تا کی قرار است اصولگرایان از یک سوراخ گزیده شوند؟
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: سپس کم کم اختلافات شروع شد و منجر به انشعاب مجمع روحانیون واعلام انحلال حزب جمهوری گردید ولی باز هم اختلافات درون گروهی به پایان نرسید و در انتخابات مجلس پنجم دوستان آقای هاشمی رفسنجانی اختلاف جدیدی را دامن زدند ونطفه حزب کارگزاران را بستند وگرچه در انتخابات مجلس پنجم خیلی موفق نشدند ولی برای انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۷۶ به نفع اصلاح طلبان با تمام وجود به میدان آمدند و آقای هاشمی را نیز با خودشان به میدان آوردند ولی خیلی زود دوستان آقای خاتمی پس از پیروزی پاداش آنان را دادند!
اولین هتک حرمت‌ها نسبت به آقای هاشمی در آن دوران شروع شد و علیه ایشان موضع گیری های تندی شد در این دوران بود که مقداری اصولگرایان به هم نزدیک شدند و این نزدیکی و وحدت که خصوصا در زمان مجلس ششم و اواخر دولت آقای خاتمی به حد مطلوبی رسیده بود باعث شد با یک تدبیر جزئی و دور هم جمع شدن ، به موفقیت چشمگیری در انتخابات مجلس هفتم دست یابند.
با دست یافتن اصولگرایان به کرسی‌های مجلس هفتم دوباره اختلافات آغاز شد به گونه ای که یک سال پس از تشکیل مجلس هفتم و به هنگام انتخابات ریاست جمهوری نهم نتوانستند به وحدت برسند و نزدیک بود ریاست جمهوری را از دست بدهند.
آنچه باعث موفقیت اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری نهم شد تلاش خودشان نبود بلکه عملکرد نادرست اصلاح طلبان و تخریب چهره آنان در افکارعمومی بود که باعث رای آوردن یک نفر به ظاهر اصولگرا شد که خودش حاضر نبود زیر پرچم اصولگرایان برود ولی در هر حال اصولگرا به شمار می رفت.
این اختلافات همچنان ادامه داشت و دارد تا اینکه در آستانه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم قرار گرفته ایم واختلافات به اوج خود رسیده و تا کنون بیش از ۱۰ نفر از اصولگرایان به میدان آمده اند که امید به وحدت رسیدن را به حد اقل رسانیده اند.
تنها در این میان تا کنون ۳ نفر تحت عنوان ائتلاف ۲+۱ که معلوم نیست هر یک از دو طرف آن چه کسانی هستند پشت یک میز نشسته اند که گرچه امیدی به باقی ماندن اتحاد آنان نیست ولی به شدت هم مورد انتقاد دیگران قرار گرفته اند .
به نظر می‌رسد اصولگرایان به سمتی می‌روند که یک بار دیگر خود را برای گزیده شدن از همان سوراخی که تاکنون چندین بار گزیده شده اند آماده میکنند .
البته خیرخواهانی نیز هستند که تلاش میکنند همه اصولگرایان را دور یک میز بنشانند شاید به وحدت برسند که هنوز هم میتوان به تلاشهای آنان امیدوار بود ولی کسانی هم هستند که در زمره اصولگرایان قرار دارند ولی مانند کسانی کار میکنند که هیچ دلسوزی نسبت به نظام ندارند و به چیزی غیر از منافع خودشان فکر نمیکنند و حاضرند اگر خودشان نباشند هر بلائی سر اصولگرایان بیاید .
اینان گویا یادشان رفته که در دوره مجلس ششم چه بر سر کشور آمد و چه خونی به دل رهبری و دلسوزان نظام شد و باز هم با عملکرد نادرست خود ، تکرار چنان شرائطی را فراهم میکنند .
اینجانب چون در متن این جریانات بوده ام وهزینه زیادی نیز در این راه پرداخت کرده ام و فعلا نیز هیچ منافعی به من نمی رسد تصمیم دارم برخی واقعیات تلخ را به این آقایان یاد آوری کنم شاید به هوش آیند و قدری از لجاجت و خودسری که آفت مدیریت کشور است دست بردارند منتظر یاد داشتهای بعدی باشید.
