مامور پلیس، متهم به قتل مرد معتاد
این زن با مراجعه به ماموران پلیس گفت: شوهرم سعید را خیلی دوست داشتم اما اعتیادش زندگی ما را خراب کرده‌بود به همین دلیل هم بعد از کلی حرف‌زدن و گفت‌وگو او را راضی کردم به کمپ ترک اعتیاد برود. با ماموران پلیس تماس گرفتم تا او را ببرند، دقایقی بعد چند مامور آمدند و سعید را سوار ماشین کردند و بردند. دیگر از او خبر نداشتم و فکر می‌کردم در کمپ بستری است تا اینکه از بیمارستان شهید رجایی کرج با من تماس گرفتند و گفتند حال شوهرم خوب نیست وقتی به بیمارستان رسیدم متوجه شدم او فوت کرده‌است.
با طرح شکایت از سوی این زن معلوم شد سعید اصلا به مرکز ترک اعتیاد منتقل نشده‌است و زمانی که در اداره مبارزه با موادمخدر بود دچار حادثه شد و او را به بیمارستان بردند؛ بنابراین جسد به پزشکی‌قانونی انتقال یافت تا علت دقیق مرگ مشخص شود. یک هفته بعد پزشکی‌قانونی اعلام کرد سعید بر اثر اصابت جسم سخت به سرش جان داده و علت مرگ او اعتیاد نبوده‌است.
بنابراین سامان- ماموری که او را مورد بازجویی قرار داده بود- این‌بار خودش به عنوان متهم در جایگاه حاضر شد.
او گفت: من پشت میزم نشسته‌بودم و سعید ایستاده‌بود. داشتم از او سوال می‌پرسیدم، یک‌دفعه حالش بد شد، فکر می‌کنم سرش گیج رفت و روی زمین افتاد، در این حین سرش به گوشه میز برخورد کرد و بعد هم از حال رفت. بلافاصله اورژانس را خبر کردم و او را به بیمارستان منتقل کردیم من هیچ نقشی در این حادثه نداشتم.
با این حال اولیای‌دم بر شکایت خود اصرار کردند و مدعی شدند سامان، سعید را به قتل رسانده‌است. آنها گفتند مدارکی دارند که نشان می‌دهد سامان ضربات متعددی بر بدن مقتول وارد کرده و آخرین ضربه را به سرش زده و باعث مرگش شده‌است.
به این ترتیب کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده به شعبه اول دادگاه کیفری استان البرز فرستاده‌شد.
با تشکیل دادگاه و دفاع از کیفرخواست توسط نماینده دادستان کرج، محاکمه آغاز شد. اولیای‌دم در جایگاه حاضر شدند و درخواست قصاص کردند. سپس همسر مقتول در جایگاه حاضر شد و گفت شوهرش به دست سامان به قتل رسیده و زمانی که او را به ماموران تحویل داد همسرش سالم بود.
در ادامه متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل را رد کرد و گفت: سعید سرگیجه داشت او ایستاده بود و من داشتم بازجویی می‌کردم، هنوز چند سوال بیشتر نپرسیده بودم که یک‌دفعه از حال رفت و همین‌طور که داشت به زمین می‌خورد سرش قبل از سقوط کامل به گوشه میز خورد و دچار خونریزی شد. من هیچ کوتاهی نکردم و بلافاصله اورژانس را خبر کردم.
به گزارش شرق،بعد از پایان جلسه محاکمه، هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
تابلو تر از اینم میشه !!! 
اره جون عمت سر گیجه داشت مگه اونجا هم کهریزکه؟ 
