آفتابنیوز : آفتاب: علیاصغر فانی به روزنامه آرمان میگوید: ما در وزارت آموزش و پرورش
براساس تدبیر برنامهریزی میکنیم. فانی تاکید کرد که نباید در کوتاهمدت
منتظر نتیجه برنامهها در این وزارتخانه بود:
100 روز از شروع دولت یازدهم گذشت. در این مدت برگ برنده شما در آموزش و پرورش چیست؟اول
باید این نکته را بگوبم که وزارت آموزش و پرورش یک وزارتخانه کیفی است است
نه کمی! به این معنا که خیلی از کارهای ما به این زودی بازدهی خود را
نشان نمیدهد بلکه آثار آن را 10 الی 20 سال دیگر میبینیم. نتیجه کارهایی
که در این 100 روز برای آن برنامهریزی کردهایم، شاید چند سال دیگر نتیجه
دهد اما از آنجایی که رسانهها دنبال این هستند که کارهای فوری و دمدستی
را در کوتاهمدت منعکس کنند باید بگویم که در این 100 روز اقداماتی انجام
دادهایم که بخشی از آنها نتیجه داده است، بعضی از آنها در آینده دور نتیجه
میدهد و بخشی از آنها هم برای سال93 برنامهریزی شدهاند. اولین کار این
بود که تلاش کنیم آغاز سال تحصیلی خوبی داشته باشیم. درحالی که ما از نظر
اعتباری کمبودهایی را در وزارت آموزش و پرورش از قبل داشتهایم. برای مثال
مطالبات همکاران فرهنگی، معلمان و بدهکاریهای مدارس شبانهروزی و مدارس
روستا مرکزی به مردم بخشی از این کسری بودجه است. بهرغم این مشکلات به لطف
خدا و همکاری مردم و مسئولان با دولت تدبیر و امید توانستیم سال تحصیلی
خوبی را آغاز کنیم. این درحالی بود که ما در کل کشور با کمبود 24 هزار معلم
برای آغاز سال تحصیلی مواجه بودیم. اما بنا به گزارش بازرسان اعزامی به
سراسر کشور آغاز سال تحصیلی خوبی را در سال تحصیلی 93-92 داشتیم. تزریق
سرانه به مدارس یک کار فوری بود که در این مدت انجام شد. بیش از یک سال و
نیم بود که مبلغی به عنوان سرانه هزینههای جاری مدرسه به مدارس داده نشده
بود که در همان روزهای اول با تشکیل دولت و همکاری معاون رئیسجمهور
توانستیم 50 میلیارد تومان را بین مدارس توزیع کنیم.هرچند این مبلغ کافی
نبود اما شروع خوبی به حساب آمد. برنامهریزی دیگری که انجام دادیم این بود
که چالشهای آموزش و پرورش را در جلسات متعددی با مدیران در استانها
بررسی و بیش از 700 مساله و چالش را احصا، طبقهبندی و اولویتگذاری کردیم.
از این 700 مساله چهار سیاست را استخراج و بودجه سال 93 را بر اساس آنها
پیشنهاد کردیم. سیاست اول و اولویت جدی آموزش و پرورش ساماندهی نیروی
انسانی در آن است. نیروهای وزارت آموزش و پرورش به تنهایی با داشتن یک
میلیون و 30 هزار کارمند از مجموع کل وزارتخانهها بیشترند برای همین بیش
از 98 درصد بودجه آموزش و پرورش صرف پرداخت حقوق میشود. بنابراین وزارت
آموزش و پرورش وزارتخانهای است که اگر بخواهد در آن تحول و نوآوری ایجاد
شود از نیروی انسانی باید شروع کند. ما وارث آموزش و پرورشی هستیم که 58
هزار نیروی انسانی مازاد دارد که کاری انجام نمیدهند اما حداقل سالانه
هزار میلیارد تومان حقوق میگیرند. درمقابل نیز 50 هزار نیروی انسانی کمبود
داریم. پیام این اعداد این است که نیروی انسانی آموزش و پرورش بهدرستی
سازماندهی نشده است. با تجربهای که من دارم بعید میدانم ظرف یک سال بتوان
نیروی انسانی را ساماندهی کرد. پیشبینیام این است که تا دو سال دیگر
حداقل این اتفاق نمیافتد. برای همین پیشبینی کردهایم که با بودجه سال 93
بخشی از نابسامانی توزیع نیروی انسانی را حل کنیم. سیاست دوم ما «عملیاتی
کردن بودجه آموزش و پرورش» است. آموزش و پرورش امسال 17هزار میلیارد تومان
بودجه دارد که همین الان از دو تا چهار هزار میلیارد تومان کسری مالی دارد.
برای «عملیاتی کردن» بخشی از بودجه «سرانهای کردن» بودجه مدارس را مد نظر
داریم. در حال حاضر 105 هزار مدرسه در کشور وجود دارد. پرداخت هزینهها به
صورت متمرکز از سوی آموزش و پرورش از نظر ما مشکل دارد، چراکه مدیر مدرسه
نه اختیاری دارد و نه در قبال کسری بودجه مسئولیتی. او فقط اعلام میکند که
مدرسه پول ندارد. درحالی که ما معتقدیم اگر بتوانیم متناسب با تعداد
دانشآموز هر مدرسه اعتباری را در اختیار مدیر قرار دهیم تا خود او با این
اعتبار هزینههای جاری مدرسه را بپردازد و حقوق معلمان را پرداخت کند،
خلاقیتها و مسئولیتپذیری مدارس افزایش مییابد. پیش از این، تجربه این
نوع مدارس را در کشور داشتهایم. «عملیاتی کردن» بودجه بهرهوری بودجه را
افزایش میدهد. یعنی با همین اعتبار میتوانیم آموزش و پرورش را بهتر اداره
کنیم.
یعنی مدارس به سمت هیات امنایی شدن پیش برود؟نه
لزوما. هیات امنایی یکی از راههای این کار است. این سیاست سوم، یعنی
تدبیر در آموزش و پرورش. همانند روزهای اولی که به آموزش و پرورش آمدم
مشاوری را تحت عنوان مشاور اقتصاد آموزش و پرورش و رفاه فرهنگیان منصوب
کردم. یعنی برای آموزش و پرورش در دولت یازدهم مدیریت منابع مالی و رسیدگی
به امور رفاهی فرهنگیان اولویت دارد. سیاست سوم ما توسعه مشارکت در آموزش و
پرورش است. به اعتقاد ما معلمان، همکاران فرهنگی، اولیا و خود دانشآموزان
باید در امور اداره مدرسه مشارکت کنند. آموزش و پرورش به تنهایی قادر به
اداره این وزارتخانه بزرگ نیست. مشارکتپذیری و حتی مشارکت جویی در سیاست
سوم ما جای میگیرد. این سیاست باعث افزایش مشارکت مردم و توسعه بخش خصوصی
در آموزش و پرورش است. درحال حاضر از 12 میلیون و 300 هزار دانشآموز، تنها
یک میلیون در مدارس غیردولتی درس میخوانند. بهنظر میرسد که با ایجاد
تسهیلات برای مردم و افراد داوطلب برای تاسیس مدارس قادر خواهیم بود که این
5/8 درصد دانشآموزان در حال تحصیل در مدارس غیردولتی را تا دو سال آینده
به 12 درصد برسانیم. در همین راستا برنامههایی از قبیل خرید آموزش بهجای
ایجاد آموزش بهعنوان یک سیاست میتواند به ما کمک کند. مثلا آموزش و پرورش
باید اعلام کند که نمیتواند 300 رشته متنوع شاخه «کارودانش» را در متوسطه
ارائه دهد. برای همین بهتر است که ما آموزش را بخریم تا اینکه خودمان آن
را ارائه دهیم. برای مثال صندلیهای خالی که برخی مدارس غیردولتی دارند،
میخریم و دانشآموزان را برای تحصیل به آن مدرسه غیردولتی معرفی میکنیم.
این را در بودجه 93 هم پیشبینی کردیم. سیاست چهارم توسعه و ارتقای مدیریت
آموزشگاهی است. مدرسه با مدیر خوب و توانا و با اختیار میتواند بهتر اداره
شود. این یعنی مدیر مدرسهای را که تواناییهای متوسط و ضعیف دارد،
برداریم و بهجای آن مدیر باانگیزه و بااختیاری منصوب کنیم تا همان مدرسه
خیلی بهتر اداره شود. لذا «ارتقای سطح مدیریت آموزشگاهی» در آموزش و پرورش
چهارمین سیاست ماست. در همین راستا دفتر «بهبود مدیریت در آموزش و پرورش»
تا چند روز دیگر تاسیس، مراکز خاص آموزش مدیران در سراسر کشور برای
بهروزرسانی دانش و مهارت مدیران ایجاد و ایجاد بانک اطلاعاتی مدیران مدارس
در آینده نزدیک انجام میشود. ارزیابی مدیران مدارس با یک سازماندهی روشن و
مشخص در ذیل همین سیاست مورد پیگیری قرار میگیرد. این چهار سیاست
میتواند در کنار بقیه فعالیتهای جاری وزارت آموزش و پرورش ما را به سمت
آموزش و پرورش پویاتر ببرد.
خبر خوشی که قرار بود به معلمها بدهید، چیست؟خبر
خوشمان را در عمل میدهیم، در لفظ نمیدهیم. در امور رفاهی فرهنگیان
اقداماتی از سوی مشاور اقتصادی آموزش و پرورش انجام شده و بهزودی عملیاتی
میشود. اما ما آن را به هیچ وجه رسانهای نمیکنیم چراکه خود معلم این
موضوع را متوجه میشود.
قبلا درمورد بازگشت معلمان ممنوعالتدریس سخن گفته بودید. آیا این 5 هزار نفر شناسایی شدهاند و زمینه برای بازگشتشان فراهم شده است؟من
آماری ندارم و 5 هزار نفری که شما میگویید را تایید یا تکذیب نمیکنم.
چند روز پیش با همکاران گزینش هم صحبت کردم. ما اعتقاد داریم که قضاوت
گزینش یک قضاوت حقالناسی است. اگر یک انسان صالح رد صلاحیت شود خدا
نمیبخشد. به مسئولان گزینش گفتهام که دقت کنند حق کسی ضایع نشود. اما این
نکته را هم با صراحت عرض میکنم کسی که میخواهد معلم باشد باید شرایطی را
داشته باشد که با خطوط قرمز ما متناسب باشد و در عین حال نمیگذاریم که هر
کسی معلم شود. با این حال اگر افرادی اشتباها ممنوعالتدریس شده باشند
موظفیم که دوباره به پروندهشان رسیدگی کنیم تا اجحاف احتمالی رفع شود.
کسی از این افراد به حال برگشته است؟ما
اعلام کردیم که این معلمان مراجعه کنند. حتی نامههایی به دست خود من
رسیده که به اداره گزینش ارجاع دادم. احتمالا افرادی برگشتهاند اما من
گزارشی از گزینش نگرفتهام.
چند نفر برای بازگشت مراجعه کرده و نامه فرستادهاند؟به خود من اندکی نامه نوشتند اما تعدادی از معلمان هم به اداره گزینش استانها مراجعه کردهاند. من از این دست افراد آماری ندارم.
در مورد تحصیل کودکان بیشناسنامه شما پیش از این گفته بودید که باید با وزارت کشور تصمیم مشترکی گرفته شود. این اتفاق افتاد؟اگر
دانشآموزی به مدرسه مراجعه کرد اما شناسنامه نداشت باید او در مدرسه
ثبتنام شود ولی قبل از پایان سال تحصیلی باید شناسنامهای برای صدور
کارنامه صادر شود. ما نمیخواهیم وقفهای در تحصیل دانشآموز ایجاد شود.
