکل با روزنامهها، مشکل با نامزدهای رقیب در انتخابات قبلی ریاستجمهوری، مشکل با نامزدهای بالقوه در انتخابات دهم؛ و دهها مساله دیگر که قابل ذکر نیست. این مسائل هر کدام به تنهایی کافی بودند که حرکت تند و سریع و پرشتاب را از دستگاههای اجرایی بگیرند. آنچه در این کارزار ابهامبرانگیز است، اینکه در این دوره که بیشترین فشار خارجی به نظام مالی کشور وارد میآمد به ویژه در بخش بانک و بیمه، عدهای نیز در داخل با نقد غیرمنصفانه موجبات تضعیف آن را فراهم میکردند. آتش تهیه این حملات عموماً از طرف کسانی ریخته میشد که حتی یک روز هم سابقه فعالیت در نظام بانکی و بیمهای کشور نداشتند و صرفاً با برداشتهای غیراجرایی خود عملکرد این مجموعهها را نظاره میکردند. عدهای سعی میکردند با اعمال نظرهای مختلف در ظاهر تحولی به وجود آورند ولی ما عملاً مشاهده کردیم آنها دارند این مجموعههای ارزشمند را از کار میاندازند زیرا طرحی جایگزین نداشتند و صرفاً از وضع موجود ایراد میگرفتند.
در هر صورت نظام بانکی در این دوره به صورت مستمر تحت فشار قرار داشت. من وقتی نگاه آنها را به نیمه خالی لیوان دیدم. جلوی آنها ایستادم و اجازه ندادم جلوتر بروند زیرا فکر میکردم این نوع برنامهها فراتر از وظیفه یک دستگاه است و باید برای انجام آن توافق ملی و حتی قانون وجود داشته باشد. به یاد ایده انحلال ارتش افتادم که عدهای در آن موقع چهها برای آن میگفتند ولی امام (ره) چگونه مساله را با دوراندیشی هدایت کرد و آن وقت دیدیم که همین ارتش در دوره دفاع مقدس چه خدمات ارزندهای به انقلاب اسلامی کرد. صیادشیرازیها هدیه همین ارتش بودند. از ویژگیهای دیگر این دوره هیجانی این بود که هر کس به خود اجازه میداد در مسائل کلان اقتصادی کشور دخالت کند.
نمیدانم چه فایدهای از این کار میبردند. یک بار آقای دکتر رحیمی رئیس کل دیوان محاسبات در یک مصاحبه داخلی خارجی اعلام کرد یکی از قراردادهای نفتی که در دولت قبل منعقد شده است، مسالهدار است و لذا باید این قرارداد که ۲۰ میلیارد خسارت به کشور میزند لغو شود. هم من و هم وزیر نفت جداگانه با ایشان صحبت کردیم و گفتیم این نحوه رفتار شما با قراردادهای بینالمللی حیثیت ما را زیر سوال میبرد و دیگر در بستن قراردادهای جدید به ما اعتماد نمیکنند. اگر اشکالی وجود دارد باید آن را رفع کرد و نه اینکه با مصاحبه مطبوعاتی هو و جنجال راه بیندازیم. از طرف دیگر دلیلی وجود ندارد که قبل از اینکه این پرونده رسیدگی شده باشد و حکمی صادر شده باشد این بحثها رسانهای شود. ایشان خیلی ساده گفت: «من از شما دستور نمیگیرم».
* وزیر اقتصاد در دولت نهم
خبرآنلاین
تفکری در کار نبود . آنجه بود یکسری هزیان وحشتناک بود که
حکایت از یک کابوس شبانه داشت!!
شما نمیدونی از این کارا چه فایدهای میبرند؟
خب ماهم که ادمای ساده ای هستیم هم نمیدونیم
مشه بگید پس کی میدونه؟
نکنه هیشکی نمیدونه؟