آفتابنیوز : آفتاب: سورنا بختیاری - زمان دولت اصلاحات بسیاری کیهان را تک تیرانداز مخالفان دولت می دانستند. هر کسی یا چیزی را که سطور این روزنامه نشانه می رفت بلافاصله به بلایی گرفتار می شد. اگر شخص بود یا از کار بی کار می شد و یا کارش به زندان میافتاد و اگر نهاد یا روزنامهای بود سرانجامی جز تعطیلی و توقیف نداشت. نمونه هایی از این دست که روزنامه کیهان در هشت سال ریاست جمهوری محمد خاتمی ناکارشان کرد بسیارند.
در روایتی دیگر به باور برخی کیهان در آن سال ها، روزنامه فردا بود. به این معنا که هر گاه در مطالب امروزش به کسی یا جایی گیر میداد، فردای آن به صورت قطعی همه منتظر گرفتار شدنش بودند.
با این حال ورق که برگشت و محمود احمدی نژاد در سال 84 سکان ریاست جمهوری کشور را به دست گرفت اوضاع تاثیرگذاری این روزنامه هم تغییر کرد. اگر چه ابتدای کار همین روزنامه کیهان و در راسش حسین شریعتمداری بود که از این تغییر با تیتر بزرگ " ملت کار را تمام کرد" ابراز خوشحالی کرد. اما این خوشحالی دیری نپایید چرا که فرآیند تغییر جایگاه و اهمیت کیهان هم آغاز شده بود.
اگر چه احمدی نژاد در دوره اول ریاست جمهوری اش از شریعتمداری و کیهان به عنوان "منتقد منصف" دولت در مراسمی تقدیر و تشکر کرد و با دستان خود جایزه ای به او داد اما همه می دانند در آن چهار سال، کیهان نه تنها انتقادی از دولت نمی کرد بلکه همچنان بر سبیل گذشته می تاخت و هر چه تیر در چنته داشت به اصلاح طلبان خارج از دایره قدرت نشانه می رفت و پرت می کرد.
اما زمان که گذشت و دولت دوم احمدی نژاد آغاز شد شرایط برای این روزنامه رنگی دگر گرفت. کیهان اگر چه در سال 88 و چند ماه اول 89 همچنان آتش توپخانه اش را به سمت اصلاح طلبان تنظیم کرده بود اما آرام آرام نوشتن مطالب انتقادی از دولت هم در این روزنامه آغاز شد و به ازای هر ده تیری که به سوی اصلاح طلبان پرتاب می شد یکی دو تا را هم نصیب دولت می کرد. اوایل کار، دولتی ها انتقادات کیهان را جدی می گرفتند و گاه پاسخ می دادند.
اما هر چه کیهان بر علیه دولت مستقر و نزدیک ترین یاران احمدی نژاد یعنی مشایی و بقایی تندتر و رک تر می نوشت بی تفاوتی و بی توجهی احمدی نژاد و دولتش به این روزنامه هم بیشتر میشد. در شهریورماه سال 89 بود که احمدی نژاد در نشست جمعی از دانشجویان وقتی یکی از حاضران خطاب به او گفت «امروز روزنامه هایی مثل کیهان و شرق دائما دولت را مورد هجمه های سنگین خود قرار می دهند» پاسخ رئیس دولت دهم این بود: «خوشبختانه، نه کیهان می خوانم و نه شرق»! این بی تفاوتی و بی توجهی احمدی نژاد و یارانش در دولت نسبت به کیهان تا پایان کارشان ادامه یافت.
البته چه آن دوره که احمدی نژاد رئیس جمهور بود و چه الان که مدتی است رئیس جمهوری نزدیک به اصلاح طلبان در راس کار است، هنوز عده ای بر این تصورند که این روزنامه به همان تاثیرگذاری و برندگی زمان اصلاحات است و هر گاه که مطلبی در آن می خوانند که کسی یا جایی را نشانه رفته منتظر می مانند که به سرعت اثرش را در عالم واقع ببینند. حال آن که در زمان دولت خاتمی این روزنامه کارکردش به این شکل تعریف شده بود: «برای زدن غیر خودی ها ». اما با پایان یافتن آن دولت و آغاز به کار دولت خودی ها طبیعی بود روزنامه ای با این کارکرد تاثیرش را از دست بدهد و داد.
