آفتابنیوز : آفتاب: این زن که سارا نام
دارد و از20سالگی در زندان است، در قتل شوهرش سعید مجرم شناخته و به قصاص
محکوم شده بود. این قتل ششسال قبل به ماموران پلیس گزارش شد.
سارا
- عروس جوان- به پلیس خبر داد شوهرش بر اثر اصابت ضربه چاقو مصدوم شده و
در خانه افتاده است. وقتی ماموران به محل رسیدند، تکنسینهای اورژانس مرگ
سعید را تایید کرده بودند.
بنابراین جسد به دستور بازپرس پرونده
به پزشکیقانونی انتقال یافت و سارا برای ادای توضیحات به اداره آگاهی
منتقل شد. این در حالی بود که مادر سعید نیز به اداره آگاهی فراخوانده شد.
در حالیکه مادر سعید تصور میکرد پسرش خودزنی کرده، سوالات ماموران آگاهی
او را نسبت به نحوه مرگ پسرش آگاه و او در اداره آگاهی اعلام کرد درخواست
قصاص عروسش را دارد و حاضر به گذشت نیست.
پرونده قتل بهدست سارا
بعد از تکمیل در دادسرا به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. روز
محاکمه فرارسید و سارا برای دفاع از خود به شعبه 113 دادگاه کیفری استان
تهران رفت. بعد از اینکه نماینده دادستان از کیفرخواست دفاع کرد و پدرومادر
سعید هم درخواست قصاص کردند، متهم در جایگاه حاضر شد.
او در توضیح
آنچه اتفاق افتاده بود، گفت: من در بنگاه معاملات املاک کار میکردم و
شبها دیروقت به خانه میرفتم. از آنجایی که خانهام از محل کارم خیلی
فاصله داشت، پدرم با راننده آژانسی صحبت کرد تا او هرشب من را برساند.
چندین ماه معاشرت من و سعید باعث شد عاشق هم شویم. وقتی تصمیم گرفتیم
ازدواج کنیم خانوادهها مخالفت کردند تا اینکه درنهایت پدر من راضی شد و
خانواده سعید به خواستگاری آمدند اما پدرش نیامده بود. پدرم اصرار کرد که
حتما پدر سعید باشد و در غیر اینصورت موافقت نمیکند. همین قضیه باعث شد
خانواده سعید نسبت به من کینه داشته باشند. با این حال پدر سعید که در
شهرستان بود، آمد و این ازدواج سرگرفت.
من و سعید یکسالونیم عقد
کرده بودیم تا اینکه پدر سعید به پدرم گفت پولی ندارد تا بتواند برای ما
خانه و زندگی مهیا کند. او گفت اگر پدرم کسی را میشناسد که پول بهرهای
میدهد، او حاضر است بهره را بپردازد. پدر من همین کار را کرد اما پدر سعید
بهره را هرماه نمیداد و ما دچار مشکل شده بودیم. این موضوع به اختلافات
دو خانواده اضافه کرد. با این حال ما ازدواج کردیم و سر زندگی خودمان
رفتیم. سعید با ماشین مادرش کار میکرد و بعد از مدتی مجبور شد ماشین را به
مادرش بدهد. پدرم برای او ماشین خرید تا کار کند اما سعید قبول نکرد.
همهچیز بههم خورده بود و سعید با همه دعوا میکرد.
متهم به قتل
ادامه داد: روز حادثه من و سعید با هم بحث کردیم و من که خیلی از وضعیت
ناراحت بودم، گفتم تو حتی نمیتوانی برای خودت کار پیدا کنی و علاف هستی و
خرجیات را دیگران باید بدهند. این حرفم سعید را خیلی ناراحت کرد و من را
کتک زد. لباسهایش را پوشید که از خانه بیرون برود، من او را دوست داشتم و
نمیخواستم ترکم کند. رفتم و در را قفل کردم و گفتم نمیگذارم بروی. من را
به سمت آشپزخانه پرت کرد. چاقو برداشتم، دستش را به در گرفت که برود، گفتم
اگر بروی میزنم، گفت اگر جرات داری این کار را بکن. من هم یک ضربه به او
زدم، اصلا نمیخواستم او را بزنم و دوست نداشتم ناراحتش کنم، میخواستم
کاری کنم تا بماند.
متهم ادامه داد: وقتی دیدم بدجوری زخمی شده،
همسایهها را خبر کردم و به اورژانس هم زنگ زدم. وقتی اورژانس رسید، شوهرم
جانش را از دست داد. وقتی پلیس آمد گفتم ضارب من بودم چون چندبار سابقه
خودزنی داشت، مادرش اول فکر کرد دوباره خودزنی کرده است. او من را بغل و
گریه کرد اما وقتی فهمید من پسرش را زدهام، ناراحت شد.
او حق دارد
از من ناراحت باشد و من اشتباه بزرگی کردم اما درخواست بخشش دارم.با توجه
به درخواست اولیایدم رای بر قصاص صادر شد و رای صادره موردتایید دیوانعالی
کشور هم قرار گرفت و مرحله استیذان را هم پشتسر گذاشت. تلاشهای سارا و
خانوادهاش برای جلب رضایت اولیایدم به جایی نرسید تا اینکه یکماه قبل
سارا به اتفاق چند زن دیگر در زندان پای چوبهدار رفت. پدرومادر سعید در
محل اجرای حکم حاضر شدند، سارا به التماس افتاد و از آنها خواست او را
ببخشند و درخواست کرد به او فرصت زندگی بدهند. وقتی که قاضی اجرای حکم
میخواست مقدمات را آماده کند، پدرومادر مقتول گفتند فعلا نمیخواهند حکم
را اجرا کنند و قاضی اجرای
احکام توانست دوهفته از آنها وقت بگیرد و از آنها خواست بیشتر درمورد اجرای حکم فکر کنند.
به گزارش شرق،تلاش
واحد صلحوسازش اجرای احکام و جمعی از فعالان اجتماعی برای گرفتن رضایت
برای این تازهعروس با متوقفشدن حکم آغاز شد تا اینکه در آخرین روز هفته
گذشته سرانجام مادروپدر مقتول اعلام کردند برای آرامش بیشتر روح فرزندشان،
از عروس گناهکارشان بدون هیچ چشمداشتی گذشت میکنند. به این ترتیب برگه
رضایت روی پرونده سارا قرار گرفت و او از قصاص نجات یافت.