عکس/ پیکر صادق هدایت پس از خودکشی
آفتابنیوز :

منبع: جهان

منبع: جهان
گزارش خطا
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره عضویت در خبرنامه انتشار یافته: ۱۶۹
تصویر خیلی مبهم بود ما فکر کردیم همین طوری خوابیده
این چیزا چیه نشون میدین جوونای مردم رو وسوسه میکنین خودکشی کنن
همینطوریش هیشکی به زندگی امیدوار نیست
تو بیا برو بستنی بخور و در کار بزرگان دخالت نکن که عقل محدود تو هرگز بزرگی هدایت را درک نخواهد کرد.
يكي از بزرگترين گناهان كبيره اس
پسر من با خوندن چرندیات این آقا خیالاتی شد والبته خیلی های دیگه
شرم بر تو وبر او
آدم عاقل خودشو نمیکشه
در حالی بهترین کتابش داش آکله
بوف کور داستان مردیه که تو تصوراتش با یکی از اقوام نزدیک پدریش رابطه برقرار می کنه
البته با یکی دو بار خوندنش نمی شه بهش پی برد( چیزی که خیلیا فکر می کنن هنرشه . در حالی که نارسایی قلمشو نشون میده)
تو همه ی داستاناشم شخصیت اصلی اخته است که برگرفته از زندگی شخصی خودش بوده
اصلا شخصیت اصلی داستان عروسک پشت پرده خودشه
هدایت واقعا نویسندهای بود که لنگه ش کم دیده شده، درود بر شرفش که خیلی با شعورتر از خیلیها بود
در زنگی زخم هایی هستند که روح انسان را در تاریکی و انزوا میخورند و میخراشند!
برو بستنیتو بخور جوون!
مهم اینه که از ننگ زندگی و خفت تحمل مدیران نالایق آزاد شده است.
البته میدونین جای لفرادی که خودکشی میکنن کجاست؟؟؟
یه گشتی تو قرآن بزنید واضح نوشته
صادق هدایت در کتاب بوف کور خود می نویسد ..
سی و هفت درد و عیب اساسی ما ایرانیان ...که هیچوقت درمان نشد.
در زندگی درد هایی است که روح انسان را از درون مثل خوره می خورند و می زدایند، این درد ها را نه می شود به کسی گفت و نه می توان جایی بیان کرد..!
به قسمتی از درد های اجتماعی ما ایرانیان توجه کنید:
1-اکثر ما ایرانی ها تخیل را به تفکر ترجیح می دهیم.
2-اکثر مردم ما در هر شرایطی منافع شخصی خود را به منافع ملی ترجیح می دهیم.
3-با طناب مفت حاضریم خود را دار بزنیم.
4-به بدبینی بیش از خوش بینی تمایل داریم.
5-بیشتر نواقص را می بینیم اما در رفع انها هیچ اقدامی نمی کنیم.
6-در هر کاری اظهار فضل می کنیم ولی از گفتن نمی دانم شرم داریم.
7-کلمه من را بیش از ما به کار می بریم.
8-غالبا مهارت را به دانش ترجیح می دهیم.
9-بیشتر در گذشته به سر می بریم تا جایی که اینده را فراموش می کنیم.
10-از دوراندیشی و برنامه ریزی عاجزیم و غالبا دچار روزمرگی و حل بحران هستیم.
11-عقب افتادگی مان را به گردن دیگران و توطئه انها می اندازیم، ولی برای جبران آن قدمی بر نمی داریم.
12-دائما دیگران را نصیحت می کنیم،ولی خودمان هرگز به آنها عمل نمی کنیم.
13-همیشه آخرین تصمیم را در دقیقه 90 می گیریم.
14-غربی ها دانشمند و فیلسوف پرورش داده اند،ولی ما شاعر و فقیه!
15-زمانی که ما مشغول کیمیاگری بودیم غربی ها علم شیمی را گسترش دادند.
16-زمانی که ما با رمل و اسطرلاب مشغول کشف احوال کواکب بودیم غربی ها علم نجوم را بنا نهادند.
17-هنگامی که به هدف مان نمی رسیم،آن را به حساب سرنوشت و قسمت و بد بیاری می گذاریم،ولی هرگز به تجزیه تحلیل علل آن نمی پردازیم.
18-غربی ها اطلاعات متعارف خود را در دسترس عموم قرار میدهند، ولی ما انها را برداشته و از همکارمان پنهان می کنیم.
19-مرده هایمان را بیشتر از زنده هایمان احترام می گذاریم.
20-غربی ها و بعضا دشمنان ما،ما را بهتر از خودمان می شناسند.
21-در ایران کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد.
