آفتابنیوز : آفتاب: جعفر محمدی طی یادداشتی در عصر ایران نوشت: «بیش از 4 سال از انتخابات پر ماجرای 88 و حوادث تلخ بعد از آن گذشته است. امروز که با فاصله زمانی و فارغ از هیجانات آن روزها و ماههای ملتهب به ماجرا مینگریم، میتوانیم به جرأت بگوییم که هر دو طرف ماجرا میتوانستند عملکرد بهتری داشته باشند تا کشور این همه هزینه ندهد و تا بدین اندازه تضاد بین خود مردم و بیاعتمادی بین بخشهای قابل توجهی از مردم و نظام ایجاد نشود.
با این حال، آنچه گذشته، گذشته است و هیچ ارادهای نمیتواند واقعیتهای رخداده را تغییر دهد. با این حال امکان اصلاح آثار بازمانده از آن وقایع تلخ - که تا امروز ادامه دارند - عقلاً و عملاً وجود دارد.
بیایید منصفانه و غیر متعصبانه و فارغ از صحت و سقم بحثِ تاریخ مصرف گذشته تقلب در انتخابات، به ماجرا نگاه کنیم. بخش قابل توجهی از مردم ایران، بر این باور بودند که در انتخابات تقلبی صورت نگرفته و بخش زیادی هم اصرار داشتند که در انتخابات ریاست جمهوری 88 تقلبی رخ داده است. از این دو گروه میلیونی، هیچ کدامشان، بیگانه و خارجی نیستند و همچنان در کنار یکدیگر زندگی میکنند و قرار است از این بعد هم در همین جامعه و در کنار همدیگر زندگی کنند. نه قرار است یک گروه، دیگری را نابود کند و نه بناست یکی از این دو از کشور مهاجرت کند. قرار هم نیست تا همیشه با تردید و کینه به هم بنگرند؛ این یک نکته.
نکته بعد اینکه هر دو طرف ماجرا، در دعوای انتخابات، عملکردی بی عیب و نقص نداشتند:
اگر احمدینژاد آن بیاخلاقیهای زشت را در مناظرههای زنده تلویزیونی انجام نمیداد،
اگر قبل از انتخابات، پیامکها را قطع نمیکردند،
اگر مشکل کمبود تعرفه رأی در برخی شعب رأیگیری را پیش نمیآوردند،
اگر قبل از اعلام نتایج، رسانههای طرفدار احمدینژاد از پیروزی او دم نمیزدند،
اگر میرحسین موسوی در شامگاه روز انتخابات در واکنش به شایعه پیروزی احمدینژاد، کنفرانس مطبوعاتی نمیگذاشت و خود را پیروز انتخابات نمیخواند،
اگر قبل از اعلام رسمی نتایج، موتورسواران حامی احمدینژاد در ساعت یک بامداد بعد از انتخابات خیابانهای تهران را شعارگویان گز نمیکردند،
اگر اولین اعتراضات مردم به نتایج انتخابات - که امری متعارف در همه کشورهای مردمسالار است - با پلیس ضد شورش مواجه نمیشد،
اگر به معترضان اجازه میدادند تجمع اعتراضی خود را به طور قانونی و تحت حمایت پلیس برگزار کنند،
اگر احمدینژاد در میدان ولیعصر تهران، جشن پیروزی نمیگرفت و با ادبیات "خس و خاشاک" محورانهاش، مخالفان را تحقیر و تحریک نمیکرد،
اگر معترضین دست به خشونت نمیزدند و بانکها و اتوبوسها را آتش نمیزدند،
اگر نیروهای لباس شخصی به سمت مردم تیراندازی نمیکردند،
اگر موسوی و کروبی به جای بیانیههای تند و تیز، وارد فاز پیگیری قانونی ادعایشان میشدند و در مقابل نیز شورای نگهبان، جانبداری آشکار از احمدینژاد را کنار میگذاشت و بیطرفانه به اعتراضات رسیدگی میکرد،
اگر رهبران معترضان، به جای هدر دادن توان مردمی خود در خیابانها، این انرژی عظیم را در قالب یک حزب فراگیر، قدرتمند، مطالبهگر و ملی هدایت میکردند تا دو سال بعد مجلس و چهار سال بعدتر، ریاست جمهوری و شوراها را بگیرند،
اگر قاتلان ندا آقاسلطان و خواهرزاده موسوی و دیگران دستگیر و مجازات میشدند،
اگر تلویزیون به جای آنکه تریبون یک طرف ماجرا باشد و نمک بر زخم طرف دیگر بپاشد، «رسانه ملی» بود و اجازه میداد به جای آنکه معترضان در خیابان سخن بگویند، از رسانه ملی حرفشان را بزنند،
و اگر ...
حتماً وحدت ملی ما، تا بدین اندازهای که امروز شاهدش هستیم، خدشهدار نشده بود و این همه آسیب به کشور نرسیده بود و آن همه انسان جانشان را از دست نداده بودند.
پس باید گفت که هر دو طرف - حال یکی کمتر و دیگری بیشتر - در این نابسامانی سهیمند؛ لذا حق و عدالت این نیست که تنها یک طرف ماجرا، هزینه و تاوان بدهد و طرف دیگر، نهتنها چهار سال دولت را تصاحب کند بلکه طلبکار و مدعی هم باشد! این هم نکته دیگر.
موضوع بعدی، راه آینده است که پیش روی کشور قرار دارد. ما در آستانه تحولات بزرگی در جامعه هستیم. انتخابات 24 خرداد که حتی قهرکردگان با نظام نیز در آن شرکت کردند تا حماسه سیاسی شکل بگیرد، سرآغاز این تحولات است. مذاکرات دیپلماتیک با قدرتهای جهانی، هنگامی میتواند برای کشورمان حداکثر امتیاز و دستاورد را داشته باشد که یک وحدت ملی در داخل، پشتوانه آن باشد. بازسای اقتصادی کشور، تنها با همکاری حداکثری مردم و حاکمیت به وجود میآید.
تعارف نکنیم، ترمیم شکاف بین مردم از یک سو و مردم و حاکمیت از دیگر سو، به اعتمادسازی حداکثری نیاز دارد. اینها با دیالوگهای یکطرفه، چه از جانب دولت روحانی باشد و چه از سوی مخالفان وی و چه از هر سوی دیگر، محقق نمیشوند. اینها با زخمهای ترمیمنشده انتخابات 88 میسر نیست. ما چارهای جز تقویت وحدت ملیمان نداریم. نمیشود بخش مهمی از ملت و مطالبات آنان را نادیده گرفت و دم از وحدت ملی زد. وحدت ملی یعنی اینکه همه بگویند بیایید در عین اختلاف نظرهایمان، «با هم» وحدت کنیم اما عدهای آن را اینگونه بیان میکنند: نظراتتان را کنار بگذارید و بیاید «با ما» وحدت کنید! این خطاب جاهلانه و متکبرانه در هیچ جای دنیا و هیچ زمانی از تاریخ، جواب نداده است.
رهبر معظم انقلاب، پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری از مردم و منتقدان و آنان که حتی با نظام هم مشکل دارند، دعوت کردند که همه با هم در انتخابات شرکت کنند و حماسه بیافرینند. مردم نیز انصافاً چنین کردند. انتخاباتی پرشکوه را رقم زدند و حماسه آفریدند. این بدان معناست که منتقدان و معترضان به انتخابات 88، خردمندانه از گذشته عبور کردهاند و با «منطق زندگی» چشم به آینده دوختهاند اما همین مردم، انتظار دارند حماسهشان با همدلیهای بیشتری پاسخ داده شود و پرونده انتخابات 88 بسته شود. آنچه در آن انتخابات و بعد از آن گذشت، نباید مانند غل و رنجیری بر پای جامعه سنگینی کند و مانع پرواز شود.
اینکه چند زندانی معدود باقیمانده از آن روزها که بعضاً به اواخر زندانشان هم رسیدهاند یا موسوی و رهنورد و کروبی که در سنین کهنسالیاند، از حصر خانگی به در آیند، نهتنها چیزی از نظام کم نمیکند که بر ابهت و همبستگیاش با مردم میافزاید.
آنچه در حبس و حصرهای آن دوره انجام شد، اقداماتی برای کنترل وضعیت متزلزل آن زمان بود ولی اینک نیکبختانه اوضاع تثبیت شده و قطعاً رفع حبس و حصر، مشکلی برای جامعه و نظام ایجاد نمیکند. این برای نظام زیبنده نیست که در تاریخ بنویسند چند منتقد یک انتخابات تا آخر عمرشان در حصر ماندند و در حصر درگذشتند.
باید از گذشتهها عبور کرد، کینهها را کنار گذاشت و به آینده رفت؛ چه آنکه دنیا و رقیبانمان در جهان، منتظر حرکت ما نیستند.»