آفتابنیوز : آفتاب: یک
کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ضمن انتقاد شدید از روند
سیاست خارجی دولتهای نهم و دهم، ابراز عقیده کرد که در صورت اقتضا، از
مذاکره و گفتوگوی دو جانبه با آمریکا نباید پرهیز کرد.
به گزارش ایسنا، چکیدهای از گفتوگوی دیپلماسی ایرانی با حسن روحانی در پی آمده است:
*
در تاریخ چند سده اخیر ایران، برههای را نمیتوان یافت که روابط ایران با
کشورهای اروپایی به سردی، نامطلوبی و تنشآلودی امروز باشد. وجود
تحریمهای گسترده اتحادیه اروپا علیه ایران گواهی بر این ادعاست. تکلیف
کشورهایی مثل آمریکا و کانادا هم که روشن است؛ هروز تهدید و تحریم جدیدتر.
آفریقاییها علیرغم برخورداری از حمایتهای بیدریغ مادی و معنوی ایران پس
از انقلاب، در سالهای اخیر روی از ما گرداندهاند. کار به جایی رسیده که
سنگال و سیرالئون و کنیا هم به ما روی خوش نشان نمیدهند. قطعنامههای
سازمان ملل علیه ما (در زمینه حقوق بشر) با آرای بیسابقه و بالا به تصویب
میرسد. هیچ موقعیت ارزشمندی در عرصه بینالمللی نمیتوانیم کسب کنیم.
فیالواقع اگر بخواهیم دوستان و همراهان خود را در صحنه بینالمللی و در
میان کشورهای بزرگ و کوچک جستوجو کنیم، شاید از انگشتان یک دست تجاوز
نکنند؛ آنهم کشورهایی که عموما فاقد اعتبار بینالمللی هستند.
* طی
سالهای گذشته، به دلیل سیاستهای اتخاذ شده، حق انتخابهای استراتژیک
ایران بسیار محدود شده و به جز روابط محدود با برخی کشورهای کماهمیت
آمریکای لاتین که آن هم اخیرا کاهش یافته است، ایران ناگزیر به اتکا به
سیاستهای دو پهلوی کشورهایی مانند روسیه و چین و هند در سطح بینالمللی
شده است.
* جمهوری اسلامی ایران در حالی شرایط دشواری را به لحاظ
منطقهای و بینالمللی تجربه میکند که تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا
بسیاری از رژیمهای دیکتاتوری و یا وابسته به غرب را در منطقه سرنگون و یا
متزلزل ساخته است. چنین شرایطی قطعا میتوانست دستاورد بزرگی برای جمهوری
اسلامی ایران محسوب شده و موازنه استراتژیک در منطقه را کاملا به سود ایران
متحول کند اما برخی تندرویها و رفتارهای نسنجیده موجب شد که جمهوری
اسلامی ایران از این فرایند بهره کافی را نبرد.
* متاسفانه در
سالهای اخیر، دولت نهم و دهم به نام سیاست خارجی تهاجمی به اقدامات
بیهدفی در سطح بینالمللی دست زده است که بیشتر به بحرانآفرینی شباهت
دارد تا یک سیاست خارجی منسجم و فراگیر. به عبارت دیگر، بررسی رفتار و
عملکرد دولت نهم در حوزه سیاست خارجی نشاندهنده مجموعهای از اقدامات
ناهماهنگ، نامتجانس و بعضا متضاد است که حتی اطلاق عنوان سیاست خارجی بر
آنها نیز دشوار به نظر میرسد. طرح غیر دیپلماتیک موضوعاتی مانند نفی
هولوکاست و ضرورت محو اسرائیل که به بیان رئیسجمهور مهمترین جلوه سیاست
خارجی تهاجمی دولت محسوب میشود، در حالی دشمنان جمهوری اسلامی ایران را در
دشمنی خود علیه ایران متحدتر و مصممتر ساخت که کشور به دلیل پیگیری
برنامه هستهای خود نیازمند آرامش بیشتر در سطح بینالمللی بود. اینگونه
مواضع تند و پرهزینه که بیشتر اهدافی تبلیغاتی داشته است، اغلب بدون آنکه
هیچ تاثیر مثبتی بر منافع ملی کشور داشته باشد، پس از مدتی رها شده و به
فراموشی سپرده شده و تنها در نهایت پیامدهای ناگوار آن برای کشور باقی
مانده است.
* یکی از مهمترین نتایج این رفتارها، تشدید امنیتی شدن
چهره جمهوری اسلامی ایران بوده است که بیش از همه رژیم صهیونیستی از این
وضعیت سوء استفاده کرده است. بر اساس قطعنامههای صادر شده علیه ایران در
شورای امنیت سازمان ملل، جمهوری اسلامی ایران مهمترین و اصلیترین تهدید
صلح و امنیت بین الملل معرفی شده است.
* بهترین موقعیت برای آمریکا
زمانی فراهم شد که دولت نهم با تغییر گفتمان و نادیده گرفتن ملاحظات شناخته
شده سیاسی و بینالمللی راهی را برگزید که به تنش و رویارویی نه تنها با
آمریکا که با بخش قابل توجهی از کشورها از جمله همسایگان منتهی شد.
*
روابط ایران و آمریکا دارای زخمهای عمیق و مزمن است. در سه دهه گذشته،
مجوز مذاکره و زمینهسازی تجدید رابطه با آمریکا از سوی رهبری معظم جمهوری
اسلامی ایران داده نشده است. سخنان اخیر مقام معظم رهبری مبنی بر عدم
مخالفت ایشان با مذاکره با آمریکا با حفظ خطوط قرمز، زمینه جدیدی را برای
دفاع از حقوق حقه ملت ایران در مواجهه دیپلماتیک مستقیم با آمریکا فراهم
کرده است.
* در شرایط کنونی، باید شرایط فعلی را به دقت مورد
ارزیابی قرار داد و در صورت اقتضا، از مذاکره و گفتوگوی دوجانبه با آمریکا
پرهیز نکرد. در گامهای نخست باید به مذاکره به مثابه بستری برای جلوگیری
از شدت یافتن بیش از پیش فشارها و متوقف ساختن روند تحریمهای کنونی
نگریسته شود و در مراحل بعدی باید در پی تعدیل فضا تا حذف کامل تحریمها
پیش رفت.
* مذاکره به صرف مذاکره و بدون حصول نتیجه، مورد قبول من
نیست. برای مذاکره با آمریکا باید دستور کار و هدف مشخص و روشنی داشته
باشیم.
* دولت های نهم و دهم پس از هوشیاری ناقص و دیرهنگام از
تبعات تحریمها علیه کشور، راهبرد گام به گام برای برونرفت از بحران
هستهای را برگزیدهاند که تا کنون نتیجه مثبتی نداشته و در هر دور مذاکره،
موضوع معامله و چانهزنی، لغو و یا کاستن از تحریمهایی است که در دور
قبلی وجود نداشت.
* بلندپروازیهای ترکیه در منطقه برای ما نیز خالی
از مشکل نیست. همه این واقعیتها ایجاب میکند که تحولات این کشورها با
دقت رصد شده و در قبال آنها تمهیدات لازم مخصوصا در مرزهای مشترک در نظر
گرفته شود.
* اختلافات قومی، مذهبی، مرزی و ارضی در بخش جنوبی کشور
با گذشت سالها نه تنها کاهش نیافته بلکه با تحریکات قدرتهای پیرامونی و
فراپیرامونی افزایش یافته است. اختلافات مذهبی و قومی بالاخص تنازع شیعی -
سنی بیش از هر زمان دیگر در این محیط ناآرام بهشدت آزاردهنده و مخرب
هستند. تفسیر احکام و مبانی ارزشمند اسلامی با نگاه متحجرانه طالبانی چهره
اسلام و مسلمانان را مشوه و لکهدار کرده است. تحجر تنها مشکل موجود نیست
که ایران اسلامی با آن مواجه بوده و هست. خشونت و تروریسم و مواد مخدر راه
تنفس سالم و آزاد ایران را به طرف شرق و غرب دشوار کرده است. تحرکات قومی
با همراهی و تحریک دولتها و گروههای خارجی به این وضعیت نابهنجار کمک
کرده است. همه اینها مشتی است از خروار؛ مشکلاتی که دولت آتی ایران با آنها
مواجه خواهد بود.
* واقعیت این است که روسیه، به رغم سیاست "نگاه
به شرق" ایران، حفظ منافع خود را در گرو تقویت رابطه با غرب دیده است.
حمایت روسیه از قطعنامههای تحریمی ایران در شورای امنیت و لغو برخی
معاهدات نظامی، تنها برخی از اقدامات ضد ایرانی روسیه بوده است. استفاده از
کارت ایران در بازی با غرب و مخصوصا آمریکا، برای روسیه همیشه سودآور بوده
است.
* سایرهمسایگان شمالی هم با درک شرایط ایران و استفاده از
موقعیت، به تقویت روابط خود با غرب پرداخته و با درجات مختلف از ایران
فاصله گرفتهاند تا مبادا رابطه آنها با غرب دچار مخاطره شود. در میان
آنها، جمهوری آذربایجان، بدون اغراق، به خطر امنیتی برای ایران تبدیل شده
است.
* برای پی بردن به علل و دلایل بروز و استمرار این وضعیت باید
عوامل و اقداماتی که موجد آن بوده مورد شناسایی قرار گیرد. پیوند سیاست
خارجی با سیاست داخلی موجب شده تا تصمیمات حیاتی و سرنوشتساز کشور دچار
شعارزدگی، خیالپردازی و عوامگرایی شود.
* متاسفانه کشور در حوزه
مناسبات خارجی در شرایط مناسبی قرار ندارد و هر دولتی که در آینده به قدرت
برسد باید بخش مهمی از تلاشهای خود را معطوف به بازسازی این مناسبات کند.
باید در گام نخست از سوء تفاهمها و تنشهای غیر ضروری در روابط با
قدرتهای بزرگ و همچنین برخی قدرتهای منطقهای کاست. اولویت سیاست خارجی
دولت من در درجه اول تامین و حفظ منافع ملی از طریق اعتمادسازی و تنشزدایی
با جهان خارج است. اولویت سیاست خارجی دولت من در درجه اول تامین و حفظ
منافع ملی از طریق اعتمادسازی و تنشزدایی با جهان خارج است.