آفتابنیوز : آفتاب: به گزارش تابناک؛ وی مینویسد: گزینه نخست این که دانشآموزان و دانشجویان بنا بر یک سنت قدیمی، با پلاکاردهای مرگ بر آمریکا، در مسیرهای از پیش تعیین شده در راهپیمایی شرکت کنند و در پایان هم پرچم امریکا و مترسک امریکا به اتش کشیده شود و پس از آن همگی به خانههایمان برویم و بنشینیم پای تلویزیون و فیلم امریکایی ببینیم که خستگی از تنمان به درآید و همه چیز به خیر و خوبی تمام شود.
تکلیف نسل جوان را با شعار
گزینه دوم این که فرزندان و دانشآموزان ما به درجهای از آگاهی و بصیرت برسند که بدانند دشمنی ما با آمریکا و شعار مرگ بر آمریکا، تنها یک مراسم و آیین سیاسی نیست و اساسا این شعار به کشور ما اختصاص ندارد، بلکه امریکا به دلیل رفتار مداخله جویانه در بیشتر کشورهای دنیا و به دلیل خوی استکباری مورد انزجار بیشتر ملتهای جهان است و این دشمنی و اعلام برائت متوجه مردم و ملت آمریکا نیست، بلکه مربوط به دولتمردان و آن دسته از سیاستمدارانی است که تحت تأثیر صهیونیسم بینالملل هستند.
آنچه به نظر نگارنده مطلوب و عقلانی است، گزینه دوم است، ولی آنچه در عمل تحقق یافته، بیشتر به گزینه نخست شباهت دارد و این دقیقا همان موضوع اصلی این نوشته است، چرا که بررسی پیامهای این چند ماه گذشته در شبکههای اجتماعی و لطیفههای بیشماری که در این یک ماه ساخته شد، نشان میدهد که رسانههای ما و متولیان فرهنگی بیش از این که وجه همت خود را بر رویکردی عالمانه و اثربخش قرار دهند، بیشتر فعالیت خود را روی برگزاری یک مراسم تاریخی و برخورد حماسی احساسی تمرکز کردهاند.
از سوی دیگر برخی از نظریاتی که در چند هفته گذشته قلمی شده است، به دلیل شرایط سیاسی کشور و سفر ریاست محترم جمهور به نیویورک بیشتر بار احساسی و دراماتیک داشت و موافقین و مخالفین این شعار کمتر به این نکته توجه کردند که جامعه فعلی ایران و جمعتی با حدود بیست میلیون رده سنی کمتر از بیست سال از ترکیبی متفاوت نسبت به گذشته برخوردار است و نسل جوان و نوجوان را نمیتوان بدون منطق و استدلال قوی وادار به تکرار یک شعار سیاسی کرد.
و این در شرایطی است که هر دو طیف مخالف و موافق و البته موافق کمی بیشتر به گونهای برخورد میکنند که گویی سخن گفتن و بحث کردن در مورد این شعار، موضوع ممنوعه است و در نتیجه هر کس در مورد آن نظری داشته باشد، باید بین دو برچسب سازشکاری و تندرویی یکی را برگزیند. در واقع با این فضای آکنده از خشم و شادی بیدلیل آن چیزی که مورد بیتوجهی قرار گرفت، همین موضوع اقناع نسل جوان و آگاهیبخشی منطقی نسبت به ماهیت امریکا و شعار مرگ بر امریکا بود.
به دیگر سخن نسل جوان با دو نگرش مواجه شد؛ نگرش افرادی که از سالها پیش خوابهای امریکایی میدیدند و در اوج دشمنیهای آمریکا، مست و شیدای رابطه با او بودند و در طرف مقابل افرادی که با مشتهای گره کرده از هر فرصتی برای تکرار شعار مرگ بر آمریکا و اعلام برائت نسبت به امریکا استفاده میکردند.
تا اینجا مشخص شد که هدف ما از نگارش مطلب ضرورت و لزوم برخورد منطقی و مستدل با نسل جوان در مورد پذیرش و یا انکار یک مفهوم سیاسی است، چرا که معتقدیم آینده کشور بدون هر گونه تعارف و رودربایستی در اختیار نسل جوان است، نسلی که ایام بمباران شهرها توسط هواپیماهای امریکایی به عراق، حضور دلهرهآور ناوهای امریکایی در خلیج فارس، هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری و دهها نمونه دشمنی امریکاییها با ملت ما را تجربه نکرده است. این نسل قرار است در آینده نزدیک پیشنویس قراردادهای سنگین مالی و تجاری با انواع شرکتهای امریکایی و اروپایی را تهیه و نهایتاً امضا نماید. از طرفی این حقیقت تلخ را باید بپذیریم که سهم محصولات رسانهای پدران و مادران شهدا، جانبازان شیمیایی، جانبازان اعصاب و روان و خانوادههای ایثارگران و همه یادگاران دوران دفاع مقدس از سبد کالای رسانهای نسل جوان کمتر میشود و این طبیعی و اجتناب ناپذیر است.
در این بین اگر بپذیریم که قالبهای فرسوده و سنتی برای انتقال مفاهیم ارزشی روز به روز کارایی خود را بیشتر از دست میدهند، چارهای جز این نیست که دوستان انقلابی از مرکبهای خود پیاده شوند و کمی دوستانهتر و منطقیتر با نسل جوان گفتوگو کنند.
به عبارت دیگر، گفتمان مبتنی بر شعار بدون شعور و نگاه تحکمآمیز از بالا به پایین دیگر جواب نمیدهد. در این بین رسانههای بیگانه و البته فارسی زبان با فراغ بال از هر ثانیه بیشترین بهره را میکنند و از آنجایی که رسانههای طرف مقابل هم به لحاظ شکلی و هم به لحاظ محتوایی به وظیفه خود کامل و بدون عیب عمل میکنند، این نگرانی هست که در آینده نزدیک با نسلی روبهرو شویم که با تصورات و ارزشهای ما فاصله زیادی دارد.
در این بین رهنمودهای مقام معظم رهبری، تنها معیار و یگانه تابلویی است که نقشه راه را میتوان از آن دقیق دریافت کرد. معظم له هم امریکا را با همه دشمنیهایش میشناسد و هم بر شرایط کشور و ناگفتههای اقتصادی اشراف کامل دارند و از همه مهمتر اینکه دغدغهها و زوایای فکری نسل جوان را به خوبی میدانند؛ بنابراین، شایسته است همه کسانی که مایلند درباره موضوع مذاکره با امریکا اظهارنظر کنند، باید به سختی مراقب باشند که موقعیت خود را در همه حال در کنار مقام معظم رهبری تعریف کنند، چرا که این گذرگاهی است که کمی عقب افتادن و یا کمی جلو افتادن از مقام معظم رهبری، فرسنگها دوری از آرمانها و ارزشها را به دنبال خواهد داشت.
در پایان امیدواریم بتوانیم در مواجه و مباحثه با نسل جوان، با استفاده از روشها و توصیههای قرآن و ائمه معصومین سربلند و موفق باشیم.