کد خبر: ۲۱۸۶۰۲
تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱۳۹۲ - ۱۴:۵۰

حرف‌های ناصر تقوایی درباره سانسورشدن زبان فارسی

مسائلی که در چاپ آثار وجود دارد بیشتر از سینماست؛ سانسور شکل بحرانی وحشتناک در ایران پیدا کرده است، سانسور از مضمون خارج شده است و به شکل واژگانی درآمده است.
آفتاب‌‌نیوز :
آفتاب: ناصر تقوایی در مراسمی که در سینماتک خانه هنرمندان برگزار شده نسبت به ممیزی در چاپ کتاب و سینما و تلویزیون گلایه کرده و انتقادی هم به «مختارنامه» میرباقری داشته است. 

بخش های برگزیده گفته های تقوایی را به نقل از «ایسنا» در ادامه می خوانید:

استفاده کردن از نصف زبان فارسی ممنوع شده است

مسائلی که در چاپ آثار وجود دارد بیشتر از سینما است، سانسور شکل بحرانی وحشتناک در ایران پیدا کرده است، سانسور از مضمون خارج شده و به شکل واژگانی درآمده است. به کار بردن برخی از واژه‌ها ممنوع شده است، استفاده کردن از نصف زبان فارسی ممنوع شده است، شما مطابق آیین‌نامه جدید حتی نمی‌توانید یک دیوان حافظ چاپ کنید و باید نصف لغت‌نامه دهخدا را پاک کرد و دید آیا می‌توان با نصف دیگرش با یکدیگر صحبت کنیم یا خیر؟

آشنایی من با سانسور جدید نیست

آشنایی من با سانسور جدید نیست، من از زمان گذشته با آن آشنا هستم. 32 صفحه از کتاب «تابستان همان سال» قبل از انقلاب سانسور شد. در جمهوری اسلامی هیچ کدام از فیلم‌های من حتی یک فریم هم سانسور نشده است اما در آن زمان فیلم «آرامش» پنج سال توقیف بود. فیلم «کاغذ بی‌خط» را هم 18 سال بعد از نوشتن ساختم و واژه فمنیستی از آن زمان وارد فیلم‌های ما شد.

نه موضوعی می‌دهم، نه فیلمی می‌سازم و نه کتاب چاپ می‌کنم

تا زمانی که کنترل روی موضوعی وجود دارد من نه موضوعی می‌دهم، نه فیلمی می‌سازم و نه کتاب چاپ می‌کنم زیرا خسته شده‌ام. فیلمنامه را کسی که اصلا نمی‌داند سینما چیست، می‌خواند، داستانی برای خودش در ذهنش می‌سازد و فکر می‌کند که کارگردان می‌خواسته است چنین چیزی بسازد. این مصیبتی است که من و دیگر فیلم‌سازان و نویسندگان دچار آن هستیم. ما دشواری‌های فرهنگی جامعه خودمان را بهتر از یک سانسورچی می‌دانیم. در نتیجه دیگر عمر خودم را تلف نمی‌کنم و به انتظار هم نمی‌نشینم؛ البته راه دیگری هم با نام مهاجرت وجود دارد که من هنوز چنین تصمیمی نگرفته‌ام.

تعزیه یک میراث جهانی است

علاوه بر مدارکی که درباره تعزیه تهیه شده بود و مربوط به سال‌های گذشته می‌شد به نوعی در فکر بودیم که یونسکو تعزیه را به عنوان میراث جهانی تأیید کند. میراث جهانی با میراث ملی متفاوت است، میراث جهانی یعنی آثاری که تمام دنیا موظف به حفظ آن هستند و مفهوم آن فراتر از میراث ملی است. اگر محمدحسین ناصربخت در این طرح( فیلم «تمرین آخر»)حضور نداشت شاید بسیاری از چیزها را از دست می‌دادم. او یک مشاور یگانه بود و اطلاعات خوبی به من داد. در بخش دوم تعزیه هم که در حضور مردم اجرا می‌شود، نتوانستم زمینه اجرایی که دلم می‌خواست را فراهم کنم زیرا تعزیه واقعی را می‌توان فقط در روز عاشورا و در جمع مؤمنان اجرا کرد اما در این فیلم چند روز قبل با دو وانت و بلندگو در شهر راه افتادیم و اعلام کردیم که در روز جمعه می‌خواهیم قسمت پایانی تعزیه را فیلم‌برداری کنیم و از مردم خواهش کردیم که با لباس مشکی در این مراسم شرکت کنند که البته آن‌ها هم با ما بسیار همکاری کردند تا حال و هوای عزاداری در تعزیه ایجاد شود. من به تعزیه به عنوان یک نمایش ایرانی نگاه کردم. البته نباید فراموش کنیم که نظم بیشتری در نمایش نسبت به تعزیه وجود دارد.

