- «فیلم «گذشته» نه فقط برای من بلکه برای گروه ایرانی حتی برای سینمای ایران تجربه جدیدی بود، چون احتمالا هیچ وقت تولیدی به این مفصلی در خارج از کشور که به این شکل گسترده اکران شده باشد، نداشتیم. در این فیلم بخشی از عوامل ایرانی بودند و برای اولینبار فیلمی همزمان با اکران جهانی در ایران اکران شد.»
- «خیلی چیزها هم مشابه بود. ولی خیلی از جنبههای دیگر کار برایمان تازگی داشت و به مراتب حرفهایتر از اینجا بود. بعضی جنبهها هم بود که ما شکل اینجاییاش را ترجیح میدادیم.»
- «بعضی چیزها بود که جور شدن با آن برای ما سخت بود. مانند تعطیلی شنبه و یکشنبه که برای ما سخت بود. ما عادت داریم با ریتم تندی کار را پیش ببریم که در آنجا هفتهای دو روز وقفه ایجاد میکرد. اما بعد دیدیم در تجدید قوا بسیار موثر است و روحیه آدمها را بالا میبرد. چیزی که درست است و در کشورمان به آن عادت نداریم.»
- «موارد دیگری هم هست که به سالها کار ما در سینما برمیگردد و روحیهای که با آنها تفاوت بسیاری دارد. بچهها در کشور ما با روحیهای جان بر کف بر سر صحنه میآیند، اما آنجا کارشان را بسیار اصولی انجام میدهند و حرفهشان است و مانند سایر حرفهها، سالهاست که تعریف و جایگاه خود را پیدا کرده است.»
- «زبان بازیگر و شکل بیان دیالوگها یکی از ابزارهای بازی کردن است که هیچکدام از اینها را نداشتم و باید آن را در خودم و در مدت زمان کمی که داشتم، میساختم.»
- «به زبان فرانسه آشنایی داشتم اما خیلی چیزها یادم رفته بود و تسلط لازم را هم نداشتم. یادگیری فرانسه را خیلی سال پیش شروع کرده بودم، اما متوقف شده بود. حدود دو ماه وقت داشتم برای فیلم زبانم را بازسازی کنم. به پاریس رفتم و امتحان تعیین سطح دادم و از سطح متوسط در کلاسهای فشرده شروع کردم. سعی میکردم خودم را در محیط قرار دهم و با آدمها حرف بزنم، رادیو گوش کنم و به طور همزمان تمرینات خاص فرهادی را هم همراه بازیگران دیگر داشتم.»
- «مدام با خانم لیلا حاتمی سناریو را مرور و دیالوگها را چک میکردم تا تلفظها درست باشد. کمک ایشان در زمینه زبان بسیار موثر بود. لحن زبان از ذهن آدم میرود و مدام به کسی که شکل دیالوگ گفتن را چک کند احتیاج داشتم. البته سر صحنه خیلیها کمک میکردند اما من به کسی قبل از رفتن به صحنه احتیاج داشتم و حضور خانم حاتمی در خانه، چنین موقعیتی را برایم فراهم کرده بود.»
- «اصغرفرهادی از فرانسهزبانها خواسته بود دیالوگها را به فرانسه بگویند و ضبط کرده بود و آن را در اختیار من گذاشته بود تا گوش کنم. در مجموع هر کاری که میتوانستیم کردیم تا به آنجا برسیم و در صحنه به راحتی دیالوگها را بگوییم و از شکل حفظ کردن فاصله بگیریم.»
- «برای فیلم «گذشته» با من تماس گرفتند و خواستند برای چند تست بروم. در این مرحله چیزی که اهمیت داشت این بود که بتوانم دیالوگهایم را به زبان فرانسه بگویم. در چند جلسه متنی را با شخص دیگری که فرانسه میدانست حفظ و اجرا کردم که در نهایت انتخاب شدم.»
- (درباره همکاری با بازیگران خارجی فیلم «گذشته»): «آنها هم درک میکردند با کسی هم بازی هستند که زبان مادریاش و حتی زبان کسی که سالها اینجا زندگی کرده باشد، نیست. برای همین خیلی به من کمک کردند و همراهی زیادی داشتند خصوصا برنیس بژو.»
- «در هیچکدام روحیه سوپراستاری ندیدم که بخواهند رفتارشان به گونهای باشد تا فاصلهای ایجاد شود. نکته مهم این است که آنها با کسی (اصغر فرهادی) کار میکردند که اسکار گرفته بود و اشتیاق زیادی داشتند در کارش باشند. شاید برای قضاوت کردن باید در محیط دیگری با آنها روبرو شد.»
- « تفاوت بازیگران ایرانی و خارجی همان تفاوتهایی است که یک ایرانی با یک خارجی دارد و چیزی که خاص بازیگر بودنش باشد، نیست. البته یک کار نمیتواند ملاک درستی برای ارزیابی باشد.»
- «فیلمبرداری «گذشته» طبق برنامه سه ماه و نیم به طول انجامید و بیشتر نشد. زبان هم مسالهای بود اما همه چیز آنقدر خوب چیده شده بود که زبان هیچ وقت در روند کار تأخیری ایجاد نکرد. گروه مترجم کنار اصغرفرهادی بسیار خوب کار میکردند و همه چیز را دقیق منتقل میکردند. از مرحلهای که گذشتیم ارتباط بیواسطه هم بین فرهادی و بازیگران خارجی برقرار شد. حتی مواقعی برای آنها هم عجیب بود که فرهادی به لحن بعضی دیالوگها ایراد درست میگرفت. کار ما از مانع زبان فراتر رفت و مکانیزم خوبی چیده شده بود.»
- «احمد را انسانی ایرانی دیدم که در این قصه چنین شخصیتی دارد. اصلا فکر نکردم کاری نکنم که مثلا بگویند مردهای ایرانی اینگونه هستند. هنگام خواندن سناریو اصلا به چنین چیزهایی فکر نکردم و با فرهادی همچنین صحبتی نشد و چنین نگرانی نداشتیم. بیشتر در کشورمان منتقدان و سینمایینویسان علاقه دارند در وهلهی اول همه چیز را دستهبندی کنند و از مسیر این دستهبندیها به نتیجه برسند من هیچ وقت نمیفهمم چرا به صرف این که یک شخصیت ایرانی است یا مثلا فرانسوی است باید نمایندگی فرهنگی، اخلاقی و غیره کشورش را هم به عهده بگیرد.»
- «معتقدم احمد شخصیتی است که پر از تناقض است، مثل بقیه شخصیتها و این چرا باید ایراد تلقی شود؟ این هم به میل سینمایینویسها برمیگردد که میخواهند شخصیت از همه نظر کامل و کاردرست باشد. البته هنوز فاصله زیادی از فیلم نگرفتم که بتوانم قضاوت کنم اما از اینکه بخشی از گذشته این نقش آشکار نیست، ایرادی نمیبینم و من را برای بازی در این نقش اذیت نمیکرد.»
- «به نظر من آن چیزی که قصه لازم داشت همین بود که در فیلم هست. اگر میخواستیم گذشته این آدم را نشان دهیم، نمیدانم چه خاصیتی میتوانست داشته باشد. شاید تنها جواب سوالات بینندهای که عادت دارد این سئوالاتش پاسخ داده شود را میداد اما کمک دیگری به پیشبرد قصه نمیکرد.»
- «خودم ترجیح میدهم درباره بخشهایی از گذشته شخصیتها صحبت نشود و به بیننده واگذار شود تا با توجه به چیزی که میبیند آن را در ذهنش شکل دهد. در این فیلم وقتی وارد یک ماجرای چهار روزه میشویم با شخصیتهایی مواجه هستیم که لزوما همه رگ و ریشه آنها را نمیدانیم. اما قصهای میگذرد و شناختی از این آدمها پیدا میکنیم. با توجه به آن چیزی که داریم این چه ایرادی دارد؟ نمیفهمم چرا باید جد و آباء و شجرهنامه شخصیت در ابتدا به شکل کامل معرفی شود.»
-« در ایران هم اکران یک فیلم با زیرنویس و تایم طولانی و استقبال تماشاگران اتفاق جدیدی است. پیشبینی میکردیم در ایران استقبال شود اما خودم فکر نمیکردم فیلم با زیرنویس این مقدار استقبال شود. فکر میکردم برای مردم سخت باشد. شاید اگر فیلم دوبله میشد، شکل ماجرا فرق میکرد اما شکل دوبله هم کار سخت و پیچیدهای است.»
- «فکر میکنم دوبله ضربهای به فیلم وارد نکند چراکه دوبله «گذشته» خیلی خاص خواهد بود و با یک فیلم خارجی که میخواهد اینجا دوبله شود، فرق میکند. عدهای هم هستند عادت کردهاند فیلم را به زبان اصلی ببینند و دوبله را خیلی نمیپذیرند. به هر حال دی وی دی فیلم هم بیاید عدهای دوست دارند آن را با دوبله ببینند و خیلیها هم که دیدند آن را دوباره ببینند.»
