کد خبر: ۲۰۱۷۱۷
تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱۳۹۲ - ۰۹:۲۳

عباس عبدی: چرا دولت احمدی نژاد که آن همه سروصدا داشت،اینقدر بی سروصدا رفت؟

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: روزنامه بهار در یادداشتی به قلم عباس عبدی با عنوان «چرا آمد و چرا رفت؟» نوشت:

*هنگامی که از حدود دو‌سال پیش رییس دولت، برای معرفی جانشین خود تمام‌قد وارد میدان شد، کمتر کسی از میان ناظران سیاسی گمان می‌کرد که برای تکمیل این پروژه حاضر شود برخلاف عادت هشت‌ساله مرخصی ساعتی بگیرد! و به طرز شگفت‌آوری همراه با نامزد جانشینی خود به وزارت کشور برود و برای معرفی او دستش را بلند کند و به زبان بی‌زبانی بگوید که: «هرکسی مرا رییس خود می‌داند، پس این فرد نیز رییس اوست.» این ناظران هنوز از بهت این اقدام بیرون نیامده بودند که معلوم شد آقای جانشین در فهرست تایید‌صلاحیت‌شده‌ها نیست! ولی همچنان بعضی در حیرت بودند که مگر می‌شود؟ بنابراین تا یکی‌دوروز مانده به روز انتخابات هم منتظر امر ظهور ماندند، ولی خب! سیاست هم افتاد نیفتاد دارد که این‌بار نوبت نیفتادن بود.

*دولتی که معجزه ‌هزاره سوم که هیچ، بلکه معجزه همه‌هزاره‌ها بود، چرا آمد و چرا رفت؟ چه عواملی سبب آمدنش شد و چرا با وجود همه سروصداهایی که در این هشت سال به راه انداخت این قدر بی‌سروصدا رفت، به‌گونه‌ای که آب در دل کسی تکان نخورد؟ پاسخی که به این پرسش داده می‌شود در سطح ساختاری و کلان با سطح خرد و رفتارهای کنشگران سیاسی متفاوت است، هرچند می‌توانند مکمل یکدیگر باشند.

*در سطح رفتارهای کنشگران، به بی‌دقتی‌های مجریان انتخابات سال 84 و تنوع و تعدد نامزدهای انتخاباتی اصلاح‌طلبان، انسجام نسبی در بخش تشکیلاتی اردوگاه محافظه‌کاران و بالاخره توانایی‌های شخصی و شعارهای داده‌‌شده از سوی فرد پیروز می‌توان اشاره کرد. همین‌طور در تحلیل چرایی رفتن این دولت نیز می‌توان مقابله‌جویی رییس دولت با همه جریان‌های سیاسی از‌جمله گروه‌های محافظه‌کار، بروز مشکلات اقتصادی متعدد، روشن‌شدن عوارض ناخوشایند سیاست‌های دولت در عرصه‌های خارجی، داخلی، اقتصادی و فاصله‌گیری جناح دولت از کلیت جریان حاکم که به جریان انحرافی ملقب شد را از علل و عوامل موثر بر رفتن بی‌سروصدای دولت کنونی معرفی کرد؛ به‌ویژه آن که، بروز تخلفات متعدد به شکل‌گیری بعضی از پرونده‌های قضایی منجر شد که می‌توانست در هر لحظه عوارض ناخوشایندی را برای عده‌ای داشته باشد؛ بنابراین احتیاط شرط عقل بود تا در این دام پهن‌شده، بیش از این گرفتار نشد.

   *مهم‌ترین عاملی که حتی شکل‌دهنده رفتار کنشگران است، عامل اصلی در ساختار سیاست، یعنی درآمدهای آن، است و به گمان بنده، درآمدهای نفتی نقش اصلی را در شکل‌گیری این پدیده داشته‌اند. افزایش شدید درآمدهای نفتی در سال‌های پیش از 84، علت محدثه (ایجادکننده) این وضع و دولت بودند و علت مبقیه (نگهدارنده) آن نیز تا سال 90 و 91 همین درآمدهای نفتی بود. درآمدهای عظیم نفتی در جامعه‌ای چون ایران که قدرت‌ هضم عاقلانه این حد از درآمد نفت را ندارند، اثرات تخریبی فراوانی دارد. یک‌بار دیگر هم گفته‌ام که نفت و درآمدهای آن ترکیبی است از ال.‌اس.‌دی، شراب و تریاک که مصرف آن جامعه را دچار توهم، کم‌دردی و سرخوشی ناشی از نوعی از مدهوشی می‌کند. این درآمدها یک تاثیر دیگر هم دارد که بسیار مهم است؛ این امکان را برای سیاستمداران فراهم می‌کند تا پل‌های میان خود و مردم را ویران کرده و بدون واسطه نخبگان، کارشناسان و فعالان مدنی با مردم رابطه برقرار و در دریای مواج توده‌های مردم موج‌سواری کنند و مثل جوانان موج‌سوار از این لحظات نشاط‌آور لذت ببرند. ولی مشکل اینجاست که وقتی کفگیر درآمدهای نفتی به ته‌دیگ خورد، دیگر شاهد امواج خروشان مردم نیستیم. سفرهای استانی پنج سال پیش رییس دولت را با امسال مقایسه کنید که استقبال‌کنندگان از صد‌هزار نفر به صدنفر کاهش یافت و این صد‌نفر هم چاره‌ای جز حضور ندارند، زیرا جزو ساعت کار یا اضافه‌کاری‌شان است. نحوه رفتار با مردم، شعارهایی که داده می‌شد، نحوه بیان سخنان و حتی بلندپروازی‌ها برای مدیریت جهان و کن‌فیکون‌کردن امر سیاست و نابخردی‌های رقبا، محصول این تحول ساختار در درآمدهای نفتی بود. امیدواریم که دیگر دچار این بلیه زیرزمینی نشویم که خطرات آن در تاریخ ایران از صدها زلزله بیشتر بوده است.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین