آفتابنیوز : آفتاب: مجموعه تحولاتی که موجب کنار گذاشته شدن محمد مرسی و جریان اخوانالمسلمین شد، تحلیلها و سوالهای متفاوتی را در ذهن ناظران ایجاد کرد. اینکه آیا مسیر انقلاب مصر تغییر یافته است؟ آیا آنچه اتفاق افتاده را میتوان «انقلاب مخالف» نامید یا تنها حرکتی مکمل در مسیر انقلاب 25 ژانویه محسوب میشود؟
در این میان از سویی بحث مشروعیت یک نظام مطرح است که در انتخابات مردمی اخوانالمسلمین پارلمان و ریاستجمهوری مصر را به دست گرفت و از سوی دیگر حضور گسترده مردم در صحنه خیابانها و اعلام اعتراضات گسترده مخالفان این ساختار که به رویدادهایی جدید و کنار گذاشته شدن این ساختار منجر شد. در ضمن این سوالات این نکته مطرح میشود که در ذیل تحولات مصر آیا عمل صورتگرفته توسط ارتش بهترین شیوه بود و راه دیگری مانند برگزاری رفراندوم عمومی وجود نداشت؟ آیا جریان اخوانالمسلمین میتواند همان شیوه مخالفان دولت مرسی را مقابل دولت بعدی به کار بگیرد و اصلا سرنوشت اخوانالمسلمین پس از دستگیریهای گسترده چه خواهد بود؟ باید اشاره کنم ارتش و نیروهای مسلح مصر نشان دادند تاثیرگذارترین نهاد و جریان قدرتی هستند که در پشت پرده تحولات مصر عمل میکنند و به نظر میرسد با رخداد شامگاه چهارشنبه، میتوان گفت این نهاد برتر از هر عملیات دموکراتیکی عمل میکند. هرچند علاوه بر نقش مهم ارتش نباید عواملی را که موجب وضعیت فعلی مصر شد، نادیده گرفت.
اخوانیها در خلال یک سالی که قدرت را در اختیار داشتند اشتباههای مهلک و مکرری انجام دادند. این گروه در بحث انسجام گروههای داخلی مناسب عمل نکرد و از طرفی ارائه خدمات آنها بسیار ضعیف بود و موفقیتی در بهبود وضعیت اقتصادی، معیشتی و امنیت مردم موفق کسب نکردند. از سوی دیگر با نوعی غرور به اقدامات حساس و تحریکآمیزی دست زدند. مانند تغییر قانون اساسی و صدور اعلامیه قانون اساسی که در نوامبر گذشته رخ داد و در آن اختیارات گستردهای را برای مرسی در نظر گرفتند.
در کنار همه اینها مهمترین بحثی که میتوان به آن پرداخت همسویی اخوان با گروههای سلفی بود. به نظر میرسد این مسئله نگرانی فراوانی در گروههای داخلی، منطقهای و فرامنطقهای ایجاد کرد. گروههای داخلی مصر که معتقد به اسلام سیاسی نبودند از همین موضوع بهرهبرداری کردند و سرانجام نگرانی از قدرت گرفتن گروههای تندرو و جهادی موجب شد آمریکا و اتحادیه اروپا نیز از اخوانالمسلمین مصر فاصله بگیرند.
به دلیل نقش مهم و غیرقابل انکار مصر در خاورمیانه و شمال افریقا تحولات اخیر تاثیراتی بر محیط داخلی و پیرامونی این کشور خواهد گذاشت. در این میان مهمترین موضوع پیچیده شدن شرایط برای اخوانالمسلمین است که ممکن است موجب شود این گروه تا مدتی طولانی از قدرت دور بماند. بعضی معتقدند باید زمان طولانی منتظر ماند تا اخوانیها سازماندهی مجدد صورت دهند و رویکرد جدیدی در نحوه مواجهه با قدرت ایجاد کنند تا اساسا بتوانند پس از مدتی امکان حضور در صحنه سیاست را بهدست آورند. این مسئله در محیط پیرامونی مصر و حوزههایی که اسلامگرایان در آن فعال هستند مثل تونس، مغرب و سوریه و اردن اثر مستقیم خواهد گذاشت.
همانگونه که بهقدرترسیدن اخوان در مصر موجب قدرت گروههای اسلامگرا در این کشورها شد، کنار رفتنش باعث مسرت دولتهای مخالف اسلامگرایی و اسلام سیاسی شد؛ بنابراین برای اولینبار مواضع همسویی از دولتهای سوریه و اردن و عربستان و امارات مشاهده شد.
مواضعی که از تغییر وضعیت مصر اظهار خشنودی میکنند. نکته دیگر تاثیری است که این تحولات بر نفوذ کشورهای موثر و دولتهای همراه اخوانالمسلمین یعنی ترکیه و قطر خواهد گذاشت. بهطور قطع و یقین سیاستهای منطقهای دولتهای حاکم بر این کشورها که همواره از اخوانالمسلمین حمایت میکردند، امروز با یک سوال جدی مواجه خواهد شد و آنها مجبورند برای خروج از این وضعیت نوعی بازنگری کلی در سیاستهای خود صورت دهند.
هرچند در مجموع به نظر میرسد پس از این تحول مهم، آینده تحولات خاورمیانه همچنان در مسیر اعتدال قرار داشته باشد. به این مفهوم که پس از این نیز گروههای سیاسی چپ یا ملیگرا و یا اسلامگرا که بنا دارند در تحولات منطقه حضوری موثر داشته باشند، باید تحرکات خود را با مشی میانهروانه تنظیم کنند.