22-فکر می کنیم با صدقه دادن خود را در مقابل اقدامات نابخردانه خود بیمه می کنیم.
23-برای تصمیم گیری بعد از تمام بررسی های ممکن آخر کار استخاره می کنیم.
24-همیشه برای ما مرغ همسایه غاز است.
25-به هیچ وجه انتقاد پذیر نیستیم و فکر می کنیم که کسی که عیب ما را می گوید بدخواه ماست.
26-چشم دیدن افراد برتر از خودمان را نداریم.
27-به هنگام مدیریت در یک سازمان زور را به درایت ترجیح می دهیم.
28-وقتی پای استدلالمان می لنگد با فریاد می خواهیم طرف مقابل را قانع کنیم.
29-در غالب خانواده ها فرزندان باید از والدین حساب ببرند،به جای اینکه به آنها احترام بگذارند.
30-اعتقاد داریم که گربه را باید در حجله کشت.
31-اکثرا رابطه را به ضابطه ترجیح می دهیم.
32-تنبیه برایمان راحت تر از تشویق است.
33-غالبا افراد چاپلوس بین ما ایرانیان موقعیت بهتری دارند.
34-اول ساختمان را می سازیم بعد برای لوله کشی،کابل کشی و غیره صدها جای آن را خراب می کنیم.
35-وعده دادن و عمل نکردن به آن یک عادت عمومی برای همه ما شده است.
36-قبل از قضاوت کردن نمی اندیشیم و بعد از آن حتی خود را سرزنش هم نمی کنیم.
37-شانس و سرنوشت را برتر از اراده و خواست خود می دانیم.
N
مثلامافیلسوف نداشتیم وغربیها داشته اند!
وقتی ما زمانی که ما مشغول کیمیاگری بودیم غربی ها علم شیمی را گسترش دادند!
کیمیاگری پایه ی علم شیمی است...زمانی که کیمیاگری داشتیم قرون وسطی آنها بود!
همیشه برای ما مرغ همسایه غاز است!!!
این یکی رادرست گفتی!
خودنویسنده هم به انتقاد خودش دچارشده!همیشه غربیها "ازما بهترون"هستند!
(ما کف رفتیم و دل شما را شکستیم ...
سال ها بعد یکی دو تا از آثارش رو خوندم حالا وقتی که از زاویه «فکر هدایت» به این داستان نگاه می کنم اینجور به نظرم میرسه که:
یه دانشجوی دکتراست که سال آخره، کلی از کارای پایان نامش مونده، فشار اقتصادی، در به دری، تکلیفش قراره چی بشه و ... ، آقا هر روز سرشو میکوبه به دیوار!
یه دانش آموز سال اول دبیرستان هم هست که سه ساله که داره رفوزه میشه! کارنامه شو که می بره پیش حاجی بابا، یه نگاه بهش میکنه میگه اشکال نداره پسر! اینا که درس خوندن چی شدن یه مشت آدمای منحرف بدبخت که می بینی! زیاد گوش به حرفاشون نده! به بن بست رسیدن! از این انحرافات عبرت بگیر!
سال ها میگذره، یه روز این دانشجوی بدبخت میره یه اداره میبینه که همون دانش آموز سابق، معاون ادارست خودشو از پنجره پرت میکنه بیرون! آقای معاون که دو تا مدرک دکترا هم داره (حاجی وصیت کرده بود مدرک دکترا برا تجارت خوبه) انگشت حیرت بر دهان داره فکر میکنه واقعاً اندرزهای حاجی دست بودا!
احتمالاً یکی از پسرای حاجی بابا که داره این متن رو میخونه با خودش فکر میکنه منظور نگارنده این سطور چی میتونه باشه؟ یعنی منظورش اینه که هدایت ممکنه به بهشت رفته باشه! خودکشی کار بدی نیست یعنی منظورش اینه که اخلاق نسبیه! اوه اوه خدایا این «صداق هدایت» اگه قابل هدایته هدایتش کن اگرم که نیست لعنتش کن.
و برای اینکه آخرکامنت هم با رندی تموم بشه : تقدیم به دوستانی که از شوق هدایت لبریزند!!!
درود بر شرفتون با اینکه کم هستید.
خدا بيامرزدش كه حداقل مث خيليا قلمشو نفروخت...طور مردن فرقي نميكنه مهم اينه كه چطور زندگي كرد و ادبيات ما رو سرپا نگه داشت ،ما مديونشيم ...
مطمئنم اونايي كه منفي ميدن هيچي از صادق و اثارش نميدونن!!!!
اگه مردي اين بار چاپ كن.
حالاچه این وری باشین چه اون وری درهرصورت متعصبین.فکرمیکنین فقط نظرخودتون درسته!به همین خاطرم هست که ماایرانیاهیچوقت اونی نمیشیم که باید...
به قول یه بزرگی:آدم متعصب هیچوقت به حقیقت نمیرسه.
روحش شاد بهترین نویسندست
من که عاشق اثارش هستم....
خودکشی برعکس اونی که همه میگن از رو ضعف نمیاد بلکه نهایته شجاعته.
زنده بودن حماقت میخواد نه شجاعت در حاله حاضرم که هممون احمقیم ولی خوبه اینو درک کنیم........
اما از لحاظ محتوایی جبه گیری های زیادی در مورد ان وجود دارد و افراد زیادی که اعتقادات ضعیفی داشتند بر دلیل خواندن اثرات او خودکشی کرده اند زیرا که او زندگی پوچ میدونسته
و سعی میکرده که از شر این زندگی خلاص بشه و چندین بار خودکشی کرده که در نهایت مرد
وحتی شهید مطهری نسبت به او انتقاد داشته
، حیف اسم انسان که بروی شما کوته فکران گذاشته بشه
شما فقط میتونید در مورد آثارش نظر بدین نه زندگی خصوصیش
در پناه خودتون.
خدا رحمت کنه بزرگ نویسنده ی تاریخ ما رو
شرایط هرکسی شرایط خودشه. کی میدونه صادق هدایت چه شرایطی داشته.
این اتفاق بیشتر بعد سیاسی و عاطفی داشته و صادق یه بار دیگه یه خودکشی نافرجام داشت .اما اینجا بنظر بحث حزب توده و دوستان صادق هدایت و....بود
بگذریم ما در حدی نیستیم که نظر خاصی بدیم.
ارادت....
رضا
ادمهایی ک هر روز انها را میبینی و حس میکنی برای اولین بار است ک انها را دیده ای...
انسانهای ب ظاهر متدینی ک مثل مرغ اند و ساخته شده اند برای دانه ورچیدن و قدقد کردن و صبح را شب کردن...
واقعا متاسفم برای کسانی ک در مقابل عظمت این مرد بزرگ چه ساده انگار قلم را ب بازی میگیرند ...
هدایت شناسنامه نویسندگی و تفکر معاصر تو ایرانه...
خدایش بیامرزد ...
امین
خود گنه کاریم و از دنیا شکایت می کنيم!
غافل از خود، دیگری را هم
قضاوت می کنيم!
نمیخواستم نظری درباره این نویسنده بزرگ بدم. چون من و شما در حدی نیستیم که بدون کوچکترین مطالعهای درباره یک حیوان هم قضاوت کنیم. چه رسد به این بزرگ مرد عرصهی ادبیات. در جواب افرادی مثل تاراو ناشناس سکوت رو انتخاب میکنم. هدایت اگر نگم بزرگترین نویسنده ادب پارسی بلکه یکی از بزرگترین قلههای ادب پارسیه که همسنگ حافظ و خیام و سعدی و مولویه... این بزرگ مرد خیلی هم کوشا بوده و خیلی انسان و خیلی بزرگ اندیش. هرچند با لب زدن حیوونی دریا نجس نمیشه اما لازم بود در حد و اندازه ارادت خودم از این مرد بزرگ دفاع کنم ... هدایت کاش بودی و جواب حاجیآقاها و آبجی خانمها رو خودت میدادی... کاش بودی تا ببینی چقدر موسیو زیاد شده تا لباس داش آکل رو چپاول کنه... کاش بودی تا ببینی بوف کور الان از خیلیها بیناتره... کاش بودی تا ببینی خیلیها لایق س.گ.ل.ل شدن...
هدایت جان راحت بخواب ... چون ماها کسایی شدیم که حتی پشت سر مرده هم بد میگیم. ماها کسایی شدیم که اجازه قضاوت در هر بابی و حق به جانبی رو در هر زمینهای داریم. ماها روی قهقرا رو سفید کردیم هدایت جان. هدایت خونهات رو کردن انبار بیمارستان... هدایت جان ارنست همینگوی هم خودش رو کشت اما الان برای ملتش خیلی بزرگه. اما بعضی از افراد ملت ما دوست دارن حتی روح تو رو هم در سوختن ببینن. آخه خودشون از اهالی بهشت هستن هدایت جان... هدایت جان : آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست... (شاید تایید نشه.. اما همین که تویی که تایید نمیکنی هم میخونی این مطلب رو برای من بسه که حتی نظرم رو به یک نفر گفتم شایدم منصف باشی و تایید کنی... فکر کنم نظرم از داشتن آرزو برای جهنمی شدن فردی بهتر باشه.. ) ممنون
درسته صد سال پیش زندگی میکرده ولی نقطه ضعف وپاشنه آشیل مردم ایران را خوب تشخیص داده بوده . یعنی همان چیزهایی که هنوز هم خیلی از مردم گرفتارآنها هستند و عامل بدبختی و عقب ماندگی کشورماست.
