اول؛ هیتلر و شروع جنگ جهانی دوم: بهانه هیتلر برای حمله به لهستان و شروع جنگ جهانی دوم دروغ بود. آلمان نازی ادعا کرد گروهی از سربازان لهستانی به یک ایستگاه رادیویی درون لهستان حمله کردهاند. در حقیقت حملهیی از جانب لهستان به داخل خاک آلمان رخ نداده بود. این اتفاق کار خود واحدهای اس اس بود که لباس سربازان لهستانی را پوشیده بودند.
دوم؛ استالین و کشتار جنگل کاتم در لهستان: پس از حمله آلمان به لهستان، شوروی هم به لهستان حمله کرد. قریب به سی هزار سرباز و افسر لهستانی اسیر جنگی که گمان میرفت احساسات دوستانهیی به شوروی ندارند در جنگل کاتم تیرباران شدند. استالین و مقامات شوروی با رد مسوولیت خود، وانمود میکردند این افراد توسط آلمانیها تیرباران شدهاند.
سوم؛ محاکمات استالینی: محاکمات استالینی در سراسر سالهای دهه 1930 و 1940 که در شوروی و سپس دیگر کشورهای اروپای شرقی برگزار شد هم یکی از بارزترین جلوههای دروغ در سیاست بود. حکومت، متهمان، قضات و شهود دروغ میگفتند و از افکار عمومی میخواستند تا این دروغها را باور کنند. از توطئه برای ترور رهبر کبیر تا جاسوسی برای بیگانگان و از خرابکاری در مسیر پیشرفتهای خلق تا نفعطلبی خرده بورژوامسلکانه. تنها معدود کسانی بودند که در دادگاههای نمایشی دروغها را «دروغ» خواندند.
چهارم؛ کندی و حادثه خلیج خوک ها: پس از سقوط حکومت باتیستا، سی.ای.ای برنامهیی را برای ساقط کردن حکومت کاسترو از طریق مسلح کردن و آموزش مخالفان کوبایی آغاز کرد. عملیات جنگل شمالی در 1962 با پیاده شدن نیروهای ضدانقلابی کوبایی در خاک این کشور به سرعت با شکست روبه رو شد. کندی رییسجمهور وقت آمریکا حقیقت درباره مسوولیتش در این ماجرا را نگفت.
پنجم؛ جانسون و شروع جنگ ویتنام: حادثه خلیج تونکن از سوی لیندون جانسون بهانه شروع جنگ ویتنام اعلام شد. اما حقایقی که بعدا افشا شد نشانگر آن بود که حادثه در خلیج تونکن به نحوی که آمریکا ادعا میکرده نبوده است. افشای نوارهای مکالمات شخصی جانسون و مک نامارا حاکی از آن بود که کل ماجرا مانند یک پروندهسازی و دروغپردازی بوده است.
ششم؛ نیکسون و ماجرای واترگیت: رییسجمهوری که در برابر دوربینها خود را از ماجرای جاسوسی از مقر حزب دموکرات در جریان انتخابات ریاستجمهوری تبرئه کرد گمان نمیکرد توسط یک افسر اف. بی.ای به دام بیفتد. اطلاع دقیق نیکسون از سوءاستفاده از امکانات سی.ای.ای برای اهداف انتخاباتیاش، توسط دو خبرنگار نیویورک تایمز ریچارد برنشتاین و باب وودوارد پیگیری شد و نیکسون که رسوا شده بود، تحت فشارکنگره به سبب دروغگوییاش وادار به استعفا شد.
هفتم؛ ریگان و ماجرای ایران کنترا: ریگان هم به سبب دروغگویی صریح به مردم و نمایندگان کنگره تا مرز سقوط پیش رفت. فروش مخفیانه سلاح به ایران که رابطه با آن مطابق قوانین کنگره ممنوع بود و انتقال وجوه حاصل از فروش سلاح به شورشیان ضد دولت چپگرای نیکاراگوئه موسوم به کنتراها، دامن ریگان را گرفت. ریگان که دروغ گفته بود بعدا عذرخواهی کرد. او گیر نیفتاد اما کوچکترهایی مثل سرهنگ اولیور نورث روانه حبس شدند.
هشتم؛ کلینتون و رابطه با مونیکا لوینسکی: دروغگویی در برابر تلویزیون و خطاب به مردم برای کلینتون در رابطه با رابطه شخصیاش با یک دستیار جوان کاخ سفید مونیکا لوینسکی رخ داد. مدتی بعد که تحقیقات کنگره و اف.بی.آی پرده از دروغگویی کلینتون برداشت او به دروغگوییاش اعتراف کرد. رایگیری برای برکناری او هم با خوششانسی به خیر گذشت.
نهم؛ جورج بوش، تونی بلر و سلاحهای کشتار جمعی عراق: سال 2003 عملیات نظامی بزرگی برای ساقط کردن صدام دیکتاتور عراق که بلر و بوش مصرانه او را دارای سلاحهای کشتار جمعی معرفی میکردند انجام گرفت. جنگی بزرگ و طولانی با چند صد میلیارد دلار هزینه و قریب به پنج هزار کشته برای ائتلاف. اما مشخص شد صدام سلاحهای کشتار جمعی خود را پاکسازی کرده و این بوش و بلر بودهاند که دروغ گفتهاند.
دهم؛ بنیامین نتانیاهو و بمب هستهیی ایران: نتانیاهو که دوستانش او را «بی بی» صدا میکنند به جد بر آن است که ایران در حال ساخت سلاح هستهیی است و هر وسیلهیی باید برای ممانعت از این دستیابی به کارگرفته شود. البته در خود اسراییل کسی شک ندارد که دروغی که نتانیاهو میگوید علاوه بر کسب حمایت و کمکهای بیشتر از امریکا برای لاپوشانی اشغالگری سرزمینهای فلسطینی، شهرکسازی بیشتری و یهودیسازی مضاعف سرزمینهای اشغالی است. مطابق با نقاشی نتانیاهو که از آن در گالری مجمع عمومی ملل متحد پردهبرداری کرد، ایران حتی به یک دهم مرحلهیی که او ادعا میکند نزدیک نشده است.