چند دانشآموز بیشناسنامه در کشور وجود دارد که از تحصیل بازماندهاند؟آماری
ندارم و نباید هم داشته باشم. ما اینقدر بیکار نیستیم که آمار بگیریم. ما
قاعده کلی را ابلاغ میکنیم تا مشکلات این کودکان حل شود. این کار بهتر از
این است که آمار تحویل شما بدهیم.
هرسال
نزدیک اول مهر آمارهای متفاوتی از کودکان بازمانده از تحصیل ارائه
میشود. برای مثال امسال درآستانه مهرماه شما تعداد این کودکان را هزار و
پانصد نفر، نهضت سوادآموزی یک میلیون نفر، مرکز آمار 4 میلیون نفر و مرکز
پژوهشهای مجلس 3 میلیون نفر ارزیابی کرده؛ چرا آموزش و پرورش کمترین رقم
را اعلام کرده است؟آمارها مبنای آمارگیری متفاوتی دارند.
مبنای شما چیست؟ما
میگوییم دانشآموز 6 ساله باید به کلاس اول برود. تعدادی را که ثبتنام
نکردهاند به عنوان بازمانده از تحصیل معرفی میکنیم. اما برخی از آمارها
حاکی از سنجش دانشآموزان 6 تا 10 ساله است. من بارها بر انسداد بیسوادی
تاکید کردهام. این یعنی که بیسواد جدید تولید نکنیم.
یعنی فقط 1500نفر کلاس اولی امسال از تحصیل بازماندند؟بله.
برخی از آنهایی که به سن 6 سال میرسند به این دلیل در مدرسه ثبتنام
نمیکنند که ما در آن منطقه مدرسه نداریم. تعداد این کودکان بسیار اندک
است. برای مثال در روستایی دورافتاده دو دانشآموز کلاس اولی وجود دارد اما
برای آنها مدرسهای ایجاد نشده است. البته در کشور 10 مدرسه با یک
دانشآموز داریم. اما دو دلیل دیگر هم وجود دارد که از دست ما خارج است؛
اول اینکه اولیا اسم بچههایشان را در مدارس ثبتنام نمیکنند. در برخی
مناطق مدارس ابتدایی مختلط وجود دارد. برخی از خانوادهها بر اساس تعصبات
اسم دخترشان را در این مدارس نمینویسند. این دیگر وظیفهای فراتر از وظایف
آموزش و پرورش است و باید تلاش شود تا رسانهها این مساله را حل کنند.
دلیل سوم هم باز دست آموزش و پرورش نیست. دانشآموز به سن تحصیل رسیده است،
آموزش و پرورش در محل زندگی او مدرسه دارد هیچ مشکل فرهنگی هم وجود ندارد.
اما ولی دانشآموز میخواهد فرزندش برای او تولید پول کند و او را به سر
کار میفرستد. این اقدام والدین خلاف قانون است چراکه تحصیلات اجباری از
قبل از انقلاب در قانون ذکر شده است و پدر و مادر مکلفند دانشآموز را به
مدرسه بفرستند برای همین به معاون ابتدایی تاکید کردیم که با هماهنگی قوه
قضائیه در این صورت پدر و مادر بخاطر ممانعت از تحصیل فرزند به دادگاه
احضار شوند.
بهغیر از کودکان 6 سالهای که مدرسه نمیروند، از بقیه سنین آماری در دسترس هست؟بله.
اما این آمارگیریها پیچیدگیهای خود را دارد. برای مثال دانشآموزی 10
سال دارد ولی به علت مردودی بهجای اینکه کلاس چهارم درس بخواند، در کلاس
سوم درس میخواند. برای همین اسم او در آمار دانشآموزان کلاس سوم ابتدایی
آمده است و اینگونه نام او از لیست افراد درحال تحصیل حذف میشود.
رقمی در این رابطه به دست آوردهاید؟آمارش موجود است اما در ذهنم نیست.
آقای وزیر چرا شما به طرح محرمسازی که به دنبال بلندکردن دیوارهای مدارس دخترانه است، تاکید دارید؟من
در جمع مدیران کل نوسازی گفتم که در طراحی معماری مدارس سعی کنید که
دانشآموزان دختر راحتتر باشند. در آن جلسه یکی از مدیران گفت:
«محرمسازی». والا من آن لفظ را به کار نبردم.
یعنی شما حرفی از بلندکردن دیوارها به میان نیاوردهاید؟نه
اصلا. افراد زیرمجموعه وزارت آموزش و پرورش اجرای محرمسازی و بلندکردن
دیوارها را تایید کردهاند. یکی از مدیرکلها تاکید کرده که در کارنامه
عفاف و حجاب برای مدارس بر بلند کردن دیوارها تاکید شده است. هرکسی مسئول
حرف خودش است.
اما فردی که من از آن صحبت میکنم، زیرمجموعه خود آموزش و پرورش است.بله.
هنوز آموزش و پرورش مدیرانی دارد که منصوب من نیستند. من هم که یکشبه
نمیتوانم همه را عوض کنم. بلکه به تدریج این اتفاق میافتد. چیزی که من
گفتم بلندکردن دیوارها نبود. من گفتم کاری کنید که دانشآموزان آزادانهتر
و شادابتر و راحتتر باشند. مدام هم در روزنامهها درباره این طرح
مینویسند اما من آنقدر بیکار نیستم که به اینها جواب دهم.
نماینده
یونیسف در ایران و هم معاون وزارت بهداشت در روزهای اخیر بارها به یک
موضوع مشخص اشاره کردهاند و آن افزایش مصرف محرکات و افزایش بروز رفتار
پرخطر بین نوجوانان است. روز چهارشنبه هم وزارت بهداشت در مورد افزایش بروز
ایدز بین نوجوانان هشدار داد. این آسیبها تا چه اندازه بین دانشآموزان
شیوع دارد؟من نفی مطلق نمیکنم. اما به این شدتی هم که شما
نقل کردید، نیست. ما در وزارت آموزش و پرورش معاونت تربیت بدنی و سلامت
داریم. در بخش سلامت بحث پیشگیری از انحرافات اجتماعی در دستور کارمان قرار
دارد. اقداماتی را هم همکارانمان در ادامه اقدامات قبلی شروع کردهاند.
معاون تربیت بدنی وزارت آموزش و پرورش در مهرماه وجود هر نوع دانشآموز معتاد را تکذیب کرده است.نگوییم
دانشآموز معتاد بلکه بگوییم معتادی که دانشآموز شده است. آموزش و پرورش
محل اجتماع بیش از 12 میلیون دانشآموز است که از جامعه به مدرسه میآیند و
برمیگردند. مثلا پدری معتاد فرزند دانشآموزش را معتاد میکند. برای همین
نمیتوانیم بگوییم «دانشآموز معتاد» بلکه باید بگوییم «معتادی که
دانشآموز شده است». تلاش ما درجهت پیشگیری، درمان و برنامهریزی برای کاهش
این مشکلاتی است که از جامعه به مدرسه منتقل میشود. به هر حال ما توان،
وظایف و مسئولیتی داریم که مطابق این دو باید عمل کنیم. وگرنه حل مشکل
اعتیاد جزء وظایف ذاتی وزارت آموزش و پرورش نیست.
الان چند دانشآموز معتاد یا به قول شما معتاد دانشآموز در کشور وجود دارد؟آماری ندارم.
وزیر قبل هم وجود هر نوع معتاد را تکذیب میکردند.همانطور که اشاره کردم مشکلات جامعه روزی 6ساعت در مدرسه جمع میشوند. اگر مشکلی در جامعه باشد در مدرسه هم ادامهاش حضور مییابد.
سوالی که الان برایم ایجاد شده اینکه آقای حاجیبابایی به کل این موضوع را تکذیب میکردند حالا موضع شما دراینباره چیست؟من پاسخگوی حرفهای خودم هستم.
می خواهم بدانم آیا شما هم این موضوع را تکذیب میکنید؟ اصلا دانشآموز معتاد وجود دارد یا نه؟همانطور
که توضیح دادم اگر دانشآموزی قبلا معتاد باشد ما در مرحله اول از گسترش
آن جلوگیری و در گام بعدی او را به عنوان بیمار میشناسیم و او را به
مراکزی که کارشان درمان این افراد است، معرفی میکنیم.
