آفتابنیوز : آفتاب: حداد عادل وحدت اصولگرایان را مهمترین کار خود در مجلس هفتم خواند و با بیان اینکه احمدینژاد در هیچ تعریفی نمیگنجید و روش خود را داشت ، گفت : حفظ وحدت در حضور احمدینژاد و با او به قول عوام کار حضرت فیل بود یعنی کار بسیار سختی بود.
به گزارش مهر، غلامعلی حداد عادل مهمان برنامه تلویزیونی امروز شناسنامه بود.
حداد عادل در ابتدای برنامه درباره فعالیتهای قبل از انقلاب خود و اینکه از کجا به مبارزات پیوستند و چگونه با امام و انقلاب آشنا شدید و پیوند خوردید،اظهار داشت: من به آن معنایی که دائما زندان باشم یا دائما تحت تعقیب باشم در مبارزات انقلابی شرکت نداشتم در حدی که مثلا مبارزان صف اول مثل آیتالله خامنهای و دیگران بودند و اما هم زندان رفتم و هم مرتب به ساواک احضار میشدم و هم در چندین دانشگاه که خواستم استخدام شدم حکم و ساواک صادر میکردند و ورود بنده به دانشگاه که یک طبقه اجتماعی خاصی بود مقارن با فضای اختناق و خفقانی که بعد از 15 خرداد در کشور حاکم شده بود و آن تحولی که 15 خرداد ایجاد کرده بود.
وی اضافه کرد: در دوره فوق لیسانس در دانشگاه شیراز فعالیت مذهبی من به دلیل فضای دانشگاه شیراز بیشتر شد و من آنجا انجمن اسلامی دانشجویان را که تعطیل شده بود احیا کردم بااینکه معلم دانشگاه بودم هم دوره فوق لیسانس درس میخواندم و هم مربی بودم و درس میدادم ولی انجمن اسلامی دانشجویان را احیا کردم.
حداد عادل تصریح کرد: اینجا کار بیشتر سیاسی شد و ساواک هم مرا اخراج کرد و من به تهران آمدم در دانشگاه شهید بهشتی (ملی سابق) مشغول کار شدم چون شادگر اول دوره فوق لیسانس بودم همه جا من را میخواستند.
مشاور عالی مقام معظم رهبری ادامه داد: ساواک با ادامه کار من در دانشگاه ملی هم مخالفت کرد مدتی بیکار بودم و دوباره سر کار برگشتم در دانشگاه شهید بهشتی تا در شهریور 50 دستگیر شدم و -2-3ماهی در قزل قلعه زندانی بودم وقتی که آزاد شدم تا یک مدتی در دانشگاهها من را راه نمیدادند تا در بهمن 51 یا بهمن 50 در دانشگاه صنعتی شریف دوباره معلم شدم و ساواک هم خیلی مراقب بود و در کلاسهای من آدم و نیرو داشت و من تا انقلاب آنجا بودم.
شما به جرم خرابکاری در جشنهای 2500 ساله دستگیر شدید؟، این سوالی بود که رنجبران مجری برنامه پرسید و حداد در پاسخ گفت:«بله همان شهریور 50 آن موقع که هر کس مبارز بود و با حکومت شاه خوب نبود اسمس را خرابکار میگذاشتند بنده و اخوی شهیدم مجید حدادعادل و 2-3 نفر از خانواده ما همه زندانی بودیم.»
وی ادامه داد: خواهرم 14 سال داشت که 4 ماه در کمیته و قصر زندانی بود. عکس ایشان الان در موزه عبرت به نام سوسن حدادعادل هست. پدرم با اینکه در کار حمل و نقل فعال بود ذوق ادبی و فکری داشت و علاوه بر اینکه فرد متدینی بود نسبت به هم صنفیهای خود خوش فکر تر و متفاوت تر بود. ایشام علاقه داشت که به صورت موازی تربیت علمی و مذهبی پیدا کنیم.
حداد عادل افزود: چیزی که جهت زندگی من را مشخص کرد و شکل داد تحقیق در دبیرستان علومی بود.
دکتر حداد در بخش دیگری از برنامه گفت:« هنوز هم عشق و علاقه به فیزیک و ریاضییات در وجودم زنده است اما در دانشگاه احساس کردم که مشکل جامعه ما مشکل ریاضیات و فیزیک نیست بکه مشکل فکری و اعتقادی است. هر وقت با دانشجویان هم رشته خودم یا دانشجوهای دیگر استادان دانشگاه سر مسائل فرهنگی ورزشی و اعتقادی بحث میکردم میدیدم بحث مکتبی فلسفی و جهان است نه بحث فیزیک!»
وی گفت: «به این نتیجه رسیدیم که چرا نروم درست بخوانم؟ و چرا از عمرم به صورت صحیح استفاده نکنم؟ این بود که با شهید مطهری مشورت کردم و با تاکید ایشان به رشته علوم اجتماعی آمد. و بعد داستانهایی دارد که من با دیپلم وارد دانشگاه در این رشته شدم.»
حدادعادل تصریح کرد:« آن فوق لیسانس اصلا به درد نمیخورد و آن موقعها این را ویرانگر میدانستند که کسی فوق لیسانس فیزیک داشته باشد بعد بخواهد علوم انسانی بخواند. هیچ مقرراتی که راه را برای تغییر رشتهها باز کند وجود نداشت چون اصلا متقاضی برای چنین کاری وجود نداشت.من شاید اولین نفر در ایران بودم که به جد میخواستم بیایم و علوم انسانی بخوانم. در دانشگاه گفتند هیچ راهی برای این تغییر وجود ندارد. کتابهای رشته ادبی دبیرستان را گرفتم و در کنکور از آنها سوال شد تاریخ جغرافیا و عروض وقافیه را خواندم و کنکور دادم و در نهایت وارد رشته علوم اجتماعی شدم.»
حداد عادل یادآور شد: «سال بعد مقررات عوض شد و به من اجازه شرکت در فوق لیسانس فلسفه داده شد من هم آمدم فلسفه و هنوز هم در همان راه هستم.»
رنجبران پرسید آشنایی شما با شهید مطهری و رابطه شما با شهید مطهری قبل از شناخت و ارتباط با امام بود یا بعد از آن که حداد گفت:«قبل از ارتباط با امام بود. حدود سال 1336 که آقای مطهری کتاب داستان راستان را منتشر کرده بود. در آن سالها چون خیلی علاقه به مطالعه داشتم و هر کتاب قصه و کودکان در دوران بچگی میخواندم کتاب داستان راستان را در سال دوم دبیرستان دیدم و حس کردم چیز متفاوتی است.»
وی در پاسخ به این سوال که به نظر میرسد فعالیتهای سیاسی دکتر حداد بعد از انقلاب برای مدتهای زیادی منزل مانده است آیا قبول دارید؟گفت:«ما از اول که وارد فعالیتهای اقتصادی شدیم، هدفمان سیاسی بود. من جزو 30 نفری هستم که در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی قبل از انقلاب عضویت داشتم.»
حداد گفت:«به هر حال بنده معتقد بوده و هستم که روح این انقلاب فرهنگ است و معتقدم که نباید از فرهنگ و فعالیتهای فرهنگی غفلت شود. خودم هم به سبب علاقهها و استعدادی که داشتم که باید در این جهبه کار کنم این بود که بعد از انقلاب فعالیتهای مختلفی که داشتم همه به شکلی سبقه فرهنگی داشت.»
وی افزود:« دی ماه یا آذر ماه 57 بود که مطلع شدم برای شورای مرکزی جمهوری انتخاب شدهام که این شورا اولین جلسهاش را در در هفته اول بعد از پیروزی به صورت علمی تشکیل داد که شهیدان آیتالله بهشتی و با هنر و آیتالله خامنهای و آیتالله هاشمی و آیتالله اردبیلی موسسان حزب بودند. 25 نفر دیگر که من جزو آن افراد بودم هم در این جلسه حضور داشتند. ژآن موقع فعالیت کاملا سیاسی بود. ولی فعالیت رسمی و مسئولیت کاری من در انقلاب 2-3 روز بعد از 22 بهمن شروع شد.»
