آفتابنیوز : آفتاب: او میداند برای جلب رضایت اولیایدم راه سختی را در پیش دارد و حتی ممکن است موفق نشود. امیر دو هفته قبل در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی حسین اصغرزاده محاکمه شد.
کاکلی، نماینده دادستان تهران درباره این پرونده می گوید: زن جوانی را در اولین روزهای سال جاری به بیمارستانی در غرب تهران منتقل کردند، آن طور که امیر متهم پرونده به ماموران گفته بود او همسرش را کتک زد و بعد از این که زن جوان بیهوش شد، وی را به بیمارستان رساند. امیر در اعترافات اولیه اش در کلانتری به ماموران گفت به دلیل اختلافاتی که با همسرش داشته او را چند ساعت کتک زد و بعد با زدن شمعدان به سرش او به قتل رسید.
این اظهارات چندبار دیگر هم تکرار شد اما این مرد به طور ناگهانی اظهارات خود را تغییر داد و مدعی شد همسرش خودزنی کرده است. او ادعا کرد ژیلا با کپسول مخصوص پر کردن فندک چندضربه به سر خودش زد و بیهوش شد.
این تناقض گویی ها نشان از آن دارد که امیر چند روز بعد از بازداشت تلاش کرده تا خود را از مجازات قتل نجات بدهد. مطابق نظریه پزشکی قانونی، ضربه ای که امیر به سر مقتول وارد کرده آنقدر شدید بوده که باعث پارگی دو رگ در مغز او شده است. همچنین آثار کبودی های بسیار وسیع و شکستگی در قسمت های مختلف بدن مقتول از جمله صورت، دست ها و پاها وجود داشت. بنابراین امیر از نظر دادسرا مجرم است.
او ضمن کتک زدن همسرش و به قتل رساندن او، اقدام به نگهداری مشروبات الکلی در خانه اش نیز کرده است. نماینده دادستان درباره سوابق متهم می گوید: او چهار فقره سابقه دارد که یکی از آنها مربوط به ضرب وجرح است، بنابراین متهم فردی بوده که پیش از این هم اقدام به عمل مجرمانه ضرب و جرح کرده، این نیز دلیلی دیگر بر مجرم بودن وی است.
ضمن این که نظریه پزشکی قانونی و تهدیدهایی که پیش از این از سوی متهم در مورد مقتول اتفاق افتاده در پرونده منعکس است و متهم از نظر دادسرا باید مورد مجازات قرار گیرد.
متهم دروغ می گوید
مادر ژیلا آنچه دامادش درباره دخترش می گوید را رد می کند. البته اعتیاد ژیلا از سوی پزشکی قانونی هم مورد تائید قرار نگرفته است و در زمان مرگش سلامت او برای اهدای عضو به تائید رسید. این زن می گوید: ژیلا دختر پاکی بود اگر او اعتیاد داشت اعضای بدنش را اهدا نمی کردند، اما دخترم به چند نفر دیگر جان دوباره بخشید.
او درباره روز حادثه می گوید: مدت ها بود که امیر و ژیلا با هم اختلاف داشتند امیر نمی خواست ژیلا را طلاق بدهد ژیلا یک سال بعد از این که باشوهرش زیر یک سقف رفت مچ او را در خانه گرفت و متوجه شد با زنی رابطه دارد البته بعد امیر گفت زن صیغه ای بوده و حالا هم می خواهد با او بماند و بعدش هم او را عقد دائم کرد
. ژیلا خیلی اذیت می شد و قصد داشت از امیر جدا شود مهریه اش را هم به همین دلیل به اجرا گذاشته بود. آن شب امیر آمد و گفت می خواهد آشتی کند و همه چیز را درست می کند. ژیلا را با خودش برد. دو روز بود از دخترم خبر نداشتم زنگ می زدم گوشی را برنمی داشتند تا این که شب حادثه دختر بزرگم زنگ زد و گفت می خواهم چیزی به تو بگویم نمی دانم درست است یا نه.گفت ژیلا و امیر دعوا کرده اند و امیر ژیلا را کتک زده و ژیلا به من پیامک داده که وضع بدی دارد و باید به دنبالش برویم. دخترم شوهرش را به دنبال ژیلا فرستاد، اما امیر مانع ورود او شده بود.
من با پلیس 110 تماس گرفتم و با مامور به خانه ژیلا رفتیم درها را قفل کرده و حفاظ را هم کشیده بودند. دخترم به من پیامک داد که همینطور در حال کتک خوردن است هرچه اصرار کردم و از ماموران پلیس خواستم وارد خانه شوند قبول نکردند و گفتند برای این کار حکم قضایی لازم دارند. من تا چهار صبح پشت در خانه ماندم و مرتب در زدم و تماس گرفتم، اما خبری نشد دخترم پشت سر هم پیامک می داد اما من نمی توانستم کاری بکنم به خانه برگشتم تا بتوانم صبح زود به دادسرا بروم و مجوز ورود به خانه بگیرم.
