آفتابنیوز : آفتاب: طی روزهای اخیر بخش اول مصاحبه غلامعلی دهقان با شبکه ایران منتشر شد. اینک بخش پایانی این گفت و گو را از نظر میگذرانید:
شما معروف هستید که در تحلیل های سیاسی از رهیافت تاریخی بسیار استفاده می کنید. این رهیافت چقدر قابل اعتماد است؟
من بر اساس منطق تاریخی در آذر 91 در دفتر حزب اعتدال و توسعه گفتم ما پیروز انتخابات هستیم، گرچه برخی خندیدند و تعجب کردند. بعد از جنگ ابتدا دولت میانه بر سر کار آمد. بعد دولت اصلاحات و بعد جریان عدالتخواه به قدرت رسید. ولی به هر جهت فرمول های غیر قابل خدشه ای وجود دارد. مثل اینکه روسای جمهور همیشه دو دوره رئیس جمهور هستند. برای همین من سال 88 می گفتم آقای احمدی نژاد رئیس جمهور خواهد شد. البته من مخالف بودم که او دوباره رای بیاورد و خیلی تلاش کردم که رای نیاورد. ولی بعضی وقت ها نمی شود با قواعد تاریخ مبارزه کنید. امروز هم از روی قواعد می شود گفت بخت اصلا طلبان بیشتر است. اما اینکه آیا تاریخ تکرار می شود یا خیر باید منتظر ماند.
بعد از جنگ آقای هاشمی به عنوان جریان میانه مشغول بازسازی خرابی های بعد از جنگ شد و طبقه متوسط گسترش یافت. وقتی این طبقه تصمیم گرفت وارد عرصه سیاسی شود به طور طبیعی اصلاح طلبی و توسعه سیاسی موضوعیت می یابد و خاتمی بر سر کار می آید. الان هم اوضاع مثل دوران بعد از جنگ است. فشارهای بین المللی افزایش یافته است. اعتبار پول ملی به یک سوم رسیده، در روابط با بلوک غرب هم منزوی هستیم. بنابراین طبیعی است که جریانی بیاید کشور را بسازد و به حرکت در آورد و به حد استاندارد برساند، سپس دوباره طبقه متوسط دنبال سهم خود می گردد و اصلاح طلبان بر سر کار می آیند.
اصلاح طلبان در دوره دوم خرداد فضای کشور را با ژورنالیسم رسانه ای تند به هم ریختند. یک نوع ژورنالیسم بی در و پیکر که همه چیز را زیر سوال می برد. کار به جایی رسید که گفتند خدا و را می شود نقد کرد. آقای هاشمی را نسبت های بسیار زشتی دادند. در نتیجه وقتی بازی از کنترل خارج و سکولاریسم علنا تبلیغ شد، زمینه برای ظهور احمدی نژاد بوجود آمد. فکر می کنم ما دوباره به این چرخه وارد شده ایم.
شما اشاره کردید که توسعه و رشد اقتصادی برای جریان اعتدال بسیار مهم است. لوازم تحقق این مسئله چیست؟
وقتی استراتژی شما رشد، پیشرفت و توسعه است، یک سری لوازم نیاز دارد. به نظر من دو توجه به نکته برای پاسخ سوال شما مهم است. اول اینکه تا آنجایی که امکان دارد از همه نخبگان و به تبع آن از تمام توده ها استفاده کنیم. یعنی اگر می خواهید به رشد و پیشرفت برسید باید همه را به بازی بگیرد. زمینه دوم برای رشد و توسعه این است که جنگ شروع نشود و با دنیا کنار بیایید. معنایش این نیست آرمان ها و ایدئولوژی را کناربگذاریم. ببنید! شعار راهبردی رهبر انقلاب در سیاست خارجی 3 وجهی است. عزت، حکمت و مصلحت. چرا ما همیشه عزتش را چسبیدیم؟ یک بار هم به حکمت سیاست خارجی توجه کنیم. هر سه وجه را باید با هم دید بخصوص در نظام تفکرات شیعه که سیالیت خاصی دارد. امام حسن (ع) در برهه ای صلح می کند. مقام معظم رهبری کتابی دارد به نام صلح امام حسن (ع) که قبل از انقلاب چاپ شده است. در آن کتاب صلح امام را توضیح دادند. ده سال بعد امام حسین (ع) جنگ می کند. امام پنجم و ششم کار علمی می کند. امام هشتم ولی عهد حاکم عباسی می شود...
ما معتقد هستیم ائمه ما حکیم و معصوم هستند. به همین خاطر در شرایط زمانی مختلف تصمیمات مختلفی گرفته اند. شاید در ظاهر تصمیمات ائمه با هم تضاد دارند. ولی اگر به روح تصمیمات توجه کنید، چه در صلح و چه در شهادت طلبی یک استراتژی دنبال می شود. گاهی اوقات ما فقط از یک منظر به همه حوادث می نگریم و این مسئله خیلی خطرناک است.
به نظر شما احتمال فعال شدن شکاف بین خواسته های سیاسی حداکثری بخشی از گروه های سیاسی با الزامات توسعه در میان مدت موجب بروز چالش نمی شود؟
اشاره کردم خطر کجاست. یک بخش خطر، تندرو هایی هستند که می توانند جامعه را دو قطبی کنند و حساسیت افراطیون اصولگرا را برانگیزند. نکته مهم این است که هم در مشروطه و هم در نهضت ملی شدن صنعت نفت و هم در اوایل انقلاب، نیروهای چپ آغاز گر عبور از فضای اعتدالی بودند که البته بعدا پاتک آن را خوردند. در دوم خرداد هم همین طور بود.
برای مراقبت و حفظ فضای اعتدال در کشور چه راهکارهایی پیشنهاد می دهید؟
تنها نقشی که ما باید ایفا کنیم روشنگری است. باید تاریخ را بخوانیم و مرور کنیم. برای حفاظت از اعتدال، باید تاریخ را دوباره بخوانیم. غربی ها گفتند ایرانی ها حافظه تاریخی ضعیفی دارند. واقعا دلیلش چیست؟ یکی از دلایلش شخصیت هیجانی ماست. به همین خاطر است که خیلی باید کار کنیم و تاریخ را مطالعه کنیم. من فکر می کنم در کارهای تاریخی و فکری و بررسی تحولات اجتماعی خیلی ضعیف هستیم. برای همین در انتخابات همیشه به ما شوک وارد می شود. محمد رضا خاتمی می گفت برای انتخابات سال 76 ما روی 6 یا 5 میلیون حساب کرده بودیم و می خواستیم اپوزیسیون نظام شویم. جالب اینکه آقای ناطق کابینه خود را بسته بود و آقای آخوندی هم وزیر انتخابی دولت ناطق بود. در مورد سوم تیر هم همین مسئله صادق است. چه کسی فکر می کرد احمدی نژاد رئیس جمهور شود؟ یا هنگامی که ما می گفتیم روحانی رای می آورد کسی باور نمی کرد ولی این اتفاق افتاد.
به نظر شما آیا میانه روی حامیان اعتدال تا انتها پا برجا می ماند یا اینکه در نهایت به یکی از دو طیف چپ و راست متمایل می شود؟
محور این جریان آقای روحانی است و شخص ایشان از اعتدال عدول نخواهد کرد. اما اینکه کلیت جریان بتواند این 4 سال یا 8 سال را ادامه دهد و از گرایش به چپ و راست پرهیز کند، مشخص نیست. بستگی به این دارد که رقبا چقدر بتوانند ما را تضعیف کنند، سیاست خارجی به کجا برسد و ...