اولین هتک حرمت‌ها نسبت به آقای هاشمی در آن دوران شروع شد و علیه ایشان موضع گیری های تندی شد در این دوران بود که مقداری اصولگرایان به هم نزدیک شدند و این نزدیکی و وحدت که خصوصا در زمان مجلس ششم و اواخر دولت آقای خاتمی به حد مطلوبی رسیده بود باعث شد با یک تدبیر جزئی و دور هم جمع شدن ، به موفقیت چشمگیری در انتخابات مجلس هفتم دست یابند.
با دست یافتن اصولگرایان به کرسی‌های مجلس هفتم دوباره اختلافات آغاز شد به گونه ای که یک سال پس از تشکیل مجلس هفتم و به هنگام انتخابات ریاست جمهوری نهم نتوانستند به وحدت برسند و نزدیک بود ریاست جمهوری را از دست بدهند.
آنچه باعث موفقیت اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری نهم شد تلاش خودشان نبود بلکه عملکرد نادرست اصلاح طلبان و تخریب چهره آنان در افکارعمومی بود که باعث رای آوردن یک نفر به ظاهر اصولگرا شد که خودش حاضر نبود زیر پرچم اصولگرایان برود ولی در هر حال اصولگرا به شمار می رفت.
این اختلافات همچنان ادامه داشت و دارد تا اینکه در آستانه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم قرار گرفته ایم واختلافات به اوج خود رسیده و تا کنون بیش از ۱۰ نفر از اصولگرایان به میدان آمده اند که امید به وحدت رسیدن را به حد اقل رسانیده اند.
تنها در این میان تا کنون ۳ نفر تحت عنوان ائتلاف ۲+۱ که معلوم نیست هر یک از دو طرف آن چه کسانی هستند پشت یک میز نشسته اند که گرچه امیدی به باقی ماندن اتحاد آنان نیست ولی به شدت هم مورد انتقاد دیگران قرار گرفته اند .
به نظر می‌رسد اصولگرایان به سمتی می‌روند که یک بار دیگر خود را برای گزیده شدن از همان سوراخی که تاکنون چندین بار گزیده شده اند آماده میکنند .
البته خیرخواهانی نیز هستند که تلاش میکنند همه اصولگرایان را دور یک میز بنشانند شاید به وحدت برسند که هنوز هم میتوان به تلاشهای آنان امیدوار بود ولی کسانی هم هستند که در زمره اصولگرایان قرار دارند ولی مانند کسانی کار میکنند که هیچ دلسوزی نسبت به نظام ندارند و به چیزی غیر از منافع خودشان فکر نمیکنند و حاضرند اگر خودشان نباشند هر بلائی سر اصولگرایان بیاید .
اینان گویا یادشان رفته که در دوره مجلس ششم چه بر سر کشور آمد و چه خونی به دل رهبری و دلسوزان نظام شد و باز هم با عملکرد نادرست خود ، تکرار چنان شرائطی را فراهم میکنند .
اینجانب چون در متن این جریانات بوده ام وهزینه زیادی نیز در این راه پرداخت کرده ام و فعلا نیز هیچ منافعی به من نمی رسد تصمیم دارم برخی واقعیات تلخ را به این آقایان یاد آوری کنم شاید به هوش آیند و قدری از لجاجت و خودسری که آفت مدیریت کشور است دست بردارند منتظر یاد داشتهای بعدی باشید.
گزارش خطا
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره عضویت در خبرنامه 
انتشار یافته: ۰
لینک های مفید
مگر در مجلس ششم چيکار کردند ؟ چون اصلاح طلبان غالب بودند اصولگرايان ناراحت شدند ؟ چرا ناراحتي و عدم موفقيت خود در مجلس ششم را به پاي نظام و ... ميگذاريد ؟ هر موقع اصولگرايان نيستند پس کشور و نظام به مشکل ميخورد. الان که نزديک به 8 سال است اصولگرايان يکدست به کشور حاکم هستند چه گلي به سر مردم و کشور زدند؟ جز اينکه حاصل کارشون اين گراني ها و مشکلات بي سابقه براي مردم و کشور است ؟
در ضمن در زمان اصلاحات همان موقعی که با اروپایی ها دیزی دونفره می خوردند و به هم فالوده تعارف میکردند ایران از سوی امریکایی که آنها الان در دامن آن ارتزاق می کنند محور شرارت شناخته شد !!!
و اگر هم الان مشکلات بیشتر شده دقیقاً به همین دلیل است که امثال شما بگویند در آن زمان همه چیز خوب خوش بوده است که البته با کمی انصاف می شود اقرار کرد که اینچنین نبوده !!!!
همه اینها را نه برای تایید حال می گویم بلکه برای این عرض کردم که کمی انصاف داشته باشید و خود رو به فراموشی نزنید .
ما هم یادمون نمیرود که تورم مختصری که در دولت اصلاحات بود چقدر شما و همفکرانتان بحث معیشت مردم را پیش می کشیدید و اینکه دولت همه اش دنبال سیاست بازی است و کاری به معیشت مردم ندارد و گذشت زمان بهتر نشان داده که کدام دولت سیاسی کاریش بیشتر هست و کاری به وضعیت اقتصادی مردم ندارد. دوم اینکه ان زمان رییس دولت امریکا دیوانه ای مثل جورج بوش بود که به علت درایت دولت وقت نتوانست با ایران کاری داشته باشد و به عبارتی سیاست منطقی دولت اصلاحات سبب شد همان دیوانه دو تا از دشمنان بسیار خطرناک ایران و تشیع را از میان بردارد و بزرگترین خدمت رو به نظام جمهوری اسلامی بکند.واگر همان زمان ما رییس دولتمون فردی چون احمدی نژاد بود بلاهایی که بر سر افغانستان و عراق امد و آن بمباران ها و موشک ها نصیب ما ایرانی ها میشد جرج بوش از سر عصبیت آن حرف مفت رو زد ولی در عمل هیچ غلطی نتوانست بکند چرا که رییس جمهور ایران واضع نظریه گفت و گوی تمدن ها بود و دولت خاتمی میان آمریکایی ها و اروپایی ها اختلاف انداخته بود. و حتی با رفتار درست خود بد جنس ترین دشمنان نظام یعنی منافقین را در لیست تروریستی آمریکا و اروپا قرار داده بود که به برکت ندانم کاری های دولت فعلی آنها از این لیست سیاه خارج شدند.ضمنا انصاف داشته باش ....
باید به عرض برسانم خارج شدن اسم منافقین از لسیت سیاه به خاطر خوش رقصی آنها در فتنه های آشکار است که برعلیه ایران با همکاری عناصر داخلی انجام داده اند می باشد .
ما میدانیم طالبان و صدام دست سازهای آمریکا و متحد او بودند و حتی سازمان تروریستی منافقین هم همینطور. منظور من این هست که رفتار عقلای با رفتار خارج از عقل خیلی متفاوت هست. و دولت اصلاحات با تدبیر درست خود سردمداران آمریکا را در اوج عصبیت زمین گیر کرده بود. ما هم معتقدیم آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند به شرطی که ما متحد باشیم نه چند پاره. امام آن حرف را زدند مشروط به اینکه ما وحدت کلمه را حفظ کنیم که مع الاسف دولت مورد تایید حضرتعالی از ابتدا با تخریب انقلابیون اصیل بر سر کار آمده و هنوز با همان شگرد دنبال جذب رای هست .منظورم این هست که ما اگر متحد باشیم امریکا که هیچ، مجموعه اروپا و امریکا و آسیا نمی توانند ما را بشکنند ولی قبول بفرمایید وقتی آن عزیز به این برادر جبهه رفته فرزند جانباز اینگونه اتهام فراموشی که هیچ توهم هم میزنی معلوم نیست دستت به من برسه چه ضربات فیزیکی وارد خواهی کرد چه بسا در اثر آن ضربات احیانا به مرگ طبیعی فوت خواهم نمود!
یادمون باشه جناب احمدی نژاد ،زمانی فرمودند که اینقدر قطعنامه صادر کنید تا قطعنامه تان پاره شود و اکنون شرایط طوری شده که ما توقف غنی سازی را موکول به کاهش تحریم ها و به عبارتی لغو همان قطعنامه ها کرده ایم.
بنابر این باید متوجه باشیم که این بسیج جامعه بین الملل علیه خودمان در اثر رفتار نادرست دولت مورد حمایت اصولگرایان و به رهبری همان آمریکای مورد نظر به دست آمده که حداقل اثرش یک سوم شدن ارزش پول ملی کشورمان شده است و در صورت تداوم آثار بدتری هم خواهد داشت.
