آفتابنیوز : چندي پيش دو نفر از اهالي قم كه در سفر زيارتي به عراق، اسير اشغالگران آمريكايي شده بودند، پس از آزادي به كشور بازگشتند. يك تن از آنان كه به طور غير رسمي از طريق مرز مهران به كربلا عزيمت كرده بود، درباره چگونگي دستگيري خود چنين اظهار ميدارد:
پس از روز كه در عراق بودم، شب نيمه شعبان قصد برگشتن به ايران را داشتم كه در شهر كاظمين هنگام ورود به هتل دستگير شدم. مقامات امنيتي عراق، مرا به بغداد منتقل كردند. 10 الي 15 روز دست عراقيها بودم. اول به زندان قصر جمهوري كه به صورت قفس قفس بود منتقل و در يكي از قفسها زندانيام نمودند. سپس مرا تحويل نيروهاي آمريكايي مستقر در عراق دادند و آنها بلافاصله مرا به زندان ابوغريب منتقل كردند.
چه مدت در بند نيروهاي اشغالگر بوديد؟ چهار ماه در ابوغريب در بند انفرادي بودم و 11 ماه هم در كمپهاي مخصوص زنداني شدم. بعد از حدود 11 ماه كه در ابوغريب بودم، من را به بصره و به زندان امالقصر بردند و مدتي هم در آنجا زنداني شدم.
وضعيت زندان ابوغريب و رفتار نظاميان آمريكايي با زندانيان چگونه بود؟
رفتار نيروهاي آمريكايي با زندانيان، بسيار خشن و غير انساني بود. همين قدر بگويم كه پستتر از اين نظاميان آمريكايي هيچ موجودي در جهان پيدا نميشود. هنگام ورود به ابوغريب، ابتدا شخص را كاملاً برهنه ميكنند، با كوچكترين حركت خلاف ميل آنها دست و پا را از پشت سر و جلو ميبندند و فرد را روي زمين كشيده و به جلو ميبرند. سگها را به جان زندانيان برهنه مياندازند، از اسلحه «وين چستر» مسلح به تير پلاستيكي، اسلحههاي برقي كه 5000 ولت برق توليد ميكند، اسلحه پرتاب ميخ و... استفاده و افراد را هدف قرار ميدهند، وضعيت غذا بسيار نامناسب و غيركافي بود... زماني كه نيروهاي مقتدا صدر با آمريكاييها درگير بودند، آمريكاييها دست به يك اقدام وحشيانه ديگري هم زدند و آن اين كه هنگام ناهار، چادر زندانيان را هدف خمپاره قرار دادند و زندانيان را تكه تكه كردند.
قصد آنان از اين اقدام غيرانساني اين بود تا وانمود كنند كمپ از سوي نيروهاي مجاهدين عراق هدف قرار گرفته است و حال آن كه كاملاً واضح بود اين اقدام از سوي نيروهاي آمريكايي است؛ زيرا هدفگيري كاملاً دقيق بود و فقط چادر زندانيان را مورد اصابت قرار ميداد و طي اين مدت حتي يك گلوله خمپاره هم نزديك برج نگهباني يا ساختمان مجاور كه اشغالگران در آن حضور داشتند، اصابت نكرد!
لطفاً كمي در مورد شكنجه شدن خودتان توضيح دهيد. در يك شب باراني، تختهاي كه در مقابل پنجره زندان كوبيده شده بود، به وسيله باد و باران واژگون شد. من فواراً موضوع را براي اثبات بيگناهي خود به مأمور زندان اطلاع دادم؛ اما همين موضوع كوچك باعث شد مرا مورد شكنجه و آزار قرار دهند، ابتدا در حالتي كه هنوز خواب بودم، بيدارم كردند. لباسهايم را از تن در آوردند و دوباره داخل بند فرستادند. سپس دو قلاده سگ را به طرفم رها كردند. سگها دو قسمت ران پاهايم را گاز گرفتند... هنگامي كه سگها به طرف من حمله كردند، يكي ديگر از سربازان آمريكايي كه نگهبان بام سلول بود، از اين صحنه عكس گرفت.