حداد ادامه داد:«آقای مطهری به من فرمودند که به صدا و سیما برو. رادیو تلویزیون دست ما افتاده بود و باید این دستگاه اداره میشد و ما هم از صبح تا آخر شب مطلب مینوشتیم و میخواندیم و 2-3 سرود مثل سرود الله اکبر که آقای رویگری خوانده است پخش می شد. شرایط عجیبی بود. هیچ آمادگی و تجربه ای وجود نداشت نبود و فقط عشق و شور انقلابی بود. 2-3 هفته آنجا بودم تا باز آقای مطهری به من گفتند من پیشنهاد کردم شما معاون وزارت ارشاد شوی و من در اسفند ماه 57 معاون وزیر شدم .از آن زمان تاکنون همان طور مسئولیت داشتم.»
حدا عادل در بخش دیگری از «شناسنامه» اظهار داشت:«در آن زمان تشخیص دادم که وظیفه دارم کارمهمی را انجام دهم و آن هم اصلاح کتب درسی بود. از اردیبهشت 59 یعنی زمان ریاست جمهوری بنیصدر به سازمان کتابهای درسی رفتم و تا آبان 72 آنجا بودم یعنی بیش از 13 سال کاری جز اصلاح کتابهای درسی تالیف کتابها و برنامهها آموزشی نداشتم.»
وی در پاسخ به اینکه چرا در اوج فعالیتهای فرهنگی به مجلس ششم رفت، عنوان کرد: «من فعالیت فرهنگی را در داخل منظومه انقلاب تشخیص داده بودم و این نقش در آن نمایشنامه قرار داشت و بر عهده من قرار گرفته بود. بعد از دوم خرداد سال 76 احساس کردم که جریان انقلاب به سمت و سوی دیگری می رود و واجب دیدم که از اصل انقلاب دفاع کنم. در آن زمان هم گفتم اهل فرهنگ مثل هنرمندان و نقاشانی هستند که بر روی داربستی در حال تزئین هستند. داربست باید محکم باشد تا آنها بتوانند کار خود را انجام دهند اگر احساس کنید که داربست در حال فروریزی است واجبترین کار این است که پایین آمده و پایه را محکم کنی.»
وی اضافه کرد: «من علیرغم میل خودم که دوست نداشتم از بهشت فرهنگی به دنیای سیاست هبوط کنم در انتخابات مجلس شرکت کردم.»
مشاور عالی مقام معظم رهبری در رابطه با فضای مجلس ششم و ناگفتههای آن زمان اظهار داشت: «تعدادی از افراد فعال مجلس ششم الان در خارج از کشور و در کشورهای آمریکا و اروپا هستند.این افراد با مواضع خاص خود بر مجلس ششم حاکم بودند و برای تشخیص فضای مجلس ششم میتوانیم مواضع این افراد را بررسی کنیم.داستان مجلس ششم طولانی است به طوری که میتوان آن را مجلس عجیبی دانست.ما در آن مجلس در اقلیت بودیم و با پیشنهاد دوستان و من 4 سال رئیس فراکسیون اقلیت شدم.»
وی در رابطه با شرایط آزادی متفاوت در آن زمان گفت: «در مناظرهها هم گفتم که ببینید بامن چه کردند. اعتبار نامه من را شورای نگهبان صادر کرد و مشکلی هم نداشت ولی آقایان در مجلس ششم به جرم اینکه من تنها نماینده تهران خارج از فهرست اصلاح طلبان بودم 5 ماه تمام اعتبارنامه من را تصویب نکردند.»
حداد گفت:« روح حاکم بر جریان سیاسی که مجلس ششم را شکل میداد سکولاریسم بود. این را رو در روی آقای خاتمی و آقای کروبی گفتم که مشکل این مجلس با شورای نگهبان مشکل اسلام و سکولاریسم است و هزار دلیل برای اثبات این ادعا دارم.
وی اضافه کرد:« وقتی مجلس ششم تشکیل شد خانم آلبرایت وزیر خارجه وقت آمریکا ابراز خوشحالی کرد که مجلس به دست اصلاح طلبان افتاده است ولی اعلام کرد که هنوز نهادهای انتصابی در ایران هستند که جای نگرانی دارد. در مجلس نیز همین حرف تکرار میشد یعنی
آن چیزی که ما از ولایت فقیه میفهمیم آنها نمیفهمیدند و حرف دیگری میزدند.»
مشاور مقام معظم رهبری در رابطه با تشکیل مجلس هفتم گفت:« عملکرد مجلس ششم 2 تا عیب اساسی داشت که سبب شد مردم زده شوند. یکی انحراف اعتقادی از روح انقلاب اسلامی که مردم متدین را زده کرد و دیگری اینکه تحت عنوان توسعه سیاسی کشور به میدانی آکنده از جدال و جنجال و زد و خورد سیاسی مبدل شد که مردم خسته شدند و واکنش خود را ابتدا در اسفند 81 در انتخابات شورای شهر دوم نشان دادند که اصلاح طلبان تعجب کردند ولی بیدار نشدند و سال بعد در اسفند 82 در انتخابات مجلس نتیجه برخلاف اصلاح طلبان بود.»
حداد عادل در پاسخ به این سؤال که آیا غیبت وی در بحثهای چالشی مجلس هفتم به عنوان رئیس مجلس درست است یا خیر،گفت: «خیر آمار اداره جلسات را اگر بگیرید مشخص میشود که من چند درصد جلسات را اداره کردم و چند درصد نواب رئیس، گاهی مواقع مسافرت و ماموریت بودم که نواب رئیس اداره میکردند و گاهی اوقات در بحث برنامه بودجه باهنر به من کمک میکرد و گاهی اوقات تقسیم زمان میکردیم.»
مشاور عالی مقام معظم رهبری در رابطه با نقاط ضعف و قوت خود در ریاست مجلس هفتم هم گفت:«مجلس هفتم به قول مقام معظم رهبری نهالی بود که از میان سنگلاخ روئیده بود و کار این مجلس را با وجود مشکلاتش تائید کردند. در مجلس هفتم یک دوره یک سالهای مقارن با سال آخر ریاست جمهوری آقای خاتمی بود و دوره سه ساله با آقای احمدینژاد داشتیم.»
حداد عادل تاکید کرد: «دوره یک ساله باحداقل تنش سپری شد و نگذاشتیم جنجالهای مجلس ششم در مجلس هفتم تکرار شود زیرا اعتقاد داشتیم که کشور به آرامش نیاز دارد و در حال حاضر نیز این عقیده را داریم. هم آقای خاتمی به عنوان رئیسجمهوری از ارتباط با مجلس هفتم راضی بود و هم نمایندگان مجلس.»
حداد عادل در رابطه با رای اعتماد به شریف زادگان به عنوان وزیر رفاه گفت: «این کار با دخالت خود من صورت گرفت، آقای خاتمی اسم ما را در مجلس ششم گذاشته بود اقلیت نجیب زیرا احساس میکرد ما حتی مخالفتمان هم مخالفت نجیبانه است و همین روند در یک سال تقارن مجلس هفتم و دولت خاتمی نیز صورت گرفت.»
مشاور مقام معظم رهبری اظهار داشت:«با آمدن احمدینژاد فضا تغییر کرد و اصلا با قبل قابل مقایسه نبود. اکثریت ملت به احمدینژاد اقبال داشتند و وی به عنوان یک چهره انقلابی در انتخابات پیروز شده بود و ما پیروزی وی را در آن زمان پیروزی اصولگرایی و اصولگرایان میدانستیم و همه استقبال کردند.»
وی 3 سال تقارن مجلس هفتم با دولت احمدینژاد را سالهای پرماجرایی دانست و گفت: « وحدت اصولگرایان مهمترین کار من در مجلس هفتم بود حفظ وحدت در حضور احمدینژاد و با او به قول عوام کار حضرت فیل بود یعنی کار بسیار سختی بود. زیرا احمدینژاد در هیچ تعریفی نمیگنجید و روش خود را داشت.در آن زمان اصلاح طلبان خیلی علاقه داشتند که درگیری و زاویه مجلس و دولت را زیاد کنند من نیز به نحوی عمل کردم که اصولگرایان تجزیه نشدند یعنی خط بهینهای میان نقطههای بیشینه و کمینه تعیین کردم.»
