کد خبر: ۲۱۳۸۳۰
تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱۳۹۲ - ۱۲:۵۱

جنایت به خاطر یک پوزخند!

پسری که به اتهام «آدمکشی در دعوای خیابانی» بازداشت شده است دیروز در دادگاه کیفری استان تهران، جنایت را گردن رفیقش انداخت.
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: شامگاه نوزدهم آذر ۱۳۹۱ تلفن کلانتری ۱۵۲ خانی‌آباد نو تهران به صدا درآمد و به افسر نگهبان خبر رسید مرد ۳۰ ساله‌ای به نام «علی‌اصغر- ک» در جدال با دو سرنشین یک پراید سفید در خیابان میعاد جنوبی از پا درآمده است.

پس از نمونه‌برداری‌های لازم، پیکر «علی‌اصغر» با هماهنگی قضایی به پزشکی قانونی سپرده شد و رسیدگی به ماجرا در دستور کار افسران دایره دهم اداره آگاهی مرکز قرار گرفت.

برادر «علی‌اصغر» که در صحنه درگیری حضور داشت به کارآگاهان گفت: امشب (نوزدهم آذر) سر کوچه ایستاده بودم که برادرم سر رسید. «علی‌اصغر» سرگرم احوال‌پرسی با من و دوستش بود که یک پراید سفید با دو سرنشین، مقابل ما توقف کرد. سپس راننده پراید از ما پرسید «به کی می‌خندید؟ من و برادرم سعی کردیم راننده را متقاعد کنیم که دچار سوءتفاهم شده است. چند دقیقه بعد اما همان راننده به همراه یک مرد جوان برگشت و با «علی‌اصغر» درگیر شد.

کارآگاهان با بررسی شماره انتظامی (پلاک) خودروی موردنظر، دو متهم فراری به نام‌های «محمدرضا- ق» و «مرتضی- م » را در خیابان‌های «وحدت اسلامی» و «تهرانسر» دستگیر کردند.

«محمدرضا» در بازجویی مقدماتی خود را بی‌گناه خواند اما وقتی با برادر «علی‌اصغر» و مدرک‌های دادگاه‌پسند روبه‌رو شد به آدمکشی در هواخواهی از «مرتضی» اعتراف کرد. پس از بازسازی صحنه جرم، کیفرخواست صادر و به شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

در نشست رسیدگی به این ماجرا که دیروز به ریاست قاضی «حسین اصغرزاده» تشکیل شد ابتدا نماینده دادستان تهران، کیفرخواست را خواند: با توجه به مدرک‌های موجود برای «محمدرضا- ق» اشد مجازات می‌خواهم. همچنین برای «مرتضی-م» تقاضای تعیین کیفر دارم.

سپس پدر «علی‌اصغر» در حالی که اشک می‌ریخت گفت: پسرم خارج از کشور زندگی می‌کرد. او تازه به ایران برگشته بود که قربانی دعوای خیابانی شد. به هیچ قیمتی از خون پسرم نمی‌گذرم.

نوبت دفاع به «محمدرضا- ق» که رسید منکر جنایت شد: من «علی‌اصغر» را نکشتم. تحت تاثیر حرف‌های «مرتضی» قتل را گردن گرفته بودم. عصر نوزدهم آذر «مرتضی» به همراه همسر موقتش به خانه‌ام آمده بود. قرار بود همسر «مرتضی» را به شهرستان ببریم. به همین خاطر، سه نفری به «خانی‌آباد» رفتیم تا از پدرم پول قرض بگیریم.

«مرتضی» و زنش داخل پراید نشسته بودند که من به خانه پدرم رفتم. وقتی برگشتم «مرتضی» گفت چند جوان به همسرش متلک گفته‌اند. من در هواخواهی از رفیقم با «علی‌اصغر» درگیر شدم. من و «علی‌اصغر» گلاویز بودیم که او روی زمین افتاد و غرق خون شد. در آن لحظه دیدم «مرتضی» چاقو به دست، پشت سر «علی‌اصغر» ایستاده است. چون ترسیده بودیم برق‌آسا فرار کردیم.

«مرتضی» گفت اگر قتل را گردن بگیرم هر طور شده رضایت خانواده «علی‌اصغر» را جلب می‌کند و پول دیه را هم می‌دهد. باور کنید در آن دعوا، چاقو در دست نداشتم.

«مرتضی- م» نیز رفیقش را دروغگو خواند: من و «محمدرضا» هر دو چاقو داشتیم. خودم دیدم که رفیقم با چاقو بر گردن «علی‌اصغر» زد.

به گزارش فرهیختگان،در پایان این نشست، هیات قضایی با اعلام تنفس وارد شور شد تا رای صادر کند.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین