کد خبر: ۱۹۷۷۲۷
تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۵:۱۶

واژه‌هاي دوگانه‌سوز در ادبيات سياسي كشور

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: رضا سليماني - حماسه انتخابات 24 خرداد سال 92 و پيروزي قاطع جناب آقاي دكتر حسن روحاني كه در يك كلام مي‌توان اين پديده مبارك را پيروزي مشي اعتدال و عقلانيت در جامعه و نه بزرگ مردم به انحصارطلبي، افراطي‌گري و خشونت‌طلبي تحليل كرد، بهانه‌اي شد تا ضمن تبريك اين اتفاق پسنديده به آحاد مردم ايران، به ويژه شخص جناب آقاي دكتر روحاني، به واكاوي برخي مقالات و سخنان رسانه‌هاي تندرو در قبل و بعد از برگزاري اين انتخابات و تحليل كوتاه برخي واژه‌ها در اين رسانه‌ها بپردازم.

در ادبيات نوشتاري و گفتاري هر كشور، واژگان و اصطلاحاتي هستند كه اگرچه كاربردي فراوان دارند، اما تحت تأثير تغيير شرايط، هيچ وقت در معناي اصلي خويش بكار نمي‌روند. البته اين شيوه در شعر فارسي سابقه دارد كه بعضي از واژه‌ها به طريق ايهام، كنايه و استعاره، معاني ديگري دارند، اما منظورم در اين مقال، اين واژه‌ها نيستند، بلكه كلماتي هستند كه معناي اصلي خود را دارند، ولي در قلم‌ها و زبان‌هاي جناحي، به ويژه توسط اشخاصي خاص و رسانه‌هايي خاص‌تر، مصادره مي‌شوند و گاه بسيار فراتر از حقيقت معنايي و گاه بسيار فروتر از معناي واقعي خويش جلوه مي‌كنند كه در اين فرصت به چند كلمه خاص از انبوه كلمات اشاره مي‌شود.

1- انقلاب اسلامي، در يك تعريف، انقلاب اسلامي به يك فرايند اجتماعي، سياسي و فرهنگي اطلاق مي‌شود كه پس از زمينه‌سازي‌هاي امام راحل(ره) و پيشتازان مبارزه، از بهمن 1357 به بار نشست و تاكنون 35 سال از عمر آن مي‌گذرد. براساس اين تعريف، يك دگرگوني در نظام سياسي و تغيير نوع نگاه حاكميت به قاطبه مردم و تلاش آن براي بهبود اوضاع اقتصادي جامعه است. اما اگر به گفتار و نوشتار بعضي از مدعيان آشنا به اصطلاحات سياسي و انقلابي‌نماها، مخصوصاً در سالهاي اخير توجه شود، درمي‌يابيم كه دايره معناي انقلاب، محدود به اندازه فهم و درك كم آنان است. همه تحولات، اهداف، برنامه‌ها و آرمان‌هاي انقلاب را براساس خواسته‌هاي خود مي‌سنجند و اين اواخر هم ياد گرفته‌اند كه با تمسّك به اين جمله امام(ره) كه «ملاك حال امروز افراد است» خود را معيار انقلابي‌گري بدانند، مخصوصاً كساني كه اگر به تاريخ سالهاي قبل از مبارزه مراجعه شود، مي‌بينيم كه اساساً انقلاب، مبارزه و نهضت روحانيت را پرچم ضلالت در زمان غيبت امام زمان(عج) مي‌دانستند!

2- آزادي بيان، براساس تعاريف جامعه‌شناسي و علوم ارتباطات، آزادي بيان به فضاي كلي يك جامعه اطلاق مي‌شود كه طي آن، همه صاحبان انديشه - ولو نادرست-، بدون خودسانسوري و بي‌واهمه از تهديد و تحديد، حرف خود را بزنند و در فضاي آزادانديشي
 - كه اتفاقاً از اصول دين مبين اسلام است- نقد و نظر ديگران را بشنوند و با تضارت آرا، به وحدت گفتار در موضوعي خاص برسند. اما نگاهي از سر تأمل به بعضي از رسانه‌ها، نشان مي‌دهد كه برخي جريان‌هاي خاص، آزادي بيان را صرفاً در حدّ تعريف و تمجيد و تحسين مي‌پسندند و اگر قرار باشد گفته شود كه بالاي چشم جناح شما ابروست، آن وقت اين تركيب معناي خاص ديگري مي‌يابد كه نه تنها قابل شنيدن و تحمل نيست، بلكه مستوجب عقوبت و مجازات است.

3- مردم، اين واژه، ديگر از پيچيده‌ترين و مظلوم‌ترين واژه‌ها در حال و هواي غبار گرفته اين روزهاست. براساس اقوال مشهور، مردم به آحاد زن و مردي اطلاق مي‌شود كه با همه تنوع قوميتي و مذهبي در محدوده جغرافيايي خاص زندگي مي‌كنند، اما اگر به نوع بيان و قيافه حق به جانب بعضي و رسانه‌هاي آنان در نوشتار و گفتار توجه شود، از ديد آنها، مردم – ولو انگشت‌شمار- فقط به كساني گفته مي‌شود كه در راستاي فكر آنان قدم و قلم برمي‌دارند. در غير اين صورت اگر بي‌تفاوت باشند، غيرخودي و اگر منتقد باشند، بيگانه هستند!!

4- رأي، اگرچه كاربرد اين كلمه در فرهنگ‌هاي فارسي، بيشتر با چشم و ديدن مي‌باشد، اما در ادبيات سياسي به نظرات تك تك افراد يك جامعه اطلاق مي‌شود كه براي موضوع يا شخص خاصي، طي فرايند انتخابات اعلام مي‌كنند. اين واژه هم با اين معناي صحيح و آشكار، در فرهنگ سياسي بعضي‌ها، گاه معنايي به وسعت همه مردم جامعه و گاه محتوايي به محدوديت يك گروه فريب‌خورده!! پيدا مي‌كند.

5- شخصيت‌ها، براساس ادبيات سياسي، به كساني گفته مي‌شود كه به خاطر ويژگي‌هاي شخصيتي خاص، براي جامعه مؤثرند، اما اگر به بعضي از رسانه‌ها در همين ايام توجه نماييم درمي‌يابيم كه يك شخص، صبح جمعه اصلاح‌طلب، ساز شكار، منفعل و خائن و حتي جاسوس بيگانه خوانده مي‌شود و در عصر جمعه، ناگهان شخصيت مستقل، مبارز انقلابي، مدافع و خدمتگزار مي‌شود. اين شخصيت اگر همراه با گروهي خاص و جناح آنها باشد فاضل، دانشمند و تحليل‌گر داناي سياسي است و اگر مخالف افكار و انديشه‌هاي حزبي و جناحي آن گروه باشد، بي‌سواد، عامل بيگانه و مطرود است!!

6- وظيفه، اين واژه براي بعضي‌ها، حقوق و مقرري پايان ماه است و براي بعضي‌ها، نقشي كه براي خود در جامعه متصور مي‌شوند و اتفاقاً در مورد دوم است كه تفاوت معنايي آن حيرت‌انگيز است! تا ديروز وظيفه يا رسالت بعضي‌ها چسباندن بعضي اوصاف نچسب به بعضي ديگر بود و امروز وظيفه‌شان يافتن توجيهات خنده دار و مضحك براي پاك كردن آن اوصاف از ذهن و زبان مردم است. مانند گروهي كه شب قبل از انتخابات وظيفه‌شان چسباندن پوسترهاي تبليغاتي به در و ديوار است و شب بعد از انتخابات وظيفه‌شان كندن همان پوسترها از ديوارهاست.
از اين دست واژه‌هاي دوگانه‌سوز و مظلوم در ادبيات سياسي كشور زياد است كه فقط كافيست گفتار، سرمقاله‌ها و نوشتار بعضي‌ها را در محافل و رسانه‌هاي خاص در روزهاي قبل و بعد از انتخابات اخير به قول ژورناليست‌ها، تحليل محتوايي نماييد تا دريابيد چگونه با بندبازي سعي در توجيه گفتار و نوشتار قبل و بعد انتخابات دارند كه در اين صورت مشخص مي‌شود محتواي واقعي فكر و نظر بعضي‌ها چيست و چقدر به رأي و نظر مردم، انقلاب اسلامي، واژه مردم و شخصيت و آزادي بيان اعتقاد دارند؟!

والسلام
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین