کد خبر: ۲۱۰۳۵۶
تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۰:۱۶

توهم بهار عربی هم سرانجام به پایان رسید!

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: آسمان نوشت:

یوشکا فیشر وزیر خارجه آلمان از سال 1998 تا 2005 در این یادداشت  که در پروجکت سیندیکیت منتشر شده است معتقد است که بهار عربی به پایان خود رسیده است. حال، در فرآیندی که عاقبت آن معلوم نیست وی معتقد است که چه ارتش قدرت کامل را در دست گیرد چه اخوانی ها نتیجه چیزی نیست جز دیکتاتوری و بحران اقتصادی آخرین توهمات درباره آنچه که تا همین اواخر «بهار عربی» نامیده می‌شد هم رنگ باخت و ناپدید شد. کودتای ارتش مصر آلترناتیوی ساده و تأسف‌بار برای آینده روشن این کشور به وجود آورد. پرسش ساده دیگر اما دموکراسی در برابر دیکتاتوری نیست بلکه یک انقلاب (اسلامی) در برابر ضدانقلاب (ارتش) است. دیکتاتوری یا دیکتاتوری.

این نه تنها در مورد مصر مصداق دارد بلکه در مورد تمام خاورمیانه هم مصداق دارد. از آنجا که هر دو طرف، کشمکش مسلحانه را انتخاب کرده‌اند نتیجه آن جنگ داخلی خواهد بود. اسلامگرایان نمی توانند به لحاظ نظامی پیروز شوند درست همان‌گونه که سیاستمداران نمی‌توانند به لحاظ سیاسی پیروز شوند و این تقریباً ضامن بازگشت دیکتاتوری، خشونت چشمگیر و مجموعه ای از فجایع انسانی است. برای هر دو طرف تسلط و کنترل کامل تنها گزینه است. با این حال هیچ‌کدام از طرفین از درک ابتدایی برای چگونگی نوسازی اقتصادی و اجتماعی برخوردار نیستند. بنابراین، هر طرف که دست بالا پیدا کند، اقتدارگرایی و بن‌بست اقتصادی یک‌بار دیگر غالب خواهد شد.
در مصر، ارتش (دست‌کم در کوتاه‌مدت) پیروز خواهد بود. رهبران نظامی مصر با حمایت نخبگان قدیمی، طبقه متوسط شهری و اقلیت های دینی استراتژی همه یا هیچ را اتخاذ کرده‌اند. افزون بر این، حمایت مالی از سوی عربستان و سایر کشورهای حاشیه خلیج‌فارس، ارتش را در برابر فشارهای خارجی تاثیرناپذیر ساخته است. از این رو، مصر در حال تکرار سناریوی الجزایر است. در سال 1992 وقتی جبهه نجات اسلامی در الجزایر در انتخابات عمومی پیروز شد، ارتش این کشور کودتا و بلافاصله دور دوم انتخابات را ابطال کرد. در 8 سال جنگ داخلی پس از آنکه با خشونت های وحشتناک از هر دو سو همراه بود بیش از 200 هزار نفر جان خود را از دست دادند. حکومت نظامی همچنان به صورت غیررسمی تا امروز در الجزایر برقرار است. در مصر، نسل قدیمی اخوان‌المسلمین به زندان و زندگی زیرزمینی عادت کرده اند، اما دلایل فراوانی برای این باور هست که پیروان جوان‌تر این گروه با ترور و خشونت پاسخ خواهند داد و میانه ای با رویکرد نسل قدیمی رهبران اخوان ندارند.

غرب به‌طور اعم و ایالات‌متحده به طور اخص تأثیر یا اهرم‌های واقعی اندکی دارند. بنابراین نسبت به وحشت و ترسی که قرار است به وجود آید شکایت می‌کنند. تهدید می‌کنند اما در نهایت منافع و نه اصول خود را دنبال خواهند کرد. به‌ طور مثال، مصر با کنترل بر کانال سوئز و صلح سرد با اسرائیل به لحاظ استراتژیک بسیار مهم‌تر از آن است که به حال خود رها شود. وقتی در خلوت خود می‌نگریم، وضعیت مصر واقعاً بد است؛ اما به هیچ روی یک مورد منحصر به فرد نیست. بلکه این کشور بخشی از یک نمایش منطقه ای است که مشخصه آن عمدتاً فقدان گسترده نظم است. نظم مورد حمایت آمریکا در خاورمیانه در حال شکسته شدن است و با این حال هیچ نظم جدیدی شکل نگرفته است. در مقابل، تنها هرج و مرج گسترده است که به‌مثابه تهدیدی است که به فراتر از مرزهای منطقه هم می‌رسد به دنبال ناکامی‌های چشمگیر جورج دبلیو بوش و معاون او دیک چنی با توهمات خاص نو محافظه‌کارانه‌شان، ایالات‌متحده دیگر نه مایل است و نه می‌تواند بار آخرین نیروی نظم در خاورمیانه بودن را تحمل کند. با گسترده شدن نیروی این کشور در عراق و افغانستان و مواجهه با کسری های مالی و اقتصادی در داخل، ایالات‌متحده در حال عقب‌نشینی است و هیچ قدرت دیگری نیست که جای او را بگیرد. یا عقب‌نشینی آینده ایالات‌متحده و ناتو از افغانستان، پتانسیل آشوب در منطقه میان شمال آفریقا و هندوکش به طور قابل توجهی در بخش های شرقی افزایش خواهد یافت.

آنچه امروز از بحران طولانی‌مدت خاورمیانه می‌توانیم بفهمیم این است که قدرت های منطقه ای به طور فزاینده ای می‌کوشند تا به عنوان نیرویی برای نظم در منطقه جایگزین آمریکا شوند. این مسأله هم بر دامنه هرج و مرج خواهد افزود و همچون آتشی بر خرمن هرج و مرج خواهد بود به این دلیل که هیچ یک از این نیروها آنقدر قدرتمند نیستند که باری که آمریکا بر دوش می‌کشد را تحمل کنند. افزون بر این شکاف سنی - شیعه به سیاست‌های متناقض منجر می‌شود. به‌ طور مثال، در مصر، عربستان از ارتش در برابر اخوان‌المسلمین حمایت می‌کند در حالی که در سوریه، سعودی‌ها از سلفی‌ها در برابر ارتش حمایت می‌کنند و ارتش این کشور هم از سوی ایران و حزب‌الله حمایت می‌شود.

اما کشمکش منطقه برای قدرت و تضادهای فرقه‌ای - ایدئولوژیکی موجود در آن، فرصتی را برای همکاری خلق می‌کند. البته به محض آنکه این اندیشه‌های نادر امکان‌پذیر شود. اگر از این زاویه نگاه شود، هر گونه مذاکره ایران - آمریکا بر سر مسأله هسته‌ای در پرتو پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری ایران تاثیرات گسترده‌تری خواهد داشت. در مصر، ضدانقلابیون ارتشی پیروز خواهند شد اما انقلاب اسلامی تا زمانی که ریشه هایش از میان نرفته سرانجام دوباره باز خواهد گشت در حال حاضر، تقریبا هیچ نشانه‌ای از پیشرفت در این جبهه نیست.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین