آفتابنیوز : آفتاب: کمال بردبار در تحلیلی پیرامون پابرجایی آیت الله هاشمی رفسنجانی در برابر تندبادهای سیاسی نوشت: تند بادها همچنان بر هاشمی در حال وزیدن است. خاطرات هاشمی از امام درباره رابطه با آمریکا بازهم توفان ایجاد کرد و هاشمی ابتدا طبق رویه اش سکوت کرد و بعد هم اندکی عقب نشینی. اما تجربه این سالها نشان داده که هیچ وقت عقب نشینی های این کهنه کار عرصه سیاست را جدی نگیرید. او هر لحظه و هر زمان می تواند با خیزی بلند عقب نشینی های خود را جبران کند و بار دیگر خود را به صدر قافله سیاست و اقتصاد این کشور برساند. همان کاری که در 24 خرداد 92 انجام داد. پیروزی او بر تندبادهای شدید سیاسی پیروزی یک سیاستمدار باتجربه است که به سبک سیاستمداران مشهور تاریخ هیچوقت ناامید نمی شود...
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی، متن کامل این گزارش به نقل از هفت صبح بدین شرح است:
سياست ورزي هاشمي رفسنجاني در سالهاي پس از انقلاب از خواندنيترين و جنجاليترين برشهاي تاريخ سياسي معاصر كشور است. مردي كه با رويكردهاي متفاوت، متنوع و حتی گاه متناقض همواره در سطح اول سياست كشور حضور داشته و عجيب آنكه هميشه هم در معرض مخالفان و منتقداني ششدانگ بوده كه رويكردهای او را به چالش ميكشند.
در گزارش زير نگاهي داريم به 7 تندباد سنگيني كه عليه هاشمي از ابتداي دهه 70 وزيده شدند و كشف اين معما كه چگونه او همچنان موثر و بسیار قدرتمند در پهنه سياست كشور حضور دارد.
1 -درابتداي دهه 70 آرمانگرايان راديكال مذهبي نخستين چالشها را با هاشمي رفسنجاني شكل دادند. قلع و قمع نيروهاي چپ در انتخابات مجلس چهارم و رد صلاحيت گسترده نيروهاي وابسته به مجمع روحانيون مبارز و مجاهدين انقلاب اسلامي يك مجلس يكدست از راستگرايان محافظه كار و تكنوكرات را بر مجلس حاكم كرد.همان طور كه حدس زده ميشد سياسيون چپ اين حركت را تاب نياوردند. به نظر ميرسيد هاشمي رفسنجاني با شتاب در حال توسعه اقتصادي كشور است. اما در حوزه هاي امنيتي و فرهنگي و اجتماعي با چندان اعتقادي به فضاي باز نداشت يا زيركانه خود را از مسئوليت در اين حوزهها مبرا دانسته بود و تصميم گيري در اين وادي ها را به ديگران سپرده بود.
در سالهاي 72 تا 76 اتفاقات عجيبي در حوزه امنيتي و فرهنگي رخ ميدهد كه چندان خردمندانه به نظر نميرسيد و حاصل نفوذ نيروهاي خودسر به حوزههاي استراتژيك كشور بودند. در اين سالها روزنامه سلام و همين طور هفته نامههاي بيان و عصر ما به ارگان اصلي نيروهاي مذهبي چپ ناراضي بدل شده بودند كه دم از انتقاد نسبت به سياستهاي هاشمي و آنچه به نظر آنها شتاب به سمت كاپيتاليسم افسار گسيخته بود باز نميماندند، عناصر شاخص جناح چپ از مهم ترين منتقدان سياسي هاشمي رفسنجاني در این سالها بودند.
2- در همین سالها (ابتدای دهه 70) گروههاي ديگري هم از كف جامعه رشد كردند كه به تدريچ به عنصري مهم در سطح اجتماع بدل شدند و با كارت سفيدي كه داشتند بر حجم فعاليتهاي خودشان افزودند. در واقع با تشديد سياستهاي باز اقتصادي و پيدايش يك طبقه واضح و مشخص مرفه كم كم تعارضهايي در سطح جامعه و ميان نيروهاي آرمان طلب به يادگار مانده از زمان جنگ و طبقات و ارزشهاي جديد شكل گرفت. گروه انصار حزبالله كه آرمان خودشان را مبارزه با بدحجابي ميدانستند در اين سالها و در اين بستر رشد كردند. اين در حالي بود كه نيروي انتظامي در اين سالها سختترين برخوردها را با پوششهاي حتي كمي نامتعارف انجام ميداد اما اين از نظر انصار حزب الله كافي نبود. آنها در حوزه فرهنگ و پوشش و زنها خواهان سختگيري شديدتر بودند، آنها نميتوانستند درك كنند كه برخي از اين ناهنجاري در پوشش فرآورده سيستم اقتصادي دوران كارگزاران و تزريق پول در سطح جامعه و پيدايش يك طبقه جديد مرفه بود كه ميدان عمل خود را براي خرج كردن و استفاده از تجملات ميخواست در اين ميان آنها كه از آزادي عمل شگفتي برخوردار بودند دو هدف مطلوب درون سيستم آقاي هاشمي يافتند: فرهنگسراها و فائزه هاشمي.
به نظر آنها فرهنگسراها در ابتداي دهه 70 نشانههاي ليبراليسم فرهنگي بودند و فائزه هاشمي هم با تاكيد بر حق دوچرخه سواري زنها و دخترها مروج نابهنجاريهاي اخلاقي برخي از لايههاي گروه انصار حزب الله با نهادهاي انتظامي و امنيتي ارتباط نزديكي داشتند و به تدريج نقطه نظرات آنها در برخي تصميمگيريها هم لحاظ شد. هاشمي در طول اين سالها در چالش با چپهاي راديكال از يكسو و گروههاي فشار در سوي ديگر دچار تزلزلي نشد اما اين پايان ماجرا نبود. اين گروههاي تندرو و به اصطلاح فشار يك سال بعد نشان دادند كه توانايي ضربه زدن به سيستم هاشمي رفسنجاني را دارند.
3-پس از آنكه هاشمي با مديريت و تدبير خود پل پيروزي سد محمد خاتمي در انتخابات 76 شد، معادلات سياسي كشور دچار دگرگوني شد. محافظه كاران سنتي باور نميكردند كه رياست جمهوري را به رقيب خود باختهاند. از سويي در تحليل موضعگيريهاي هاشمي، احساس خنجر خوردن از پشت داشتند. پس به لايههاي تندرو ميدان عمل گستردهتري براي فعاليت دادند كه اولين موج آن به يار محبوب هاشمي -کرباسچی- برخورد كرد.حالا ميتوان اتفاقاتي را كه براي شهرداران هاشمي رخ داد را از چند زاويه بررسي كرد. بيانضباطي شديد مالي اين شهرداران در كنار تمايل آنها به برخورد سخاوتمندانه و شاهانه با زيردستانشان بي شك در اين احكام سختگيرانه بيتاثير نبود اما از طرفي نشانگر اين بود كه بخشي از گروههاي تندرو توانستند گروههاي محافظه كار را براي برخورد با هاشمي متقاعد كنند و تاكتيك هاشمي در تمام اين اتفاقات سكوت بود.اما هاشمي ضربه اصلي را از گروه مقابل دريافت كرد.
4-در دوران جولان اصلاح طلبان در سالهاي 76 تا 79، چپ راديكال بي توجه به مديريت هاشمي در برگزاري انتخابات 76 و به قدرت رسيدن خاتمي شروع به تسويه حساب اتفاقات مربوط به مجلس چهارم با آیت الله كردند. گنجي، عباس عبدي و سعيد حجاريان ميداندار اين حملات بودند كه با قلم كم دقت خود براي بالا زدن پردههاي اقتصاد و سياست و امنيت تلاش كردند و با ساختن القاب دراماتیکي سعي كردند هاشمي رفسنجاني را عامل اصلي اشتباهات و تضييعات حوزه امنيتي و اقتصادي نشان دهند.آنها او را با القاب عاليجنان سرخپوش و سياهپوش توصيف كردند و صفحات اول روزنامههايي مثل صبح امروز و جامعه و خرداد آكنده از حملات تخريبي عليه خاندان هاشمي بود.سياهه اين حملات و مرور آنها حيرت انگيز است. آنها با ادبياتي بسيار تند بر نقش هاشمي در نابسامانيهاي فرهنگي و امنيتي و سياسي در نيمه اول دهه 70 تاكيد کردند . پس از حوادثي مثل ترور حجاريان و يا قتلهاي زنجيرهاي اين فشار طاقت فرسا بر خانواده هاشمي دوچندان هم شد. فضاي آن دوران و جو تبليغاتي عجيب را در انتخابات مجلس سال 79 ميتوانيد درك كنيد. وقتي در ليست مطبوعات اصلاح طلب نام فائزه هاشمي مدير مسوول روزنامه زن خط خورد و اكبر هاشمي رفسنجاني هم در انتخابات و در حوزه تهران به مقام نازل سي ام رسيد و انصراف داد و مجلس يك سره به دست يك اكثريت قدرتمند اصلاح طلب افتاد. به نظر ميرسيد حيات سياسي هاشمي رفسنجاني به پايان رسيده است. اما بازهم چنین نشد.
5-با پايان گرفتن دوران خاتمي و در انتخابات رياست جمهوري سال 84 و در فقدان يك نيروي كار آمد از جناح اصلاح طلب و انشقاق در اردوگاه اصولگرايان، "هاشمي رفسنجاني" خيز دوبارهاي براي رسيدن به سطح اول سياست كشور برداشت. با سرد شدن تب اصلاحطلبان گروهي از آنها به سمت هاشمي چرخيده بودند و روزنامه شرق به پايگاهي براي حمايت از بقاي سياسي هاشمي رفسنجاني بدل شده بود. در يك انتخابات غيرقابل پيش بيني هاشمي در دور اول در صدر جدول نشست اما با آرايي كمتر از شش ميليون در حاليكه همه انتظار حضور كروبي و يا قاليباف را به عنوان رقيب او در دور دوم داشتند محمود احمدي نژاد به عنوان چهره شاخص اصولگرايان راديكال به دور دوم رسيد. در فاصله يك هفتهاي دور اول و دور دوم مطبوعات اصلاح طلب بسيج غيرمنتظره اي را براي پيروزي هاشمي انجام دادند. شايد خطاي استراتژيكشان را در حمله به هاشمي در سال هاي 76 تا 79 درك كرده بودند که حالا براي جبران مافات آمده بودند اما دير شده بود. احمدي نژاد پيروزي غافلگير كنندهاي در دور دوم به دست آورد با 17 ميليون راي؛ دوباره زمزمه پایان عمر سیاسی آیت الله پیچید ولی آيا انتخابات 84 تير خلاص عمر سیاسی هاشمی بود؟.
6- هاشمي در هشت سال دوره احمدي نژاد سختترين دوران زندگي سياسي خود را از سر گذراند. احمدي نژاد رادیکال ترین حملات را علیه هاشمي تدارک دید. حتي در دوران اصلاحات نيز حريم آقاي هاشمي اين چنين مورد تهديد واقع نشده بود. اين يك نبرد واقعي بود. به نظر ميرسيد احمدي نژاد و گروهش همچون اصلاح طلبان دهه 70 هاشمي را به عنوان هدف اصلي خود در نظر داشت اما هاشمی با روحیه خستگی ناپذیر خود در سال 85 بار ديگر براي مجلس خبرگان نامزد و با رای بسیار بالای مردم تهران انتخاب شد و به رياست مجلس خبرگان رسيد. جايگاه توامان او به عنوان رئيس مجمع تشخيص مصلحت نیز حضور او را در عرصه سياست قوام بخشيده بود. اما احمدی نژاد با حمایت اصولگرایان روزبروز حلقه محاصره او را تنگتر و تنگتر ميکردند... تا انتخابات سال 88 که احمدی نژاد در مناظرات سخت ترین حملات خود را تدارک دید و به تند بادهای سیاسی بعد از آن امید بست تا شاید حذف هاشمی را در داخل آن به چشم ببیند ولی هاشمی بازهم در یکی از آن کنش های غافلگیر کننده اش در اوج تنش های سیاسی کشور در 25 تیر ماه 88 از تریبون نماز جمعه خطبه ای بسیار جنجالی خواند که تاثیر بسیار زیادی بر جای گذاشت. در جامعه به شدت دو قطبی پس از سال 88 خانواده هاشمی با شدیدترین حملات رو به رو بودند. در اوج این حملات فائزه و مهدی هر دو با اتهامات سنگینی رو به رو شدند. مهدی که پرونده سنگین تری داشت بعد از اقامتی طولانی در خارج از کشور به ایران برگشت و با وثیقه آزاد شد اما فائزه 6 ماه به زندان رفت. اتفاقی که خیلی ها نمی توانستند باور کنند. اینکه دختر هاشمی رفسنجانی به زندان برود. حتی گروهی ریششان را نیز گروی این اتفاق گذاشته بودند!؛ در این دوران هاشمی از ریاست مجلس خبرگان هم کنار رفت و جایش را به آیت الله مهدوی کنی داد. معتمد دیگرش دکتر جاسبی نیز از دانشگاه آزاد کنار می رود و فرهاد دانشجو متولی دانشگاه آزاد می شود. به نظر می رسد دانشگاه آزاد نیز از سیطره او خارج شده است. احمدی نژاد و اصولگراهای حامی روزهای خوبی داشتند و جایگاه سیاسی هاشمی را روز به روز محدودتر و محدودتر می دیدند. از دست دادن دانشگاه آزاد، فرو افتادن از ریاست مجلس خبرگان و زندانی شدن فرزندانش، دیگر امیدی به آینده سیاسی این مرد 79 ساله باقی نگذاشته بود. اما هاشمی باز هم در مسیر تندبادها از پا نیفتاد...
حضور و ثبت نام او در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 بسیاری را شوکه کرد. «یعنی یک بار دیگر خودش را به آزمون آرای مردم می گذاشت؟ با کدام امید؟». وقتی صلاحیتش هم در عین ناباوری همه توسط شورای نگهبان رد شد بسیاری از پایان قطعی دوران هاشمی سخن گفتند. البته اینبار دیگر قطعی قطعی قطعی...
امّا این تصور تنها دو هفته دوام داشت و هاشمی رفسنجانی با اقتدار بر جایگاه المپ گونه اش بر فضای سیاست کشور صعود کرده بود. تنها دو هفته بعد از رد صلاحیت جنجالی اش و تاکید وی بر اینکه "به روحانی رای می دهم"، حسن روحانی رئیس جمهور منتخب کشور شد و اکثر وزرا ومردان معتمد دوران ریاست جمهوری هاشمی سر و کله شان در کابینه روحانی پیدا شد. هاشمی با صراحت و جسارت بیشتری عقاید ونظریات سیاسی خود را بر زبان می آورد. از سوریه گرفته تا ارتباط با آمریکا. به سرعت دانشگاه آزاد را نیز به اردوگاه خود باز می گرداند.
تند بادها اما همچنان بر هاشمی در حال وزیدن هستند. خاطرات هاشمی از امام درباره رابطه با آمریکا بازهم توفان ایجاد کرد و هاشمی ابتدا طبق رویه اش سکوت کرد و بعد هم اندکی عقب نشینی. اما تجربه سیاست ورزی او در این سالها نشان داده که هیچ وقت عقب نشینی های این کهنه کار عرصه سیاست را جدی نگیرید. او هر لحظه و هر زمان می تواند با خیزی بلند عقب نشینی های خود را جبران کند و بار دیگر خود را به صدر قافله سیاست و اقتصاداین کشور برساند. همان کاری که در 24 خرداد 92 انجام داد. پیروزی او بر تندبادهای شدید سیاسی پیروزی یک سیاستمدار باتجربه است که به سبک سیاستمداران مشهور تاریخ هیچوقت ناامید نمی شود.