آفتابنیوز : آفتاب: 83 سال پیش در چنین روزی همایون خرم، نوازنده نامدار ویلن در بوشهر متولد شد.
همایون خرم به سال 1309 در شهر بوشهر میان مردم خونگرم و مهماندوست آن دیار، دیده به جهان گشود. مادرش که عاشق و شیفته «همایون» یکی از دستگاههای موسیقی اصیل ایرانی بود نام وی را «همایون» گذاشت.
همایون بیش از یکسال از سنش نگذشته بود که همراه خانواده، به تهران آمد پدرش که مردی امین و از صفات انسانی والایی برخوردار بود، با توجه به اینکه شغلش بانکداری بود و بیشتر وقتش در زمینههای اقتصادی صرف میشد، معهذا هر وقت فرصت مییافت از موسیقی اصیل ایرانی هم غفلت نمیورزید و به دستگاهها و گوشههای این موسیقی غنی توجه خاص داشت و هنگام فراغت را با صفحات گرامافون و گوش دادن به آن سپری میکرد و از دستگاهها و مقامهای موسیقی اصیل، بیش از همه به «اصفهان» علاقه داشت.
به همین سبب هم وقتی همایون بزرگ شد و نوازنده ماهری شد، به خاطر دلبستگی مادر و پدرش ، آهنگهایی نظیر: «رهگذر»،«خسته دلان» در «همایون» و «گمشده» در «اصفهان» را ساخت و تقدیم آنان کرد.
بیش از هفت بهار از سنش نگذشته بود که با تهیه «نی لبکی» روزها برای خود با آن نواهایی را زمزمه میکرد. در سن یازده سالگی به مکتب استاد «صبا» راه یافت. صبا مردی رئوف و خوش خلق و با حوصله بود و در مورد دانشجویان با استعداد از هیچگونه کمک و صرف وقت دریغ نمیکرد، به همین لحاظ «همایون» این کودک مشتاق را تحت مراقبت و تعلیم خاص خود قرار داده، پس از چهار سال و نیم تمرینهای مداوم وی را آماده نوازندگی کرد در این زمان دیگر ساز وی قابل استفاده عموم شده بود.
پس از امتحانی که توسط ابراهیم خان منصوری که در آن زمان سرپرستی موسیقی رادیو را به عهده داشت از وی به عمل آمد،اولین برنامه او تحت عنوان «نوازنده چهارده ساله»،(این عنوان را مرحوم منصوری با توجه به سن همایون برای وی انتخاب کرده بود) در ساعت 9:45 شب از رادیو تهران پخش شد و از فردای آن روز نام نوازنده چهارده ساله در بسیاری محافل مطرح شد.
در آن زمان برنامههای رادیو به طور مستقیم و زنده از فرستنده اجرا و پخش میشد و شبی همایون خرم که کاملا تحت تاثیر نوازندگی استادش «صبا» قرار داشت مشغول اجرای برنامه در رادیو بود. حسین تهرانی که در بوفه فرستنده رادیو نشسته و به رادیو گوش میداد از متصدی رادیو سوال میکند:«مگر امشب صبا برنامه دارد؟»
او در جواب میگوید:نه این صدای ساز همایون خرم است که گوشهها و ردیفهای استادش «صبا» را اجرا میکند (ناگفته نماند که همایون خرم آنچه از هنر نوازندگی ویلن در گنجینه خاطر داشت از استادش «صبا» فرا گرفته بود. به هر حال حسین تهرانی، این بزرگ مرد موسیقی اصیل و سنتی ایران آن شب آن قدر در بوفه مینشیند تا برنامه همایون تمام میشود و او را مورد تشویق قرار میدهد.
آنچه در مورد همایون قابل توجه بود آن که به موازات آموختن نوازندگی ویلن و رمز و راز موسیقی ایرانی، از کسب علم و طی مراحل تحصیل نیز غافل نبود چنان که در دوران تحصیل همیشه از شاگردان ممتاز و برجسته کلاس بود و تحصیلات عالیه خود را با اخذ دانشنامه در رشته «مهندسی برق» ادامه داد و در موسساتی مانند:«تاسیسات اداره ساختمان بانک ملی ایران» و تاسیسات برق سدامیر کبیر و... مشغول به فعالیت شد و مانند یک طلبه حقیقی موسیقی از آثار اساتیدی چون کلنل وزیری، روح اله خالقی بهره مند شد و آموزش «هارمونی» را نزد استاد فریدون فرزانه ادامه داد.
به گزارش ایسنا، همایون خرم به طوری در موسسات یاد شده سرگرم کار و فعالیت بود که فکر نمیکرد مجددا روزی سر و کارش با رادیو بیافتد؛ تا این که شبی در منزل یکی از دوستان خود به طور اتفاقی با امیناله رشیدی خواننده آن زمان رادیو و علیمحمد خادم میثاق برخورد میکند و خادم میثاق پس از شنیدن ویلن خرم بلافاصله از وی دعوت میکند که برای نواختن ساز سلو در برنامه وی به رادیو برود و هرچه همایون از رفتن امتناع میکند، بالاخره خادم میثاق وی را متقاعد میکند و خرم دعوت او را میپذیرد.
به رادیو باز میگردد و طی حکمی که برای وی صادر میشود از سال 1333 در برنامههای موسیقی رادیو شرکت میکند. وی در ارکستر خادم میثاق ضمن نوزندگی ویلن، آهنگهایی را نیز میسازد که مورد دوستداران موسیقی واقع میشود. آهنگهایی چون:«غروب عشق»،«گل من»،«نیمههای شب» و نیز قطعه محلی و معروف «زردملیجه» را که تنظیم آن از ابوالحسن صبا بود، با ویلن اجرا میکند که یکی از بهترین کارهای وی به شمار میرود.
همایون خرم از آن سال به بعد به طور مداوم با رادیو همکاری داشت تا این که برنامه «گلها» به همت بزرگ مرد ادب و هنر ایران«داود پیرنیا» به وجود آمد و بنا به دعوت ایشان، همکاری خود را با «گلها» آغاز کرد و یکی از ارکان اولیه برنامههای همیشه ماندنی و بیهمتای«گلها» شد.
همایون خرم از آن زمان به بعد مدتها رهبری ارکستر شماره 6 رادیو و بعد ارکستر شماره دو رادیو را به عهده داشت(توضیح این که ارکستر شماره 2رادیو با هشت خواننده کار میکرد که اجرای ارکستر با 4 خواننده به رهبری«حبیب اله بدیعی» و اجرای ارکستر با 4 خواننده دیگر به رهبری همایون خرم بود). همایون خرم مدتی هم عضو شورای موسیقی رادیو میشود و پس از آن سرپرست ارکستر «سازهای ملی» نیز میشود.
در این زمان، سرپرستی موسیقی برنامه موسیقی برنامه سوم رادیو یا «FM» که به طریقه استریوفونیک پخش میشد به وی واگذار میشود و در این برنامه خوانندگانی چون: «حسین قوامی»،«محمودی خوانساری»،«محمدرضا شجریان»،«اکبر گلپایگانی»،«عبدالوهاب شهیدی» شرکت داشتند و خرم موفق میشود حدود 80 برنامه تهیه و اجرا نماید که سخت مورد توجه صاحبدلانی که به موسیقی ایرانی علاقهمند بودند، قرار گرفت.
خرم بیش از بیست و پنج سال با رادیو همکاری داشت که چندین سال به عنوان «تکنواز ویلن» روزهای جمعه برنامه داشت و ضمنا در برنامه «تکنوازان» همراه با هنرمندانی چون:«جلیل شهناز»،«فرهنگ شریف»،«منصور صارمی»،«رضا ورزنده»،«مجید نجاحی»و«فضل اله توکل» همراه با«امیرناصر افتتاح» و «جهانگیر ملک» همکاری و برنامه داشت. برنامه دیگری نیز به نام:«شاعران قصه میگویند» روزهای جمعه از رادیو پخش میشد که بیشتر برنامههای آن توسط وی ساخته و اجرا میشد و آرم مخصوص و جالبی داشت که از ساختههای خود او بود.
به گزارش ایسنا، اگر بخواهیم تعداد کل برنامههای موسیقی ایرانی اعم از برنامه موسیقی ایرانی «نیم ساعته»، موسیقی ایرانی«ربع ساعته»، برنامههای مختلف«گلها» و موسیقی ایرانی«FM» و ساز سلو «تکنوازان» را که همایون خرم در رادیو اجرا کرده است برشمریم جمعا شاید به بیش از چهارصد برنامه برسد.
همایون خرم،از میان انبوه آهنگهای ساخته شده خود به ترانههای: «رسوای زمانه منم»، «تو ای پری کجایی»، «مینای شکسته»، «بگذر از کوی ما»، «اشک من هویدا شد»، «طاقتم ده»، «ساغرم شکست ای ساقی»، «بعد از تو هم در بستر غم»، «غوغای ستارگان»، «امشب در سر شوری دارم»، «یکنفس ای پیک سحری»، «شباهنگ»، «دل پریشانم»، «آمدی که با دلم گفت وگو کنی»، «گمشده»، «خسته دلان» و «راز دل»را بیشتر از همه میپسندد.
***
همایون خرم از میانمان برخاست تا از این پس هرگاه نغمهای در دستگاه «همایون» بشنویم، به یادش دهانمان پر از نت سکوت، دلمان پر از آه و چشمانمان پر از اشک شود.
به یقین تا این لحظه تمام اهالی هنر و علاقهمندانش خبر عروج همایون خرم، خالق نغمههای ماندگار موسیقی ایران را شنیدهاند و چه بسیار کسانی که هنوز این هجرت را باور ندارند و اما پذیرفتهاند، «هر مرگ اشارتیست به حیاتی دیگر.»