مشاور مقام معظم رهبری پیروزی اصولگرایان در مجلس هشتم را نتیجه مدارای خود با دولت در مجلس هفتم دانست و عنوان کرد:« من آینده را میدیدم! وقتی در اسفند 86 مردم پای صندوقهای رای رفتند اصولگرایان 2 فهرست نداشتند و به همین دلیل در مجلس هشتم اکثریت بارز با اصولگرایان بود.اگر در آن مجلس اصولگرایان رای اکثریت نداشتد به شما میگفتم که در فتنه 88 چه اتفاقاتی میافتاد.»
حداد عادل عنوان کرد: «نتیجه مدارایی که با دولت داشتیم در مجلس هشتم که رئیس آن نبودم میدیدم.»
وی دلیل رئیس نبودن خود در مجلس هشتم و نهم را اینگونه عنوان کرد که:« احمدینژاد از من دلخور بود زیرا در مواقعی که باید در مجلس ایستادگی میکردم این کار را انجام دادم.»
مشاور مقام معظم رهبری گفت: «من هر جا حق خودم بود میگذشتم ولی جایی که حق نظام، مردم و رعایت قانون اساسی بود ایستادگی میکردم اما تمام اینها با رفتاری انجام می شد که به درگیری کشیده نشود ولی احمدینژاد این برخورد من را دوست نداشت.»
وی ادامه داد: «دلیل دیگر رئیس نبودن من هم بیرون مجلس بود که برخی تشکلها از من خوششان نمیآمد زیرا بنده گرایش حزبی را در عزل و نصبها اولویت نمیدادم.برخی از اشخاص سیاسی هم از احمدینژاد خوششان نمیآمد و از مدارای من با احمدینژاد ناراضی بودند و دوست داشتند مجلس و دولت به جان هم بیفتند و مشی من را نمیپسندیدند. به همین دلیل از چندین ماه قبل از مجلس هشتم برنامهریزی کردند که من رئیس نباشم و موفق شدند و مجلس نهم نیز ادامه مجلس هشتم بود.»
حداد عادل در ادامه برنامه در رابطه با مهمترین فرق اصولگرایی و اصلاح طلبی گفت: «بگذارید سر این زخم را باز نکنیم تا همین جا هم بیشتر از مصلحت گفتم. حالا که روحانی میخواهد جریان را به سمت اعتدال ببرد بهتر است سر این زخم را باز نکنیم.»
وی در مورد نگاه اصولگرایان به انتخابات یازدهم هم گفت:«هنوز با بزرگان اصولگرا جلسهای نداشتیم و سروکار ما با کوچکترها بوده است.»
وی با بیان اینکه تجزیه و تحلیل نتیجه انتخابات هنوز زود است تصریح کرد:« 2 عامل را به عنوان اقبال کم اصولگرایان در انتخابات میگویم یکی نداشتن وحدت اصولگرایان و وحدت طرف مقابل یعنی بر عکس سال 84 و انتخابات سال 84 برای آنها تجربه شد.»
وی افزود:«دلیل دیگر هم شرایط اقتصادی و مشکلات ناشی از تحریمها بود که فضای تبلیغات و انتخابات را تغییر داد. البته رفتار احمدینژاد بخصوص در دوره دوم ریاست جمهوریاش نیز در اقبال نداشتن اصولگرایان در انتخابات یازدهم موثر بود.»
حداد در رابطه با ائتلاف اصولگرایان در انتخابات یازدهم گفت:«چون این نتیجه را پیشبینی میکردم خواستیم که ائتلاف کنیم من به عهد خودم وفادار ماندم و ائتلاف کردم.»
وی در پاسخ به این سؤال که ائتلاف در مجموع رخ نداد گفت:« این مسئله را باید از بقیه سؤال کنید.من بر عهدی که بستم استوار ماندم. ای کاش وحدتی که مقصود اصلی ما از ائتلاف بود حاصل میشد.انصراف من 2 روز پس از آخرین مناظره بود زیرا حضور خود را در مناظرهها و تبلیغات لازم دیدم و فکر نمیکنم کسی منکر این قضیه باشد. من اگر زودتر انصراف میدادم فرصت خود را از دست میدادم. ماندم تا سیاه نمایی نکرده باشم. من ماندم تا حرف نظام و انقلاب را بزنم.»
وی ادامه داد: «در هر صورت ما قرار داشتیم اگر بین بنده و ولایتی و قالیباف یکی رای بیشتری داشت 2 نفر دیگر کنار برود و ما نباید میماندیم. کنار رفتن ما از انتخابات از روز اول محتمل بود و نظرسنجیها حکایت میکرد که فرد دیگری از من جلوتر است بنابراین کار معقولی انجام دادم.»
دکتر حداد عادل در رابطه با دولت روحانی هم گفت:« من از قبل انقلاب روحانی را میشناسم و اولین آشنایی من با ایشان از طریق شنیدن نوار سخنرانی وی در مسجد ارک در چهلم مصطفی خمینی بود ما با هم رفیق هستیم. وقتی آقای روحانی تبلیغات خود را شروع کرد قطعهای از آن را گذاشت که به همسرم گفتم روحانی همان فرد است و به خود روحانی هم گفتم ما انتظار داریم شما با همان مشی آن زمان عمل کنید.»
وی افزود: «تقابلی که بین ما و اصلاحطلبان بوده هیچ وقت بین ما و روحانی نبوده است. ایشان پس از انتخابات نیز مواضع خوبی داشته است. اگر ایشان با همین فرمان جلو برود و اعتدال را رعایت کند هیچ مشکلی نداریم. اگر وی افراد مومن انقلابی با تجربه را به مجلس معرفی کند و کابینهای انقلابی و اسلامی بصیر تعیین کند مشکلی نداریم. مگر ما آمدهایم که با تابلوی اصلاح طلب و اصولگرا در سر وکله یکدیگر بزنیم.»
حداد عادل اظهار داشت: «روحانی اگر بتواند در کشور آرامش ایجاد کرده و از عیبهای دولتهای سهگانه گذشته پرهیز کند ما در خدمت وی هستیم.»
مشاور مقام معظم رهبری در پایان برنامه و راجع به آشنایی خود با رهبری گفت:« من تا پیروزی انقلاب خدمت آقا نرسیده بودم که این مسئله قصور من بود! ولی اسم ایشان را به عنوان روحانی صاحب قلم اسلامی مبارز زیاد شنیده بودم. اولین دیدار ما در شورای مرکزی حزب حاصل شد و از همان اولین دیدار یک دل نه صد دل عاشق ایشان شدم زیرا حرفهایشان به دل من مینشست و ایشان هم به من محبت داشتند. رابطه ما با ایشان در این 30 سال به این صورت بوده که از ناحیه ایشان محبت بوده و از ناحیه من ارادت.»
حداد عادل در رابطه با وصلت با خانواده مقام معظم رهبری نیز گفت:« شناخت ما در این وصلت موثر بود.رهبر معظم انقلاب اسلامی همانطور که به مردم میگوید زندگی میکند و قول و فعل ایشان یکی است.رهبر انقلاب در زندگی خودشان و پسرانشان نیز از تجملگرایی پرهیز کردهاند و آنچه به مردم توصیه میکنند خودشان ابتدا عمل میکنند.در پیوند عروسی نیز در عین حال که خوش سلیقه و با اخلاق هستند اصول را رعایت میکنند.»
وی افزود:« در مسائل سیاسی برخی تصور میکنند به دلیل اینکه بنده پدر عروس مقام معظم رهبری هستم ویژگیهای خاص دارم یا افزون طلبی دارم، البته ایشان نهایت محبت را دارند ولی سرسوزنی خلاف قانون عمل نمیکنند.»
حدادعادل گفت: «مقام معظم رهبری در جایی که پای حق و قانون باشد رفقای 60 ساله را هم کنار میگذارند چه برسد به من..تمام ملت این را میدانند و علت دوستی ما با ایشان نیز همین است.»