آفتابنیوز : آفتاب: سرویس سیاسی - بسم الله الرحمن الرحيم
پنجم دي ماه سال ۱۳۸۲ براي استان كرمان، كشور ايران و قلوب انسانهاي نوعدوست و مهربان در سراسر جهان، يادآور حادثهاي ناگوار است كه در صبحي غمانگيز اعلان شد «بام بم فرو ريخت.»
اين پيام كوتاه كه همه را در بهت و حيرت فرو برده بود، خبر از مصيبتي بزرگ ميداد كه قهر طبيعت دامن مردم بم را گرفت و در شبي كه در تاريخ ايران به عنوان شبي فاجعهبار جاودان شد، خواب بسياري از مردان و زنان و كودكان و جوانان را ابدي كرد و اگر عدهاي به لطف خداوند زنده ماندند، همچنان به ياد خاطرات آن شب، آشفتهاند.
پس از وقوع اين حادثه، دو بار توفيق سفر به مناطق زلزلهزده و بازديد از اين مناطق و ديدار با مردم منطقه را داشتم. مخصوصاً در مراسمي كه به مناسبت شب هفت قربانيان زلزله، در بم شركت كرده بودم و پس از آن در جلسهاي كه با مسئولان استان و شهرستان براي ترميم خرابيها و شروع سازندگي اين مناطق داشتم، تأكيد كردم: «فعلاً شدّت بحران فروكش كرده، ولي مثل كوفتگي كه وقتي سرد شد، آثارش انسان را رنج ميدهد، بايد به فكر مرهمي كارساز باشيم. البته انشاءالله حالات بحران روحي از همين هفته كم ميشود و محاسبه جاي آن را ميگيرد و مردم به فكر خانهها، آينده، بازماندگان بيسرپرست، شغل، كشاورزي، تجارت، مغازه و مسائل ديگر ميافتند.»
در آن جلسه به مسئولين تأكيد كرده بودم: «مهمترين وظيفه ما اين است كه يك سازماندهي آهنين و فولادين ايجاد كنيم تا بتوانيم با امكانات داخلي و كمكهاي فرعي و حاشيهاي خارجي، برنامههاي كوتاهمدت و بلندمدت داشته باشيم تا هم نيازهاي امروز را فراهم كنيم و هم براي فرداهاي بم، با زمانبندي مناسب، به طرف ساخت زيربناها برويم.»
به هر حال آن روزها گذشت و خداي مهربان كه اگر به حكمت، دري را ميبندد، به رحمت در ديگري را ميگشايد، از فرداي زلزله، روح زندگي و روحيه نشاط را در مردم دميد و ملت و دولت با توكل بر ذات باريتعالي، آستين عزت و همّت را بالا زدند و چنان با اراده، بناهاي فردي و اجتماعي خويش را بر ويرانهها ساختند كه حقشان بود و من هم در بازديدي كه فروردين ماه امسال از آن شهر داشتم، متحيرانه خوشحال شدم.
در چند روزي كه مهمان صداقت مردم بم بودم، علاوه بر بازديدهاي مكرر از سطح شهر و چند پروژه عمراني، مخصوصاً در منطقه ارگ جديد، از يك مركز خيريه توانبخشي هم ديدن كردم كه تلفيقي از غم و شادي بود.
ملاقات با كساني كه سلامتيشان را آن شب زير آوارها گم كرده بودند، بسيار دردناك بود، اما وقتي ميديدم همين انسانها، حتي روي ويلچرها، براي حفظ استقلال مادي زندگي و تقويت حالات معنوي خويش، تلاش و كوشش ميكنند، در دل شادمان شدم.
البته از مردم بم كه براي تأييد سابقه باستاني آنها در تاريخ ايران، بناي خيرهكننده ارگ بم، حكايت «آفتاب آمد دليل آفتاب» است، همين انتظار ميرود و اميدوارم مسئولان بخشهاي مختلف در سطح شهرستان، استان و كشور نيز پابه پاي مردم به وظايف خويش عمل كنند، چون جغرافياي بم امتياز منحصر به فردي براي تقويت صنعت، كشاورزي و مخصوصاً گردشگري دارد و بازدهي سرمايهگذاري در آنجا بسيار كوتاهمدت خواهد بود.
خدا را شكر كه در دوران سازندگي و عليرغم انتقادات فراوان، فرودگاه بم ساخته و وارد برنامههاي ترابري كشور شده بود كه علاوه بر نجات مجروحان فراوان و تسريع كمكرسانيها در زمان زلزله، در روزگار ساختن و پس از آن، آن منطقه و مردمان مظلومش را حداقل از بنبست هوايي و مشكلات بُعد مسافتهاي جادهاي نجات داد و انشاءالله در كنار طرحها و پروژههاي ديگر، باز هم براي شكوفايي توسعه همهجانبه بم مفيد خواهد بود و امروز خط آهن سراسري شرق و غرب در ايستگاه بم، نعمتي براي تسهيل رسيدن به اين شهرستان گرانبها و سپر تاريخي جنوب شرق ايران است.
از مسئولان فرهنگي در سطح شهرستان بم و استان كرمان هم انتظار داريم كه هر ساله در سالگرد آن فاجعه، اين نكته را به عنوان يك نكته ظريف فرهنگي در بين مردم يادآوري كنند كه اگرچه خاطرات زلزله و مرگ دستهجمعي عزيزان تلخ است، اما براي پيروان مكتبي كه كتاب مبينش دعوت به صبر و شكيبايي در مصائب ميكند و ميگويد: «جعل لكم الارض ذلولا» و سپس دستور ميدهد كه «فامشوا في مناكبها و كلوا من رزقه»، جوشيدن چشمههاي اميد از دل ويرانههاي آوار، شيرين است و بايد با بازگفت و بازنشر روحيه همدردي و همكاري مردم ايران و بسياري از كشورهاي جهان در آن واقعه، سمفوني زندگي را همصدا با مردم اجرا كنند و بخوانند:
بني آدم اعضاي يكديگرند
چو عضوي به درد آورد روزگار كه در آفرينش ز يك گوهرند
دگر عضو را نماند قرار
اكبر هاشمي رفسنجاني
رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام
{$old_album_182128}
درود بر هاشمي
سنگ بد گوهر اگر كاسه زرّين بشكست
ارزش سنگ نيفزايد و زر كم نشود.