روز گذشته هم اوباما سخنان مثبت و موثری درباره ایران گفت و هم آقای روحانی که به قول یکی از یادداشت نویسان آمریکایی « به جای نشان دادن خشم و ناراحتی ، لبخند بر لب داشت تا منتقدان دولت قبلی را که در معرض لفاظی های اغراق آمیز قرار گرفته بودند، خلع سلاح کند»
آقای روحانی هم آیه قرآن خواند و هم تک بیتی از حکیم فردوسی خواند
تا بر هویت اسلامی و ایرانی خود و کشوری که او نماینده آن است تاکید کند.
بر خلاف کسانی که معتقدند آقای روحانی باید در مراسم ظهر سه شنبه و
ناهار دبیرکل حضور می یافت و مصافحه ای با اوباما انجام می داد، نظر من این
است که تصمیم بر عدم ملاقات با اوباما در سر میز ناهار ، فارغ از این که
عمده دولت های اسلامی به دلیل سرو مشروب در این مهمانی حضور نیافتند، بر
همان تدبیر دولت متکی است. دولت آقای روحانی در مجموع به این جمع بندی رسید
که تحول باید آرام و منطقی باشد و نباید همه تخم مرغ ها را در یک روز
شکاند و صرف کرد.باید فرصت هایی را هم برای روزها و ملاقات های دیگری
گذاشت. باید صبور بود و شکیبایی ورزید تا بتوان میوه و منفعت این فرصت را
به خوبی چید و چشید.
صد هزاران کیمیا حق آفرید
کیمیایی همچون صبرآدم ندید
اما نکته ای که شاید در بادی امر چندان مهم به نظر نرسد،اما سلوک و
سخنان تیم اعزامی ایران به آمریکا نشان داد تا چه اندازه اهمیت دارد، روابط
عمومی خوب و برخورد مودبانه و محترمانه است. غربی ها به پرنسیب های افراد
بسیار اهمیت می دهند. این که چگونه سخن بگویید و چگونه راه بروید، ارتباط
چشمی شما با طرف مقابل چگونه باشد و ده ها سلوک رفتاری که سبب می شود طرف
مقابل حس کند ، این فرد متمدن است، حتی اگر لباس روحانیت بر تن دارد و
دیگری نه، حتی اگر لباس شخصی بر تن کند.
این نکته از آن جهت اهمیت دارد که حتی در هنگام گرفتن کار در این
دیار ، فارغ از این که شما چه تخصصی دارید ،سلوک و برخورد و نوع رابطه ای
که ایجاد می کنید از اهمیت بالایی برخوردار است.
ادب اگر چه از دید فلاسفه اخلاق ، جزو اخلاق نیست و پوششی است بر
اخلاق ،اما در این دوره و زمانه اهمیتی چند برابر یافته است. به تعبیر
دقیق تر اگر شما بفهمید که یک آدم مودب ، فردی دروغگو و دزد است ، سریع این
پوشش فرو خواهد افتاد. اما در مقابل وقتی صادق و راستگو و مودب باشید، ادب
همانند لباسی فاخر آن قامت راستگویی و صداقت را نمایندگی خواهد کرد و بر
شان و اعتبار فرد خواهد افزود و او را برخواهد کشاند.البته در گذشته ها هم
چنین بوده است و به یاد داریم که در سال های ابتدایی نیم بیتی را با این
مضمون که : ادب مرد به ز دولت اوست.
شاعر در این نیم بیت دولت را به معنی مکنت و سرمایه خالی مراد نکرده
است، بلکه هر چیز دیگری از دانش و فن وتوانایی های تکنیکی را هم منظور نظر
داشته است و در نهایت به این جمع بندی رسیده که ادب بالاتر از هر چیز
دیگری است. همچنانکه مولوی هم در ابیاتی به این مسئله اشاره کرده و فرد بی
ادب را تا بدان پایه کشانده که امکان دارد حتی آتش در آفاق و عالم زند:
از خدا جوییم توفیق ادب
بی ادب محروم ماند از لطف رب
بی ادب تنها نه خود را داشت بد
بلکه آتش در همه آفاق زد
اگر حاسدان و افراطیون دو طیف ماجرا اجازه دهند دولت آقای روحانی می تواند گشایشی جدی در فضای سیاسی ایران صورت دهد،اماباید صبور بود و به انتظار نشست.