مادر ژیلا که بشدت ناراحت است و گریه می کند، ادامه می دهد: ساعت 6 صبح بود که تلفنم زنگ زد. دخترم بود با صدای لرزان و آرام گفت من خوب هستم دیگر به من زنگ نزن می خواهم بخوابم چون قبلا پیامک داده بود که اگر گفتم حالم خوب است، باور نکنید من در حال شکنجه شدن هستم، به همین دلیل حرفش را باور نکردم. در راه دادسرا بودم که مردی از دوستان امیر آمد و گفت دخترت در بیمارستان است وقتی رسیدیم دکتر گفت دخترم فوت کرده. گفت مرگ مغزی شده و اگر می خواهید می توانید اعضای بدنش را ببخشید. نمی توانستم از دخترم جدا شوم دلم نمی خواست او را از دستگاه جدا کنند اما دکترها گفتند او نهایتا یک روز دیگر زنده است و ما چند ساعت بیشتر برای این که اعضای بدنش را اهدا کنیم فرصت نداریم چون وصیتش بود که اعضای بدنش را ببخشیم ما هم به خواسته اش عمل کردیم.
او درباره گذشت از دامادش می گوید: همه قسمت های بدن دخترم کبود بود صورتش تغییر شکل داده بود. خیلی به امیر التماس کردم دخترم را ول کند، گفت به شما ربطی ندارد. او دخترم را کشت و باید تاوانش را پس بدهد. من او را نمی بخشم. او تهمت می زند و دخترم را معتاد معرفی می کند. اگر اینطور بود چرا با چنین زنی زندگی می کرد و چرا سعی داشت او را نگه دارد. امیر باید اعدام شود. او باید تاوان کارش را پس بدهد. گذشتی از سوی من و شوهرم در کار نیست.
زنم را دوست داشتم
متهم، قتل عمدی همسرش را انکار می کند و می گوید او را دوست داشت: پنج سال بود که من و ژیلا با هم ازدواج کرده بودیم. من او را دوست داشتم اما به دلیل دخالت هایی که خانواده اش در زندگی ما می کردند دچار مشکل شده بودیم او در یک سال آخر 11 بار خانه ام را ترک کرد و همین هم باعث شد دچار مشکلات شدیدی بشویم.
او می گوید: ما چندبار برای جدایی اقدام کردیم اما نتوانستیم چون همدیگر را دوست داشتیم. من واقعا به زندگی با او دلبسته بودم. نمی خواستم به وی آسیبی وارد شود تا این که او دوباره شب عید خانه من را ترک کرد و رفت. دو روز قبل از حادثه با مادرش دعوا کرد. با من تماس گرفت و گفت دنبالم بیا تا با هم به خانه برویم. من هم به دنبالش رفتم و فهمیدم در این مدت برای این که بتواند مهریه اش را از من بگیرد با صاحب ملکم ارتباط برقرار کرده و این ارتباط خیلی زیاد شده است. او از این کارش پشیمان بود. وقتی او را به خانه رساندم به سراغ صاحب ملک رفتم تا از او بخواهم در مورد رابطه اش با زن من توضیح دهد. در محل کار نبود. وقتی برگشتم و گوشی همسرم را کنترل کردم متوجه شدم ژیلا پیامک داده و آن مرد را از این که من دارم به سراغش می روم مطلع کرده است. آنقدر عصبانی شدم که زنم را کتک زدم من سه سیلی و یک مشت به او زدم و دیگر کاری نکردم.
متهم درباره این که چطور خانواده همسرش از این موضوع مطلع شده اند، می گوید: ژیلا به خواهرش پیامک داده بود. وقتی باجناقم دم در خانه آمد به او گفتم برود. گفتم به شما ربطی ندارد و اگر دخالت های شما نبود الان من و همسرم راحت زندگی می کردیم.
امیر بعد از این که با ژیلا ازدواج کرد، زنی دیگر را نیز به عقد خودش درآورد. این کار اختلاف میان آنها را شدت بخشیده و باعث شده بود ژیلا تصمیم به جدایی از شوهرش بگیرد امیر دوست ندارد درباره این موضوع صحبت کند و فقط توضیحی کوتاه می دهد: این مساله بین ما اختلاف ایجاد کرده بود اما اگر خانواده همسرم اجازه می دادند زنم تحمل می کرد و با هم زندگی می کردیم. او از من تمکین نمی کرد و من هم با زن دیگری ازدواج کردم البته باید بگویم من ژیلا را بیشتر از هرکسی دوست داشتم. آن روز هم قصد کشتن او را نداشتم و فقط می خواستم تنبیه اش کنم. نمی خواستم او بمیرد. ژیلا معتاد شده بود او شیشه مصرف می کرد و الکل می خورد من این موضوع را به خانواده اش هم گفته بودم.
منبع: جام جم