در خصوص اوباما و جرج بوش تاکتیک هاشون خیلی متفاوت هست کسی از آنها انتظار ندارد از اسراییل حمایت نکنند همانگونه که در جمهوری اسلامی ایران هم هر دولتی سرکار بیاید از فلسطین حمایت می کند.
در ضمن بنده هم جانباز جبهه رفته و برادر شهید هستم و آنقدر جلاد نیستم که با شما برخورد فیزیکی نمایم و به هیچ عنوان هم وامدار هیچ دولت و رئیس جمهوری نمی باشم .
خواهش می کنم به مطلب اول بنده یک نگاه دقیق بیندازید و بعد بنده را متهم به خیلی چیزها بنمائید ، در جواب آقا مهرداد عرض کردم مجلس ششم را که شما سنگ آن را به سینه می زنید وقاحت را به آنجا رساندند که درارتباط با سیاست هسته ای در آن ایام با بی شرمی و وقاحت به نظام توصیه کرده بودند جام زهر بنوشد و تسلیم غرب شود. آیا به این موضوع اعتقاد دارید یا خیر؟؟؟ البته با عرض معذرت باید عرض کنم چه شما اعتقاد به این مطلب داشته باشید و یا نداشته باشید این مطالب از ذهن مردم پاک نخواهد شد و خیلی از آن افراد الان با دشمنان این مرز و بوم همپیمان شده و در دامن ایشان ارتزاق می کنند .
در مورد دیگر عرض می کنم شما که مرد جنگ هستی چرا از بسیج جامعه بین الملل تعجب می کنید مگر غیر از این است که در زمان جنگ تمام بلوک شرق و غرب برعلیه ایران بسیج شده بودند ؟؟؟!!!
در این ارتباط که باید کل ملت ایران برعلیه دشمنان در کنار هم متحد باشد بنده هم با شما هم عقیده هستم اما خداوکیلی می شود مردانه بفرمائید چه کسانی با توهم از پیش تعیین شده آن حضور 85 در صدی را که می توانست به نقطه قوتی در مقابل دنیای استکبار تبدیل شود به یک آشوب و فتنه جبران ناپذیر تبدیل کردند ؟؟!! باز هم اگر جسارت کردم عذر می خواهم و از سایت آفتاب هم درخواست می کنم که این مطلب را به اشتراک بگذارد .
در ضمن بنده هم جانباز جبهه رفته و برادر شهید هستم و آنقدر جلاد نیستم که با شما برخورد فیزیکی نمایم و به هیچ عنوان هم وامدار هیچ دولت و رئیس جمهوری نمی باشم .
خواهش می کنم به مطلب اول بنده یک نگاه دقیق بیندازید و بعد بنده را متهم به خیلی چیزها بنمائید ، در جواب آقا مهرداد عرض کردم مجلس ششم را که شما سنگ آن را به سینه می زنید وقاحت را به آنجا رساندند که درارتباط با سیاست هسته ای در آن ایام با بی شرمی و وقاحت به نظام توصیه کرده بودند جام زهر بنوشد و تسلیم غرب شود. آیا به این موضوع اعتقاد دارید یا خیر؟؟؟ البته با عرض معذرت باید عرض کنم چه شما اعتقاد به این مطلب داشته باشید و یا نداشته باشید این مطالب از ذهن مردم پاک نخواهد شد و خیلی از آن افراد الان با دشمنان این مرز و بوم همپیمان شده و در دامن ایشان ارتزاق می کنند .
در مورد دیگر عرض می کنم شما که مرد جنگ هستی چرا از بسیج جامعه بین الملل تعجب می کنید مگر غیر از این است که در زمان جنگ تمام بلوک شرق و غرب برعلیه ایران بسیج شده بودند ؟؟؟!!!
در این ارتباط که باید کل ملت ایران برعلیه دشمنان در کنار هم متحد باشد بنده هم با شما هم عقیده هستم اما خداوکیلی می شود مردانه بفرمائید چه کسانی با توهم از پیش تعیین شده آن حضور 85 در صدی را که می توانست به نقطه قوتی در مقابل دنیای استکبار تبدیل شود به یک آشوب و فتنه جبران ناپذیر تبدیل کردند ؟؟!! باز هم اگر جسارت کردم عذر می خواهم و از سایت آفتاب هم درخواست می کنم که این مطلب را به اشتراک بگذارد .