محسن پرویز، پزشک و نویسنده است و طی سالهای 1385 تا 1389 معاون
امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. پرویز معتقد است در حال حاضر
مهمترین چالش معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نه بحث ممیزی کتاب
که موضوع کاغذ و تغییر شکل پرداخت یارانه کاغذ است که ناتوانی ناشران در
فعالیتهایشان را سبب شده است. در دوره معاونت او تصمیم گرفته شد همه
کتابهایی که در دوره اصلاحات ممیزی شده بودند، یک بار دیگر ممیزی شوند و
این تصمیم باعث شد کتابهای زیادی مجوز انتشار نگیرند. آثار متعددی که
سالها به صورت منظم تجدید چاپ شده بودند در دوره او ممنوعالانتشار شدند.
وزیر
جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی گفته بود ممیزی پیش از انتشار را برمیدارد که
بعداً حرفش را پس گرفت. نویسندگان هم نامهای امضا کردهاند که سانسور
برداشته شود و مسئولیت اثرشان را خودشان به عهده بگیرند. نظر شما در این
زمینه و آینده ممیزی کتاب چیست؟
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
مجری قوانین و ظوابطی است که از سوی مراجع ذیصلاح ابلاغ میشود. تا جایی
که من اطلاع دارم، بهطور کلی این بحث که هیچ نظارتی بر حوزه نشر کتاب صورت
نگیرد، هیچگاه مطرح نشد و تنها بحث بر سر این بود که نظارت بر این حوزه
به پس از چاپ کتاب موکول شود. این اتفاق هم به دلیل ضرر و زیانهای احتمالی
که متوجه ناشران میکرد، بهطور طبیعی با استقبال ناشران روبهرو نشد. اما
اگر ناشران هم با این کار موافقت میکردند، بیشک وزارت ارشاد به تنهایی
نمیتوانست در این زمینه تصمیم بگیرد و باید پیشنهاد خودش را در شورای عالی
انقلاب فرهنگی مطرح و ضوابط موجود را اصلاح میکرد در ارتباط با معاونت
فرهنگی هم این معاونت مجری قوانین و ضوابط مصوب است و دخل و تصرفی در این
ضوابط انجام نمیدهد. آقای صالحی را که از این پس مسئولیت این حوزه را
برعهده خواهد داشت از نزدیک نمیشناسم. اما با شناخت نسبیای که از ایشان
دارم، میدانم که از افراد حوزه نشر و قلم هستند و با این حوزه بیگانه
نیستند. بر همین اساس فکر نمیکنم بخواهند اقدامی خارج از ضابطهها و
قوانین موجود انجام دهند.
حدود چهار سال شما معاون فرهنگی وزارت ارشاد بودید. به نظر شما مهمترین چالش در این حوزه چیست؟
مدتهاست
که سعی میشود مهمترین چالش این حوزه بحث نظارت بر چاپ کتاب مطرح شود. در
حالی که در همه این سالها با چالشی اساسیتر مواجه بودیم، اما از آنجا که
بحث نظارت همیشه برجستهتر بود، حجم زیادی از فعالیتهای حوزه نشر معطوف
به این موضوع بود و خدمات اساسی که میتوانستیم در این زمینه انجام دهیم،
گاهی به تعویق میافتاد یا ضعیفتر صورت میگرفت. در دولت هشتم با بحث
مصوبه ماده 14 قانون برنامه پنج ساله چهارم روبهرو بودیم که در آن بحث
تغییر شکل پرداخت یارانه کاغذ اصلاح و ابلاغ شده بود. در مدت باقیمانده از
دولت هشتم اقدامی در این زمینه صورت نگرفت و بحث تغییر شکل پرداخت یارانه
کاغذ در دولت نهم انجام شد و با توجه به اینکه تدابیری برای آثار سوء این
طرح در خود قانون برنامه پیشبینی شده بود، ما در سالهای دولت نهم و
تقریباً تا سه سال بعد از اجرای قانون برنامه، مشکلی در حوزه کاغذ نداشتیم و
در حالی که وزارت ارشاد کاغذ دولتی به ناشران نمیداد، قیمتها پیشبینی
شده بود و برنامهریزی برای حوزه نشر امکان پذیر بود.
اما متأسفانه بعد از تغییر و تحول در معاونت فرهنگی، مسئولان جدید گویا آشنایی زیادی با این حوزه نداشتند و نسبت به اتفاقاتی که رخ میمیداد و مشخص بود به زودی منجر به بیثباتی بازار کاغذ و برهم خوردن ثبات قیمت خواهد شد، بیتوجه ماندند و در نتیجه حوزه نشر با مشکلات فراوانی روبهرو شد. در حال حاضر چند سالی است که ناشران با مشکلات جدی مواجه هستند و سرمایه در گردش آنها در عمل به یک سوم تقلیل یافته است و بسیاری از ناشران قادر به ادامه فعالیت خود به شکل گذشته نیستند و برخی نیز فعالیت خود را بسیار محدود کردهاند. به نظر من این مساله مهمترین چالشی است که معاونت فرهنگی با آن روبهرو است و اگر تدبیر صحیحی در این زمینه اتخاذ نشود، تیراژهایی که به شدت و حتی در حد 100 یا 200 نسخه کاهش پیدا کرده است، ادامه مییابد و در دراز مدت آثار سوء خود را در حوزه تالیف و ترجمه بر جای میگذارد.
گفتید که همیشه بحث سانسور یا ممیزی به عنوان چالش برای معاونت فرهنگی مطرح بوده. خب با سانسور چه کار باید کرد؟
در
حوزه نظارت بر کتاب ضعفهای مختلفی برای اجرای آن داریم. به عبارت دیگر،
افرادی که کارشناس این حوزه باشند و اگر زمانی قرار است کتابی مردود اعلام
شود، بتوانند حرفهای مستدلی در ارتباط با دلیل رد آن کتاب ارایه کنند، در
این حوزه بر سر کار نیستند و کارهایی که در وزارت ارشاد صورت میگیرد با
افت و خیزهای فراوانی از نظر اجرایی روبهرو است. به هر روی نیازمند تقویت
بحثهای اجرایی حوزه نظارت هستیم و بهطور حتم اگر بخواهیم مشکلات این
حوزه کم شود، باید نخست ضوابط مصوبه شورای انقلاب فرهنگی در زمینه نشر کتاب
بهطور کامل اجرا شود که متأسفانه اکنون بهطور کامل اجرا نمیشود. همچنین
باید به تمامی بندهای آن مانند بندهای تشویقی با فعالیتهای ایجابی که
برای آن در نظر گرفته شده است، توجه کنیم؛ اما متأسفانه اکنون این اتفاق
نمیافتد یا در حد بسیار ضعیفی در جریان است و باید این بحث تقویت از سوی
دیگر، تمامی این موارد باید در کنار هم پیگیری شوند. همچنین در ضوابط
بازنگری شده در سال 1389 نیز این مساله پیشبینی شده است که اگر مولفی نسبت
به قضاوت کتابش معترض باشد، میتواند اعتراض خود را اعلام کند تا به آن
رسیدگی شود و نتیجه بررسی بعد از این رسیدگیها اعلام شود. تمامی این موارد
قانونی در بحث نظارت باید ا جرا شوند.
پس شما معتقدید چالش مهم معاونت فرهنگی، کاغذ است؟
همانطور
که گفتم امروز مهمترین چالش معاونت فرهنگی همان بحث کاغذ و ناتوانی
ناشران در فعالیت به دلیل افزایش قیمتهاست. ناشرانی که در گذشته اگر 300
میلیون سرمایه در گردش داشتند، میتوانستند 60 یا 70 عنوان کتاب چاپ کنند،
اکنون قادر نیستند حتی 20 یا 30 عنوان کتاب منتشر کنند و این مساله در
درازمدت اثرات بسیار نامطلوبتری بر حوزه نشر خواهد گذاشت.