کد خبر: ۱۹۵۲۶۳
تاریخ انتشار : ۰۶ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۷:۵۸
نقش انتخابات و تظاهرات در «تسكين» آلام اجتماعي.../محمد جواد حجتي كرماني

همه از درد مي‌نالند، دوا كو؟

... اعلام اسامي نامزدهاي احراز صلاحيت‌شدة انتخابات رياست جمهوري يازدهم، كه با عدم احراز صلاحيت چهرة مشهور انقلاب اسلامي آقاي هاشمي رفسنجاني كه به حق يكي از «ستون‌»‌هاي انقلاب ناميده شده است، همراه بود، اين قلمزن دردمندِ «هميشه منتقد» را «شوكه» كرد... نه تنها من، به نظرم ميليونها ايراني از اين قضيه «شوكه» وحتي سردرگم و گيج و حيران شدند كه در انتخابات 24 خرداد چه كنند؟!...
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: من خودم يكي از آنهايم! فوري براي رفع اتهام «فسق» و شايد «كفر!» سياسي بگويم كه پس از چندي با خود كلنجار رفتن تصميم گرفته‌ام در انتخابات آينده شركت كنم و رأي بدهم امّا به كار شوراي نگهبان به عنوان يك صاحبنظر مجتهد سياسي شديداً اعتراض دارم: اعتراضي اجتهادي و بحثي نه عملي و تقليدي... من به حضرات بزرگوار فقها و حقوقدانان شوراي نگهبان عرض مي‌كنم كه شما حضرات بزرگوار، همانند ما ـ آحاد ملّت ـ در معرض سهو و خطائيد و اينگونه نيست كه همة احكام صادره از آن شورا، مطابق حق و حكمت و مصلحت باشد... آقايان بزرگوار هم مانند همة ما، ممكن است خطا و اشتباه كنند و يا خداي ناكرده آگاهانه يا ناآگاهانه، مقهور حالات و نفسانيات و داوريهاي غرض‌‌آلود و يا شبهه‌ناك شوند، درحاليكه احتمالاً جوّ و فضاي روحيِ جسميِ سياسي، آنان را از مسير حق و عدالت و تشخيص صحيح مصالح عامه دور كرده باشد... چه كسي از آقايان مدعي «عصمت» است؟! و يا به چه دليل، به من حق نمي‌دهند در آراء و احكام آنان «ان قلت» و اشكال كنم؟!.



***

سخن بالا به هيچ وجه به معناي به رسميت نشناختنِ قانوني شوراي نگهبان نيست. مثل بزنم: پاي درس مرحوم آيت‌الله‌العظمي بروجردي، آيت‌الله صافي و برادرشان و نيز مرحوم آيت‌الله منتظري اشكالات فراوان مي‌كردند در حاليكه مرجعيت تامّة آقاي بروجردي را قبول داشتند و حتي مروج آن بودند يا در درس «حاج آقا روح‌الله» (مرحوم امام خميني ره)، آيت‌الله سبحاني اشكال مي‌كردند و با استاد يك و دو مي‌كردند، اما تقريرات استاد را هم مي‌نوشتند و چاپ مي‌كردند و از مروجان مرجعيت و رهبري امام خميني بودند و قس عليهذا...

***

آقايان بزرگوار! فضا را تنگ و امنيّتي و اختناق‌آلود نكنيد! اجازه بدهيد من و امثال من بتوانيم در عين شركت در انتخابات و گزينش نامزد «نسبي» مورد نظرمان درد دلمان را هم بگوئيم. اين هم به نفع شماست، هم، به نفع مردم... و امثال ماها مي‌توانيم با راحتي بيشتري در انتخابات شركت كنيم.

***

دقت فرمائيد كه جوّ عمومي كشور در ايام انتخابات، افراد زيادي را در خود «جذب» مي‌كند و افراد، به حكم جوّ عمومي جامعه كه با تبليغات شبانه‌روزي رسانه‌ها آكنده از ترغيب و تحريص بر شركت در انتخابات است، مجذوب (يا به اصطلاح جوگير) مي‌شوند و پاي صندوقهاي رأي مي‌روند و كساني هم مانند اين قلمزن مهجور، به حكم حفظ نظام و شوكت انقلاب، حتي در صورت عدم قبول احكام شوراي نگهبان مبني بر ردّ نامزد مورد علاقه من، پاي صندوق رأي مي‌روم و مثلاً به دكتر حسن روحاني كه معتدل و مستقل و خوشفكر و كاردان است و بيشترين قرابت فكري وكاري را با آقاي هاشمي داشته و دارد مهمتر آنكه درحد اطلاع حقير رهبر انقلاب نسبت به ايشان ذهنيت منفي ندارند... رأي مي‌دهم1... اما بدانيد و آگاه باشيد كه دردها و آلام اجتماعي نه با اين انتخابات و نه با تظاهرات 14 و 15 خرداد و امثال اين «مُسكّن»‌ها «مداوا» نمي‌شود. تنها مُسكّني است موقت و چند روزه و چند هفته‌اي...

***

مي‌گفتم شوراي نگهبان ممكن است اشتباه كرده باشد. اينك مي‌خواهم بگويم شوراي نگهبان در انتخابات نهم و دهم، و مخصوصاًًً، مخصوصاً در انتخابات دهم سخت اشتباه كرد... يكي گفته بود ما فكر نمي‌كرديم آقاي احمدي‌نژاد، اينطوري از آب در آيد... خب، همين، دليل بر اشتباه شما است. كسي كه مناظرة پرجنجال آقاي احمدي‌نژاد را با رقباي انتخابات دهم، مي‌ديد و مي‌شنيد، همان روزها گواهي مي‌داد كه ايشان براي جمهوري اسلامي مسئله‌ساز و مشكل‌ساز خواهد بود.

به يادآوريم كه فرموده‌اند: «لايُلدغ‌المؤمن من حُجرمرتّين»

يعني مؤمن دو بار از يك سوراخ گزيده نمي‌شود. و آقايان شوراي نگهبان دوبار، از يك سوراخ گزيده شدند... آن هم چه گزيده شدني كه براي هفت پشت خودشان و ملّت كافي بود!!...و من در شگفتم كه چگونه مي‌توان احمدي‌نژاد كم‌سابقه ناشناخته تازه از راه رسيده را دوبار احراز صلاحيت كرد و از احراز صلاحيت‌ هاشمي 50 سال در عرصه مبارزه و سياست چشم پوشيد. سبحانك هذالشيئي عجاب!!

... اين سطور از فرط ناراحتي از عدم احراز صلاحيت برادرمان آقاي هاشمي نگاشته شد. كاري كه از ما ساخته نيست همينقدر درددلي با دوستان بكنيم و حرفمان را نه براي عملي شدن كه براي «ثبت در تاريخ» بزنيم...

***

مهم!:

من در نظر داشتم در مورد «آسيب‌شناسي» روحانيّت ـ بخصوص روحانيّت حاكم ـ قلم بزنم اما جلو خودم را گرفتم... و چند كلمة بالا را تقديم كردم عنوان مقالة نانوشته من اينست:

«ما دستاربندان قباپوش عبا بردوش...»

(آسيب‌شناسي روحانيت)



1ـ من فضا را براي آقاي هاشمي مبهم و تاريك مي‌ديدم و جائي پيشنهاد كردم كه آقاي هاشمي به نفع آقاي روحاني انصراف دهد...
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین