کد خبر: ۲۱۷۸۴۴
تاریخ انتشار : ۱۶ آبان ۱۳۹۲ - ۱۳:۳۳

قاب عکس و گل به‌جای مرحوم عسگراولادی در جلسه مجمع

حبيب‌الله عسگراولادي، سرد و گرم چشيده عرصه سياست كه مبارزه را از پاي منبر شهيد نواب صفوي آغاز كرد، سرانجام در 81 سالگي و با عنوان «عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام» روي در نقاب خاك كشيد.
آفتاب‌‌نیوز :
آفتاب- رضا سليمانی: وي درباره شروع كار سياسي خود مي‌گويد: «من روز 30 تير خدمت مرحوم شيخ محمدحسين زاهد بودم كه از مسجد جامع صداي شليك شنيده شد، اطلاعات به دست آوردم كه در اثر كنار زدن دكتر مصدق و روي كار آمدن قوام‌السلطنه، مردم جلوي مجلس اعتراض كرده‌اند، من خدمت شيخ محمد زاهد عرض كردم كه اجازه مي‌دهيد ما هم برويم شركت كنيم؟ فرمودند موضوع چيست؟ گفتم: اين است كه آيت الله كاشاني امروز كه 30 تير است هر نوع كار و كسب را تا بازگشت حكومت ملي دكتر مصدق حرام كرده‌اند، فرمود: بله برويد، بنده به بهارستان رفتم و اين اولين كار و شركت فعال در امور سياسي بود.»

بدين‌ترتيب، ايشان به صف اول مبارزين مي‌پيوندد. دستگير، بازجويي، دادگاهي، زنداني و محكوم به حبس ابد مي‌شود. او 13 سال از بهترين روزگار جواني‌اش را در زندان‌ها گذراند.

مرحوم عسگر اولادی كه درس‌آموخته منبر روحانيون و در جريان مبارزات انقلابي، مشق سياست را خوب آموخته بود، پس از پيروزي انقلاب به كمك امام راحل و ديگر مسئولان مي‌آيد، خود مي‌گويد: «من از ابتداي انقلاب، سه دوره وزير بازرگاني بودم. يك مرحله، در دولت شهيدان رجايي و باهنر، يك دوره در دولت آيت‌الله مهدوي‌كني بود و يك مرحله در دولت مهندس موسوي. در بدو تشكيل كابينه آقاي موسوي، پيش از اينكه وزارت را بپذيرم از حضرت  امام كسب اجازه كردم و گفتم به شرطي قبول مي‌كنم كه شما اجازه دهيد من ماهانه خدمت شما برسم و گزارش كنم و نظرات شما را بگيرم.»

 از بدو تشکیل كميته امداد توسط امام راحل به سرپرستی این نهاد برگزیده شد و سالها در اين مسند ماند. سال 64 كه روزنامه «رسالت» راه اندازي شد، مرحوم حبيب‌الله عسگراولادي، يكي از  اعضاي هيأت امناي روزنامه بود. از آن زمان است كه راست سنتي هم براي خود صاحب رسانه و از آن زمان تاكنون به نوعي منعكس كننده مواضع اين جناح شناخته مي‌شود.

 مرحوم عسگر اولادی، اگرچه سمتي در دولت‌هاي آيت‌الله هاشمي رفسنجاني نداشت و در تمام آن دوران، رئيس كميته امداد امام(ره) بود، اما همواره حامي ايشان بود و در ديدارهايي كه همراه مسئولان كميته امداد و یا همفکران خود  با آيت‌الله هاشمي داشت، به شهادت  اسناد صوتي و تصويري موجود، همواره از ايشان به نيكي و بزرگي  یاد و تجليل مي كرد. قرابت نگاه اقتصادي، شايد يكي از اين دلايل بود. او در اين سالها، همواره در سخن گفتن و حتی انتقاد، از دايره ادب و احترام خارج نشد و در برابر منتقدان و مخالفان هاشمي ايستاده بود. چه وقتي منتقدان از جرگه اصلاح‌طلبان بودند يا وقتي اصولگرايان تندرو، بي‌محابا به آيت‌الله هاشمي تاختند. انصراف رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام از شركت در انتخابات مجلس ششم را ناشي از «حجم فشارها و هتاكي‌هاي سياسي» دانست و گفت: منزلت هاشمي با دروغ و فحاشي از بين نمي‌رود.

وي هرچند در انتخابات سال 88 حامي احمدي‌نژاد بود، ولي گاه از همان جايگاه ريش‌سفيدي خود توصيه‌هايي هم به دولت مي‌كرد كه البته ناشنيده گرفته شد. تجربه بازار او سرانجام هدفمندي يارانه‌ها را برايش متصور مي‌كرد از همين‌رو، نامه‌اي به احمدي‌نژاد مي‌نويسد. وي خود در اين باره مي‌گويد: «دو نامه به احمدي‌نژاد نوشتم اول اينكه گفتم سعي كنيد مردم حقوق بگير دولت نشوند و هدفمندي را در دهك‌هاي نيازمند نگه داريد و نظارت كنيد. درست است اين پول ريختن‌ها گشايش‌هايي را ايجاد كرد، اما اين پول‌ها وارد بازار شد و كنترل تورم ميسر نشد. لذا پيشنهاد دادم تا از كميته امداد و بهزيستي براي توزيع يارانه‌ها استفاده شود. زماني كه احمدي‌نژاد در مورد 5 برابر كردن يارانه‌ها صحبت كرد، نامه ديگري به او نوشتم و گفتم كه اگر اين كار را كند مردم حقوق بگير دولت مي‌شوند و اصل هدفمندي زير سؤال مي‌رود، اما معتقدم تلاش‌هاي دولت بايد در تاريخ ثبت شود.»

و سرانجام در آخرين اظهارنظرهاي  مهم و جنجالي‌اش، به نوعي سعي كرد دليل تغيير نگاهش نسبت به رخدادهاي سالهاي اخير را براي ياران اصولگرايش توضيح دهد تا پس از خود، ابهامي به جا نگذاشته باشد. او در پاسخ به اين سؤال كه چه اتفاقي براي پيرمرد 80 ساله افتاده كه اين چنين بر سر حرفي كه آن را حق مي‌داند پافشاري مي‌كند به آخرين توصيه‌اي كه امام خميني(ره) سال 68 قبل از انتقال به بيمارستان به او يادآور شده بود، اشاره كرد: «اگر شما با هم وحدت نداشته باشيد و متفرق شويد، شكست مي‌خوريد، تا مي‌توانيد وحدت داشته باشيد و متفرق نشويد!» امام اين جمله را دو بار تكرار كرد و عسگراولادي هم دو بار «چشم» گفت.

در برابر تخريب‌هاي بي‌مهاباي اصولگرايان به آيت‌الله هاشمي رفسنجاني، حتي به حسين شريعتمداري نامه نوشت و به حميد رسايي، تندترين منتقد اصولگراي هاشمي هم تذكر داد كه در پازل دشمن حركت نكند كه البته شنيده نشد.

مرحوم عسگراولادي، قطعاً از منتقدان جریان اصلاحات بود و همواره در دايره اصولگرايي قرار داشت. نقد او كه گاه هم تند و تيز بود، اما يك درس و يك تفاوت با ديگران داشت. او از معدود محافظه‌كاراني بود كه به مخالفانش مؤدبانه و منصفانه انتقاد می کرد و حتی با اصلاح‌طلبان وارد گفتگو شد. نامه‌نگاري‌هاي او و محمدرضا خاتمي كه از عدد پنج فراتر رفت، بسيار معروف شد. عسگراولادي، چندان قايل به نگاه حذفي نبود. اين منش را او يك بار همان اوايل دهه 60 از خود نشان داده بود. در مقاله‌اي در روزنامه جمهوري اسلامي با عنوان «مجاهدين (منافقين) خلق از بهترين فرصت استفاده كنند» با اشاره به اينكه در دوران مبارزه با شاه همواره مورد تهمت و افتراي اين گروه بوده اما هيچ وقت درصدد پاسخگويي برنيامد و از گشودن راه برگشت براي آنان با شرايط ساده و قابل قبول نوشت.

به هر حال وقتي پا به سن گذاشت، نقش ريش‌سفيدي به خود گرفت. و بعنوان چهره متنفذ جریان موسوم به اصولگرایی انتقادات زیادی از این جریان کرد و در قامت دبير كل جبهه پيروان خط امام و رهبري به تكاليف شرعي و سياسي خود عمل مي‌كرد. شش ماه قبل از انتخابات 24 خرداد 1392 با «برادر» خطاب كردن دو نامزد انتخابات سال 88 و بيان اينكه آنها فتنه‌ساز نيستند، هجمه‌ها و تهمت‌هاي دوستان قديمش را كه  نمي‌خواهم با تكرار آنها خاطر خوانندگان را مكدّر كنم، به جان خريد تا به تنور انتخابات سال 92 دميده باشد و به وظيفه شرعي و سياسي‌اش كه همانا تبديل كردن انتخابات به ميدان جشن ملي بود، عمل كند او     می گوید: «من اين هجمه‌ها را به فال نيك مي‌گيرم و اگر اعتراضي باشد به آن جواب خواهم داد» تا آستانه اخراج از احزاب متبوع خود و جمع دوستانش هم رفت، خود را آفتاب لب بام دانست كه بايد به تكليفش عمل كند و در جواب برخي دوستان غيرمنصف سابقش كه او را كف روي آب دانسته بودند، گفت كه من مي‌خواهم جواب «كف روي آب» را با نقل سخني از امام(ره) بدهم. امام(ره) فرمودند اگر شما را از در بيرون كردند، از پنجره وارد شويد، اگر از پنجره بيرون كردند، زاويه‌اي پيدا كنيد و از آن وارد شويد. شما مثل ريگ ته جوي بمانيد. شما براي تصفيه آب هستيد. اينكه شما را كجا راه مي‌دهند يا نه، به فكر آن نباشيد. شما بايد بمانيد و آب را تصفيه كنيد. احساس تكليف را با شعار زنده باد مرده باد عوض نمي‌كند. او مي‌گويد كه من بايد منصفانه به مسائل بپردازم و از مرده باد و زنده باد اثر نپذيرم. نبايد زنده باد به من سرعت ببخشد يا مرده باد كُند كُنَد.

اين عضو متقي و منصف مجمع تشخيص مصلحت نظام متاسفانه ديگر در جلسات نيست و دیگر لبخند صمیمی اش را شاهد نخواهیم بود و در روز شنبه (18/8/1392) اولين جلسه‌اي است كه به جاي ايشان تصوير و يك شاخه گل روي صندليشان مي‌گذاريم و حتماً اعضا يادش را گرامي مي‌دارند و براي علوّ درجاتش دعا مي‌كنند و آيت‌الله هاشمي رفسنجاني هم درباره اين مردي كه او را در پيام تسليتش «همسنگر، همراه و همكارفعال و منصف» خواند، صحبت خواهد كرد.

اما مي‌خواهم بي‌مهري‌هايي را يادآوري كنم كه اصولگرايان تندرو در حق او روا داشتند و امروز برايش اشك مي‌ريزند. به ياد اين شعر افتادم كه مي‌گويد:

بيا تا قدر يكديگر بدانيم
كه تا ناگه ز يكديگر نمانيم
غرض‌ها تيره دارد دوستي را
غرض‌ها را چرا از دل نرانيم
چو بر گورم بخواهي بوسه دادن
رخم را بوسه ده اكنون همانم
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین