آفتابنیوز : آفتاب: پس از حدود چهار ساعت گفت و شنود در حال ترک اتاق رئیس هستیم. جویای اخبار
از دولت میشویم. میگوید به نظرم امشب کار تمام است، با او خداحافظی
میکنیم و او هم در این مقام با بانک وداع. هنگام خروج میگوید: در کشوری
که سیاست سایه سنگینی دارد اگر سیاسی نباشی از چپ و راست میخوری.
میگویم حتی بوکسوری که در میانههای دهه 40 سه بار قهرمان آسیا شده است؟
دست به سر میکشد و میگوید: حال که چیزی از ما نمانده اما اگر بوکسور هم
باشی و سیاسی نباشی فشار سیاسی ناک اوتت میکند. این جمله محمود بهمنی نقطه
پایان گفتوگویی است که درباره پنج سال ریاست او بر بانک مرکزی و پاسخ به
نقدهای واردشده انجام شد.
آنچه خواندید، مقدمه ای بود که بر گفت و
گوی "تجارت فردا" با محمود بهمنی ، رئیس کل بانک مرکزی در دولت محمود
احمدی نژاد نوشته شده است.
خلاصه ای از این گفت وگو را بخوانید:
· شخص آقای احمدینژاد صحبت کرد و از من خواست قبول مسوولیت کنم.
· برخی از شرایط که برای ما رقم خورد حتی در زمان جنگ نیز بیسابقه بود.
· کاری از دست بانک بر نمیآمد.
· ذخایر کشور در مقایسه با پنج سال قبل 100 درصد افزایش یافته است.
· بانک مرکزی در طول این دوران همواره مثل یک نهاد سرمایهگذاری پرتفویگردانی میکرد.
· در دورهای که من مسوولیت قبول کردم، توپخانههای داخلی و خارجی روشن بود.
· گفتنیها کم نیست؛ اما مصلحت نیست همه مسائل باز شود.
· در برابر بسیاری از نقدها و بیانصافیها دندان روی جگر گذاشتیم.
· در پنج سال اخیر ما درگیر یک جنگ تمامعیار بودیم که از هشت سال دوران جنگ تحمیلی نیز سختتر بود.
· از بانک مرکزی اندازه خود بانک مرکزی توقع داشته باشید.
· کدام رئیس کل میتواند در برابر رئیسجمهور قاطع بایستد و بگوید فلان کار را انجام نمیدهد.
· رئیسجمهور در کمتر از یک چشم به هم زدن میتواند رئیس کل بانک مرکزی را با یک فکس برکنار کند.
· وزرای ما گرفتار روزمرگی هستند که این ماه را به ماه بعد برسانند این مساله برای یک کشور بسیار مشکلساز خواهد بود.
· به من میگفتند چند سال رئیس هستی بعد میروی، دشمن برای خودت درست نکن.
· به محدودهای که کسی وارد نشده بود، وارد شدیم و کار را تا جایی پیش آوردیم.
· به نوبلیست هم بگویند این پنج نفر هر چه گفتند شما باید گوش بدهید، 24ساعته فرار میکند.
· کارشناس قدرت دارد گزارش بدهد؛ اما قدرت تصمیمگیری ندارد.
· سه بار پیشنهاد دادم که نرخها تغییر کند، اما نشد.
· از درون و بیرون دولت فشارهای زیادی به ما وارد شد.
· مسائل سیاسی نقش اول را داشت و ابزارهای ما محدود بود.
· مرتب به بانک میتازند؛ بیرحمانه و بیانصافانه.
· مردم حق دارند از تورم بنالند اما نمیدانند چه بود و چه شد.
·
بانکداری تجاری را خوب میدانستم اما در بانکداری مرکزی تجربه نداشتم.
امروز متوجه شدهام که بانکداری مرکزی جدای از بانکداری تجاری است.
· تلاش کردم جایگاه بانک را حفظ کنم.
·
انحلال شورای پول و اعتبار زنگ خطری بود برای بانک مرکزی تا به سرنوشت
سازمان برنامه دچار نشود و تلاش کردم این نهاد حفظ شود.