آفتابنیوز : 
با توجه به روابط نزديک ايران و سوريه، اين نوع موضعگيری در برابر گزارش کميسيون ويژه سازمان ملل بسيار احتياط آميز به نظر میرسد.
از ابتدای به قدرت رسيدن روحانيون در ايران در ۱۹۷۹، سوريه همواره نزديکترين متحد آنها در خاورميانه بوده است.
حتی در زمانی که جنگی خونين بين ايران و عراق در دهه۱۹۸۰ ميلادی در جريان بود، دولت سوريه به رهبری حافظ اسد بر خلاف ساير کشورهای عرب، به صف متحدان عراق نپيوست و حتی به منظور کمک به ايران، صادرات نفت عراق را از طريق خط لولهای که از خاک اين کشور میگذشت، متوقف کرد.
'نفت در برابر حمايت'
حمايت سوريه از ايران البته بدون اجر و مزد نبوده است. گفته میشود جمهوری اسلامی در ازای کسب حمايت سياسی سوريه، مقادير هنگفتی نفت به صورت رايگان و يا با قيمت ارزان در اختيار اين کشور قرار داده است.
اگرچه در سالهای اخير که اين موضوع مورد انتقاد برخی از فعالان و گروههای ايرانی قرار گرفته است، مقامهای جمهوری اسلامی ارسال رايگان نفت به سوريه را تکذيب کرده، اما آنها در عين حال از شفاف سازی روابط اقتصادی ايران و سوريه نيز خودداری کردهاند.
سبب مخالفت پارهای از محافل ايرانی با کمک نفتی جمهوری اسلامی به سوريه، همسويی اين کشور با ساير اعراب در حمايت از ادعای دولت امارات متحده عربی درباره مالکيت جزاير تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی بوده است.
ظاهرا دولت ايران انتظار ندارد که سوريه در همه مواردی که پای منافع جمهوری اسلامی به ميان کشيده میشود، به دفاع از ايران برخيزد، بويژه هنگامی که سوريه مجبور است در چارچوب تصميمات اتحاديه عرب، زير بيانيههای بعضا ضد ايرانی آن را امضاء کند.
اين نوع تفاهم بين رهبران دو کشور سبب شده است که ايران و سوريه به رغم تحولات پرشتاب خاورميانه به صورت دوستان نزديک باقی بمانند و به همکاری منطقهای با يکديگر بويژه در لبنان ادامه دهند.
دوست و دشمن مشترک لبنان در واقع مهمترين نقطه همکاری ايران و سوريه محسوب میشود. اين کشور کوچک که از سال حدود ۳۰ سال پيش تحت کنترل سوريه قرار داشته است، دارای اقليتی شيعه است که بخشی از آنها هوادار نظام اسلامی ايران محسوب میشوند.
جمهوری اسلامی با حمايت از اين بخش از شيعيان به اتحاد و انسجام آنها کمک کرده و آنان را به صورت نيروی سياسی و نظامی موثری به نام "حزبالله" در آورده است.
شکل گيری جنبش حزبالله مسلما بدون حمايت سوريه امکانپذير نبوده، زيرا مجموعه کمکهايی که گفته میشود از جانب ايران به حزبالله ارسال شده از طريق فرودگاه دمشق صورت گرفته است.
اين در حالی است که همکاری ايران و سوريه پس از وقايع ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ وارد مرحله تازهای شده است. هر دو کشور از استراتژی "طرح خاورميانه بزرگ" دولت جورج بوش چنين دريافت کردند که در شمار اهداف مورد تهاجم آمريکا در آمدهاند.
با شروع جنگ عراق و سرنگونی صدام حسين، سوريه و ايران بيش از پيش به ضرورت همکاری نزديکتر با هم به منظور مقابله با سياست آمريکا پی بردند.
برخی رسانهها و محافل غربی ادعا میکنند که ايران و سوريه برای جلوگيری از بازگشت آرامش به عراق و اخلال در روند صلح خاورميانه همکاری میکنند تا آمريکا به اهداف خود در خاورميانه دست نيابد.
اعتماد و اطمينان در ماههای اخير هر سفر مقامهای سوريه و ايران به پايتخت کشور مقابل، با موجی از تحليل و تفسيرها مبنی بر توافق دو کشور برای همکاری استراتژيک در برابر آمريکا همراه بوده است، با اين همه به نظر نمیرسد که دولتهای ايران و سوريه هيچکدام علاقهمند باشند در مشکلات يکديگر سهيم شوند.
به عبارت ديگر، هر گاه يکی از دو کشور، هدف فشارهای بينالمللی قرار میگيرد، کشور ديگر بدون سر و صدا فاصله خود را با آن حفظ میکند.
هنگامی که ايران با اتهام تلاش برای ساخت بمب اتمی روبرو میشود، دولت سوريه، بيش از ديگر کشورهای خاورميانه در دفاع از ايران حرارت به خرج نمیدهد و هنگامی که دولت سوريه به دخالت در ترور رفيق حريری متهم میشود، دولت ايران سعی میکند در موضعگيری رسمی خود جانب احتياط را از دست ندهد.
ايران و سوريه متحد يکديگرند، اما نمیخواهند هم سرنوشت شوند. هيچکدام نمیخواهند بار اتهامهای متحد خود را به دوش کشند، شايد به اين دليل که مانند دو متحد واقعی نسبت به هم اعتماد و اطمينان ندارند.