من خبر ندارم واقعا ایشون خودکشی کردن یا به قتل رسیدن یا به مرگ طبیعی مرحوم شدن.طرف صحبتم اون مرحوم و چگونگی ِ وفاتشون نیست.
ازتون خواهش میکنم خودکشی رو مقدس جلوه ندید.روح کسی پاک بود حساس بود دنیا اندازه ش نبود. ..
این حرفها چیه
ناامیدی بزرگترین حیله شیطان هست.و اگر سختی هست برا تکامل ماست.اصولا اضداد برا ارتقا ما هستند.و مهم مسیله داشتن در زندگی نیست.مهم حل ِ مسیله هست.
لطفا با اندیشه جهانمون رو بهتر کنیم
ما هم جز این دنیا هستیم.خوب بودن ِ ما القا میشه
پناهمون به خدا.
در خودمون بکوشیم درون و بیرونمون رو تزکیه کنیم
من خواهر روحانی یا متدین خشکه و غیره نیستم
فقط خودکشی گناه کبیرس
در مورد مرحوم به من مربوط
ولی زنده ای که فکر میکنه خودکشی هنره
بخدا قسم در اشتباه است و ایشالله در آگاهی ِ خودش
موفق و پیروز باشید
چقدر با ارزش هستن کسایی که شعور حرف نزدن دارن.
کاش میشد اگه راجع به مبحثی مطالعه و اطلاعات نداریم راجبش حرف نزنیم، کاش قبل اینکه بخایم قضاوتی بکنیم قبلش کمی ازش اطلاعات کسب کنیم، اونم قضاوت اسطوره و والا مقامی مثل
ی مشکل بزرگی ک مردم دارن اینه ک وقتی چیزی رو نمیفهمن یا در حد فهم و درکشون نیست, رد میکنن و سریع دست ب انتقاد میزنن و عزمشون رو جزم میکنن ک ریشه ی اون فکر و اندیشه ( ک تنها مشکلش, متفاوت و اقلیت بودنشه) و انگیزه ی آدم پشت این افکارا را از ریشه خشک کنن. در طول تاریخ خیلی شاهد این قضایا بودیم مثل اذیت هایی ک مردم,نیما یوشیج کردن چون افق جدیدی رو در دنیای شعر و شاعری گشود و حالا چقدر طرفدار داره تا اولین کسانی ک در باب حقوق زن و... صحبت کردند!
صادق هدایت , کتاب ها و قلمش رو سلاح کرده بود تا مردم رو آگاه کنه و نشون بده ک ته جاده چی انتظارشونو میکشه! و بجای اندکی درک و فهم, تنها چیزی ک گیرش اومد قضاوت های ناجوانمردانه مردم بود. دل آدم نمیشکنه!؟
کسانی که کتاب های صادق هدایت رو نخوندن
هیچ وقت به وجود چنین مرد بزرگی پی نمیبرن
در ابتدای این کتاب زرویی اشاره کرده چون از طنز نویسی خسته شده بنابراین تصمیصم به انتشار این کتاب خاطرات گرفته است. خاطرات مردی که با اصرار زیاد راضی به بازگویی ماجراهای زندگی اش در گذشته شده است. این روایتها به گونه ای نوشته شده است که مخاطب گاه وجود چنین شخصیتی را باور میکند!
در این کتاب خاطرات دیدار سر پرفسور حسنعلی خان مستوفی با شخصیتهای بزرگ دنیا چون برگمن و چاپلین و هایدگر و سفرهای او به اقصی نقاط عالم چون چین و حبشه و آمریکا روایت میشود.
در انتهای کتاب نیز شاهد آلبوم عکسهای سر پرفسور حسنعلی مستوفی با شخصیت های معروف جهان و حضور او در لحظه های مهمی از تاریخ معاصر همانند کنفرانس سران سه کشور امریکا، شوروی و انگلستان در تهران و ...هستیم.
از جالب ترین بخشهای کتاب صفحاتی است که به ماجرای مرگ صادق هدایت پرداخته شده و سر پرفسور حسنعلی خان مستوفی فرضیه قتل را جای خودکشی هدایت مطرح کرده است.
در نیمکت امروز خواننده این بخش ها خواهید بود:
اگه اون موقع نا امید بودن الان چین؟ با دلار نزدیک 30 تومن
برای درک درست از استاد هدایت بهتره کتاب خودکشی صادق اثر ایرج اسکندری رو مطالعه کنید
در ضمن صادق توی اشپز خونه خودکشی کرد نه توی اتاق خواب