- «آنجا همه چیز تعریف شده است و اتفاقی خارج از قاعده رخ نمیدهد. چیزی که ما اینجا نداریم و در ردیف کارهای اضافه محسوب میشود. در آنجا روابط خیلی برابرتر از ایران است. همه کار خودشان را میکنند و مهم نیست تو بازیگری و دیگری تدارکات. احترام آدمها هم خیلی بیشتر رعایت میشود.»
- (درباره پیشنهاد بازی در فیلمی خارجی پس از بازی در فیلم «گذشته»): «من پیشنهاد مستقیمی نداشتم. چند جا مطرح شد که خیلی جدی نبود. وقتی فیلمی مانند «گذشته» ساخته میشود و امکان کار کردن سینماگران ایرانی در خارج از کشور را مطرح میکند، چنین چیزی هم خیلی طبیعی میتواند پیش بیاید. با فیلم «جدایی نادر از سیمین» هم چنین اتفاقی افتاد و به پیمان معادی پیشنهاد بازی شد. قبلتر نیز با فیلم عباس کیارستمی برای همایون ارشادی این موقعیت پیش آمد.»
- «بازیگران ما بازیگرانی هستند که از سالها قبل در این کلاس کاری بودهاند. به هر حال در آنجا رقابت فشرده است و شرایط سختتر است اما بازیگران ما این کلاس بازی را دارند و چیزی از آنها کم نمیآورند. اگر به من هم پیشنهادی شود برایم تفاوتی نمیکند، تنها باید احساس کنم، میتوانم آن نقش را بازی کنم و اگر به این نتیجه برسم که نمیتوانم کار کنم آن را انجام نمیدهم.»
- « فیلم «پله آخر» در شرایط سختی اکران شد. وقتی آدم سر اکران فیلمش هست اتفاقات بدی میافتد چه برسد به اینکه نباشی. فکر کردم فرصتی است که اگر استفاده نکنم از دست میرود و تنها فرصت اکران هم همین بود. اما از اینکه آن موقع اکران کردیم پشیمان نیستم. البته بر سر مسائل حوزه هنری فرصت اکران اصلی از ما گرفته شد و دیواری کوتاهتر از دیوار «پله آخر» پیدا نکردند.»
- «چیزهای مختلفی باعث شده تعداد فیلمهایی که بازی کردهام زیاد نباشد. خیلی در مقام بازیگر به من خوش نمیگذرد شاید علت اصلی این باشد. بازی کردن در یک فیلم خیلی برایم لذت بخش نیست و تا حدی اذیتم میکند. زمانی پیشنهادی میشود که اگر قبول نکنی غیر منطقی است. اما ترجیح میدهم تا جایی که میتوانم از زیرکار بازیگری فرار کنم.»
- «بازیگری کار جذابی است ولی ته دلم همیشه ترجیح میدهم راهی پیدا کنم که از آن معاف شوم. مگر آنکه شرایط به گونهای چیده شود که نتوانم هیچ بهانهای بیاورم و آن را قبول کنم.»
- «سالهای زیادی است که فعالیت بازیگری دارم اما این فیلم قطعا چیزهایی در من را به خاطر تجربه منحصر به فرد بودنش تغییر داد.»
- «میخواهم فیلم بعدیام را بسازم و منتظرم ببینم چه شرایطی پیش میآید. طرح و فیلمنامه آماده دارم و بیشتر فکر میکنم چگونه میشود سرمایه آن را فراهم کرد. دلم میخواهد باز هم خودم تهیهکننده باشم و این که مجبور نیستم با شخص دیگری سر اکران و مسائل دیگر بحث کنم برایم لذتبخش است. البته «پله آخر» زیان مالی به همراه داشت اما وضعیت آنگونه هم نیست که تهیهکنندگان ناله میکنند.»
- «سعی میکنم همچنان بازی نکنم و حتی در کار خودم هم بازی نکنم. در «پله آخر» هم شرایطی پیش آمد که مجبور شدم مقابل دوربین بروم. بازی و کارگردانی همزمان تجربه بسیار سختی است و امیدوارم دیگر این کار را نکنم.»
- (درباره آخرین وضعیت سینما «جمهوری» که چند سال پیش مورد حریق قرار گرفت): «چند بار از شهرداری تقاضای کمک برای بازسازی و یا تعیین تکلیف کردیم که هنوز جوابی نگرفتهایم.»