قبلا این دانشآموزان از مدرسه اخراج میشدند.این دانش آموزان بیمارند. بیمار را باید درمان کرد. واقعا هم تعداد این دانشآموزان اندک است.
پس عقیده دارید که تعداد این دانشآموزان در مدارس اندک است؟شما
میخواهید از من اعتراف بگیرید، بگیرید. من یک معلم هستم برایم مهم نیست
که اینجا باشم یا نه. برای من مهم این است که نقش معلمیام را دنبال کنم.
اگر برای فرزندی مشکلی پیش آید که او را در سطل آشغال نمیاندازند بلکه به
او کمک میکنند. به نظر نباید این موضوع را دامن زد. چراکه خانوادههایی که
بچههایشان معتاد نیستند از این موضوع نگران میشوند و این تشویش را در
جامعه ایجاد میکند.
بنده به خاطر هشدارهای وزارت بهداشت این سوال را از شما پرسیدم.من
بهدنبال تطهیر خودم نیستم. اصلا به ما چه مربوط است. فردی که معتاد است،
معتاد است دیگر. به ما چه مربوط است؟ به وزارت آموزش و پرورش چه مربوط است؟
با این حال ما بهعنوان معلم دانشآموز را مانند بچههای خودمان میبینیم.
اگر اتفاقی برای بچه خودمان بیفتد او را طرد نمیکنیم بلکه دنبال حل مشکل
اوییم. وزارت آموزش و پرورش خود را مکلف میداند که نسبت به فرزند خود
تدبیر کند.
من پیش از اینکه اینجا
بیایم با تعداد زیادی از معلمان و کارشناسان مشورت کردم. خیلی از آنها
اعتقاد دارند که رفتارها و انتخابهای وزیر آموزش و پرورش نشان میدهد که
محافظهکار است. آقای فانی آیا شما محافظهکارید؟تعریف آنها از محافظه کاری چیست؟
آنها
به برخی از رفتار شما استناد میکند. مثلا رفتار شما در چینش اعضای صندوق
ذخیره فرهنگیان که از اعضای ستاد آقای روحانی استفاده چندانی نشده است و
نیروهای اصلیتان را از دبیرها و مسئولان ستادهای انتخاباتی کاندیدای دیگر
انتخاب کردهاید یا اینکه مسیر راهیان نور را، بهرغم کشتههایی که داده
است، ادامه میدهید. معلمان برخی تصمیمهای شما را به محافظهکاری تعبیر
کردهاند و میگویند محافظهکار با اعتدال میانهای ندارد.اعتدال
یعنی بهکارگیری شایستگان در مدیریت آموزش و پرورش. ما این کار را انجام
دادهایم و نتیجه کار را نمیتوان در 100 روز ارزیابی کرد. بلکه در آخر
دولت یازدهم ارزیابی میشود. به اعتقاد ما کسانی که توانایی لازم را دارند
باید به کار گرفته شوند و من از انتصاباتی که تاکنون انجام دادهام دفاع
میکنم و اعتقاد دارم که آموزش و پرورش نهادی فرهنگی است که باید از
توانمندیها و تواناییهای افراد استفاده کند. اگر به این تعریفی که من از
انتصابات مطرح میکنم، محافظهکاری میگویید، بله من محافظهکارم. عدهای
میگویند حرکت کند فانی محافظهکاری است. اصلا حرکت آموزش و پرورش کند است.
هرکسی که آموزش و پرورش را به سرعت حرکت دهد، شکست میخورد. کاری که در
8سال گذشته شاهد آن بودیم با عجله رخ داده است و دیدیم که چه بلایی سر
جامعه و سر من آورد. راههایی که اینها رفتنند، من نمیتوانم برگردم.
اینطور نیست که من بگویم دانشآموزهایی که به کلاس هفتم رفتند، حالا از
مسیر خود برگردند. دیگر نمیشود آن تصمیمات را برگرداند. تعطیلی پنجشنبهها
یک کار عجلهای بود که دیگر نمیشود آن را به حالت قبل برگرداند. من
نمیخواهم کاری کنم که دیگران در آن بمانند. این یعنی تدبیر، عقلانیت، تفکر
و اصولی حرکت کردن. من در مورد اردوهای راهیان نور که شما سوال کردید،
باید بگویم که اردوهای راهیان نور مانند همه اردوهای دیگر اختیاری است. این
درحالی است که قبلا میگفتند این اردوها اجباری است و در کارنامه درسی
دانشآموزان نمره داشت. اینهایی که میگویند فانی محافظهکار است،
نمیفهمند؛ واقعا نمیفهمند. اینکه الان در تمام مدارس کشور آرامش برقرار
است، تصادفی نیست. با تدبیر در این موضوع حرکت شده است. شعار دولت چه بود؟
«امید»؛ آیا در آموزش و پرورش امید بیشتر نشده است؟ «تدبیر»؛ آیا در آموزش و
پرورش تدبیر نشده است؟؛ «اعتدال»؛ آیا در آموزش و پرورش اعتدال رعایت نشده
است؟ این سه شعار رئیسجمهور است و من به آن متعهدم و تمام اقداماتم در
راستای آن بوده است. اما باید دقت کنید که آموزش و پرورش را نباید به
ورطهای انداخت که دیگران نتوانند آن را حل کنند. آموزش و پرورش داستان آن
سنگی است که یک نفردر چاه میاندازد و بقیه نمیتوانند آن را درآورند.
شما
قبلا به اجرای اصل 15 قانون اساسی اشاره کرده بودید اما دقیقا توضیح نداده
بودید که برای آموزش زبان قومیتها در مدارس که از مفاد این قانون است، چه
مراحلی باید انجام شود. کمی دراینباره توضیح میدهید؟4
روز پیش مشاوری را در امور اتاقهای فکر منصوب کردم. افراد زیادی در جامعه
هستند که توانمندیهای خوبی دارند و میتوانند در تصمیمسازی به ما در
آموزش و پرورش کمک کنند. این مشاور در اتاقهای فکر برای اولینبار است که
دیده میشود. ما فعالیتهای زیادی را از طریق این اتاقهای فکر میتوانیم
پیگیر باشیم و از همکاران بازنشسته توانمند استفاده کنیم. از موضوعاتی که
در اتاقهای فکر کار میشود، اصل 15 قانون اساسی است که امیدواریم این
اتاقهای فکر با توجه به ابعاد مختلف اصل 15 به آن بپردازند. آموزش و پرورش
خم رنگرزی نیست که خیلی زود از آن دنبال نتیجه باشیم.
شما
پیش از این درمورد سفرهای استانی حرف زده بودید. ما یکبار سفرهای استانی
را در کشور تجربه کردهایم و هزینههای مالی زیاد آن را دیدهایم. آیا این
یک تصمیم کارشناسی شده است؟این یک تشابه لفظی است. بنده
سفر استانیام این است که به شهری میروم و در جمع معلمان میگویم که
سوالاتتان را بپرسید. من قبلا هم به استانها میرفتم و در جمع هزار معلم
مینشستم تا انتقادات را گوش کنم. به عقیده من آموزش و پرورش باید با
گشادهرویی به انتقادها، اعتراضها و پیشنهادهای معلمان گوش کند. من ادعا
نمیکنم که همه تصمیمهایم درست است. سفرهای استانیام جنبه تبلیغاتی
ندارد بلکه برای افزایش تفاهم، تقریب و نزدیکسازی نگرشها به وزیر و بدنه
آموزش و پرورش یعنی معلمان است. این تعریف من از سفر استانی است که ممکن
است به تصور ذهنی برخی از سفرهای استانی شبیه باشد. معلمان و مدیران مدارس،
مناطق و کل استانها باید با آرامش، آزادی و روحیه باز حرفهایشان را به
وزیر بگویند از طریق سایت آموزش و پرورش و نشریه نگاه بگویند. ما آماده
هرگونه نقدیم.