با این حال اگر چه دوباره و از خرداد سال 92 به رای مردم دولتی انتخاب شد و سرکار آمد که از نظر کیهان خودی محسوب نمی شود، اما ضربه ای که این روزنامه از دولت احمدی نژاد خورد – یعنی کم توجهی و بی اهمیت دانستن نوشته های آن - چنان کارساز بود که بعید است بار دیگر جایگاهی و اهمیتی که تا پیش از سال 84 داشت را به دست آورد.
البته این یک ادعای صرف نیست. پیش از امروز و در زمان دولت احمدی نژاد هر چه کیهان می نوشت به جایی نمیرسید، حالا هم نشانه هایی که در 6 ماهه اول امسال چه پیش از انتخابات و چه پس از آن مرتبط با کیهان و خط کشیهایش در دست داریم نشان از بی تاثیری یا دستکم کم اثری این روزنامه است. حتی اگر هنوز متولیان این روزنامه و خود حسین شریعتمداری این را نپذیرند و مثل سابق در نوشته هایشان پیش بینی، تحلیل یا حکم قطعی در مخالفت یا موافقت با چیزی صادر کنند.
در ادامه 4 مورد از نمونه هایی می آید که روزنامه کیهان در 6 ماه گذشته با تمام قوا و گاه با خط و نشان و تهدید تلاش می کرد نتیجه کار را مطلوب و مطابق نظر خود به پایان برساند اما هیچ کدام آن گونه که کیهانیان می خواستند نشد. اینها همه نشانه آن است که دوره تاثیرگذاری کیهان به عنوان تریبون و زبان گویای تندروهای داخلی به پایان خط رسیده است:
1 – تلاش برای ائتلاف اصولگریان در انتخابات ریاست جمهوری و رسیدن به کاندیدای واحد: روزنامه کیهان و در واقع حسین شریعتمداری در زمان رقابت های انتخابات ریاست جمهوری تا آخرین لحظاتی که می توانست به صورت قانونی درباره انتخابات چیزی بنویسد تلاش می کرد نامزدهای اصول گرای حاضر در صحنه ر قابت را به ائتلاف ترغیب کند. شریعتمداری در روز 22 خرداد ماه و دو روز مانده به رای گیری در سرمقاله ای که قسمت هایی از آن لحنی تند و قسمتی هایی از آن هم لحنی توام با خواهش و التماس داشت خطاب به نامزدهای اصول گرا مطلبی نوشت بااین تیتر : " چرا نهر؟ رودخانه باشید" "
بخشی از این مقاله به این شرح بود: " نامزدهای اصول گرا هر چه زودتر و بدون فوت وقت و از دستدادن فرصت، دور هم بنشینند و یکی را از میان خود به عنوان نامزد همه اصول گرایان برگزینند و در نهایت پس از پیروزی- که در این صورت قطعی و بدون کمترین تردید در همان دور اول خواهد بود- دولتی با حضور مؤثر سایر نامزدهای اصولگرا تشکیل بدهند ."
با این حال هیچ یک از نامزدهای اصول گرای حاضر در صحنه رقابت ها اهمیتی برای این خط و نشان های کیهان و شریعتمداری قائل نشدند و نتیجه آن شد که همه می دانیم. در نهایت شریعتمداری که میدید از این انتخابات طرفی نبسته است، چند صباحی تلاش کرد پیروزی روحانی را پیروزی اصول گرایان بنامد ، اما این حربه هم کارگر نیافتاد و رفیق و رقیب به آن خندیدند .
2 – تلاش برای رای نیاوردن بیژن نامدار زنگنه و تعدادی دیگر از وزاری دولت یازدهم: مدتی گذشت و کیهان و شریعتمداری بی خیالِ اصول گرا بودن روحانی و دولتش شدند. نوبت که به معرفی اعضای کابینه از سوی رئیس جمهور رسید این روزنامه از همان آغاز شروع به تاختن به برخی گزینه های پیشنهادی روحانی و در راس آنها بیژن زنگنه وزیر پیشنهادی نفت کرد. در مدت زمان معرفی اعضای کابینه تا روز رای گیری در مجلس این روزنامه هر چه در توان داشت مقاله نوشت و تیتر زد تا شاید مانع از راهیابی برخی از گزینه ها به دولت شود.
یکی از نوشته هایی که در این روزنامه منتشر شد و بیشتر از همه در یادها خواهد ماند، به قلم خود شریعتمداری بود. بخشی از آن یادداشت با تیتر" هدیه مجلس به روحانی و ملت" این گونه بود: " بزرگ ترین خدمت مجلس شورای اسلامی به ملت و رئیس جمهور منتخب، آن است که فهرست اعضای پیشنهادی کابینه را به نفع مردم و در جهت خواست و رغبت واقعی دکتر روحانی تغییر دهد و اصلاح کند." شریعتمداری در این یادداشت رای ندادن مجلس به برخی گزینه های پیشنهادی را خواست قلبی رئیس جمهور عنوان کرده بود! با این حال این بار هم تلاش های بسیار این روزنامه بی ثمر بود و دست کم تعدادی از وزرا که کیهان بیش از همه مایل به رای نیاوردن آنها بود- مانند زنگنه، ربیعی،ظریف، آخوندی و ...- حالا وزاری دولت یازدهم هستند.
3 – تلاش برای جلوگیری از عزل صدرالدین شریعتی از ریاست دانشگاه علامه طباطبایی: مورد دیگری که اخیرا در فضای سیاسی کشور رخ داد و این روزنامه با تمام قوا چندین روز تلاش کرد آن گونه که می خواهد آن را شکل دهی کند موضوع عزل صدرالدین شریعتی از ریاست دانشگاه علامه طباطبایی تهران بود. این روزنامه از بدو انتخاب توفیقی به عنوان سرپرست وزارت علوم برای دولت و توفیقی خط و نشان می کشید که معنایش این بود: حق ندارید به شریعتی دست بزنید.
در این راه کیهان با صدرالدین شریعتی مصاحبه ای مفصل و جنجالی هم انجام داد که در دو شماره منتشر شد. علاوه بر این مطالب بسیاری هم در شماره های دیگر این روزنامه در باره او و اقداماتش منتشر شد، با این حال شریعتی از ریاست این دانشگاه عزل شد و شریعتمداری مجبور شد در روزنامه تاریخ 12 شهریورماه سرمقاله تندی بنویسد با این تیتر " کلید بود یا سوئیچ بولدوزر؟! " و به این اقدام توفیقی اعتراض کند. اما کار از کار گذشته بود و آنچه کیهان نمی خواست اتفاق افتاده بود و داد و فریاد هم فایده ای نداشت.
4 – تلاش برای پیش گیری از ارتباط مستقیم ایران و آمریکا در سفر رئیس جمهور به نیویورک: آخرین نمونه که اثبات می کند این روزنامه و قلم شریعتمداری برندگی سابق را ندارد و او هر قدر هم تند بنویسد بر حوزه عمل اثری نخواهد گذاشت، ماجرای سفر روحانی به نیویورک و دیدار و مذاکره مسئولان ایرانی با آمریکایی ها بود.
چه پیش از این سفر و چه در دوره که تیم ایران در نیویورک به سر می برد کیهان هر چه در توان داشت آتش توپخانه اش را در مذمت ارتباط یا مذاکره هیات ایرانی با آمریکا گرم کرد. با این حال سفر روحانی به آمریکا هم با دیدار رودروی نیم ساعته و دست دادن ظریف و کری به عنوان وزرای امورخارجه همراه بود و هم به مکالمه تلفنی دو رئیس جمهور ختم شد. حالا کیهان هر چقدر می خواهد علیه آمریکا یا روحانی و ظریف مطلب بنویسد و عده ای هم آن را جدی بگیرند. مهم نیست، مهم این است آنچه کیهان می نویسد و می خواهد نمی شود. کیهان یال و کوپال خود را از دست داده است.
منبع: عصر ایران