تعزیه حُر را انتخاب کردم که در آتن هم قابل اجرا باشد

گروهی تمرین کرده بودند که تعزیه‌ای در شهر کاشان اجرا کنند که آخرین تمرین‌شان بود، کسانی که در این فیلم ایفای نقش می‌کنند بهترین بازیگران تعزیه هستند، آن‌ها از سراسر ایران گلچین شده‌اند زیرا آقای ناصربخت فراخوانی داده بود و از تعزیه‌کاران مهم ایران چند گروه آمده بودند و این اتفاق هم‌زمان با المپیک آتن رخ داد، کشورهایی که گروه ورزشکار برای شرکت در این مسابقه داشتند، می‌توانستند یک گروه هنری هم همراه آن‌ها بفرستند که از ایران برای این کار فرهنگی گروه تعزیه انتخاب شده بود. بنابراین تصمیم گرفتم تعزیه حُر را انتخاب کنم که در آتن هم قابل اجرا باشد. به مفهوم امروزی اگر یک تعزیه ایرانی در کشور دیگر و با فرهنگ دیگری اجرا شود، تماشاگرانی که شیعه نیستند هم می‌توانند آن را بفهمند، این آزمایش باید با تعزیه ایران انجام می‌شد. این اولین گام در این موضوع بود و من معتقدم راه نجات تعزیه هنوز هم همین است و شاید ایام محرم بهترین زمان باشد تا ما آن را با یکی از باسابقه‌ترین هنرها که هنر ملی ماست،‌ پرکنیم.

تلویزیون با اجرای تعزیه مخالفت کرده است

نه تنها هیچ حمایتی از تعزیه نمی‌شود بلکه در برخی موارد با آن هم مقابله می‌شود و تکیه‌هایی که محل اجرای این نوع نمایش‌ها هستند، رها شده‌اند. هنگامی که این فیلم تهیه شده بود دوبار در جشنواره فجر همان سال به نمایش گذاشته شد، بعد از نمایش اول تعدادی از تهیه‌کنندگان تلویزیون برای خرید این فیلم به من مراجعه کردند که من هم از این موضوع استقبال کردم که حداقل قسمتی از هزینه آن برای سازمانی که این فیلم را ساخته است، جبران شود. اما در اجرای دوم که در جشنواره نشان داده شد، یکی از آن تهیه‌کننده‌ها نزد من آمد، عذرخواهی کرد و گفت، تلویزیون با اجرای تعزیه مخالفت کرده است و از آن روز به بعد نمایش تعزیه از تلویزیون ممنوع شد و من دلایل این حرکت‌های برعکس را نمی‌فهمم.

یکی از بهترین دوره‌های تئاتر ایران است

امروز یکی از بهترین دوره‌های تئاتر ایران است زیرا می‌توانید ببینید که ترجمه تئاتری چقدر کم شده است و کارگردانان تئاتر برای اجرایشان رشد خوبی کرده‌اند. هر بازیگر خوبی که در سینماست از تئاتر آمده است، تئاتر به سینما هم سرویس می‌دهد. به غیر از این دوران، دوران درخشان دیگری هم که ساعدی، انتظامی و نصیریان به تئاتر آمده‌اند، وجود داشته است.

میرباقری در «مختارنامه» مسیر درستی را نرفت

میرباقری دوست خوب من است و از فیلم‌سازان خوب کشور ماست اما من فکر می‌کنم برای اجرای «مختارنامه» مسیر درستی را نرفت. شاید مسیر درست همان پرده‌هایی بود که نقاش‌های شمایل‌ساز است می‌کشند. مدبر پرده «مختار» را ندارد اما همه شمایل‌سازها پرده‌ای از انتقام مختار را دارند که در موضوعاتی با هم شریک هستند؛ به طور مثال دیگ آب‌جوشی که یک نفر را در آن می‌جوشانند و شدیدترین شکنجه‌ها و عذاب‌ها را می‌توان دید که یک کابوس است اما هنگامی که نقاشی‌های قوللر را می‌بینید، خنده‌تان می‌گیرد و انگار که کاریکاتور می‌بینید و این اشتباهی است که در انتقام از اشقیاء در فیلم دیده می‌شود، شدت انتقام‌جویی نمی‌تواند یک فیلم را به اوج برساند و تحمل روانی آدم برای دیدن شکنجه‌ها ظرفیت دارد. در کار نمایش روان‌شناسی تماشاچی حرف اول است و اگر می‌بینید مردم از نوعی از سینما استقبال نمی‌کنند به دلیل آن است که شخصیت‌شان در نظر گرفته نشده است و با دیدن فیلم احساس می‌کنند به شعورشان توهین شده است.

اگر «گنج قارون» یا «اخراجی‌ها» موفق می‌شوند، ‌دلایل خاص دیگری دارند

اگر تماشاچی خود را باهوش فرض کنید و برای او فیلم بسازید، می‌بینید که سالن‌های سینما پر می‌شود. من معتقدم هر چیزی را باید از جای خودش آسیب‌شناسی کرد. فیلم‌هایی که مثل راحت‌الحلقوم موضوع‌شان را به خورد تماشاگر می‌دهند، هیچ‌وقت موفق نمی‌شود و اگر هم فیلمی مانند «گنج قارون» یا «اخراجی‌ها» موفق می‌شوند، ‌دلایل خاص دیگری دارند. در تعزیه «مختار» بسیاری از نقاشان پرده برای نشان دادن شقاوت تلاش کرده‌اند؛ متأسفانه تعزیه‌ها در طول سال دست‌کاری شده‌اند، بسیاری از بازیگران تعزیه و معین‌البکاء‌ها آدم‌های باسوادی نبودند و فقط تعزیه را حفظ بوده‌اند.

از لحاظ تکنولوژی از دوره سپنتا هم عقب‌تر هستیم

گروهی از فیلم‌سازان تنها دو حس را از حواس پنج‌گانه‌شان باور دارند و آن چشم و گوششان است و به همین دلیل است که سینمای ما ضعیف مانده است. 
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین