کد خبر: ۲۲۳۳۸۵
تاریخ انتشار : ۲۵ آذر ۱۳۹۲ - ۱۰:۰۸

تکميل «پازل مرگ» با اعترافات همسر مقتول

«پازل مرگ» جوان ۲۷ ساله اي که جسد وي آبان گذشته از داخل چاهي در روستاي چاهشک بيرون آورده شد با اعترافات همسر مقتول شکل اصلي خود را باز يافت و تکميل شد.
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: مرداد گذشته فردي به پليس آگاهي طرقبه و شانديز مراجعه و عنوان کرد: فرزندم از چند روز قبل مفقود شده است و از او اطلاعي نداريم دو روز بعد از اين ماجرا نيز مردي با مراجعه به نيروي انتظامي از مفقود شدن دخترش خبر داد و گفت: ۲ ماه است که از دخترم خبري ندارم.

 کارآگاهان در ادامه اظهارات اين مرد دريافتند که دختر مذکور همسر جواني است که ۲ روز قبل گم شدن وي به پليس گزارش شده است.

اين گزارش حاکي است: بررسي هاي بيشتر که با دستورات قاضي «جان پور» انجام شد بيانگر آن بود که گم شدن دختر جوان دروغ است چرا که او در طول ۲ ماه چندين بار با اعضاي خانواده اش و به طور تلفني تماس گرفته است. با انجام اين تحقيقات «پازل مرگ» شکل گرفت و بررسي هاي اين پرونده با احتمال وقوع جنايت وارد مرحله جديدي شد.

کارآگاهان پليس طرقبه و شانديز با جمع آوري يکسري اطلاعات از منابع و مخبران دريافتند که جواني از آشنايان خانواده مرد گم شده اطلاعاتي را از پليس پنهان مي کند بنابراين وي با دستور قضايي بازداشت شد و در بازجويي ها به قتل جوان ۲۷ ساله اقرار کرد و گفت: جسد را درون چاهي در اطراف روستاي چاهشک انداخته اند.

این گزارش حاکي است: به دنبال اعترافات وي ماموران با همکاري آتش نشاني، جسد اين جوان را نوزدهم آذر گذشته از داخل چاه بيرون کشيدند اين در حالي بود که متهم به نقش دوستش و همسر مقتول در اين جنايت اشاره کرد. در پي اظهارات فرد دستگير شده، کارآگاهان ۲ متهم ديگر را نيز در چاهشک و اصفهان دستگير کردند.

 همسر مقتول که در اصفهان مخفي شده بود با اظهارات خود اين پازل جنايي را تکميل کرد و گفت: ۳ سال قبل در حالي که با دوستم در خيابان قدم مي زديم به دوست پسر او که خيلي خوش تيپ و خوش زبان بود علاقه مند شدم تا اين که او به خواستگاري ام آمد و من با وجود مخالفت خانواده در حالي تن به ازدواج با او دادم که خانواده ام مرا طرد کردند.

 ولي ازدواج با پسري که بيکار بود و با ديگران ارتباط داشت مرا به شدت آزار مي داد. وقتي متوجه شدم که به سمت مواد مخدر مي رود اعتراض کردم اما هر بار کتک مي خوردم بهار ۹۱ ازدواج کرديم اما اين ازدواج خزان زندگي من بود چون بعد از عروسي کتک هاي وي شدت گرفت روزي با لوله و روز ديگر با شيلنگ کتک مي خوردم و روزي هم با سيخ داغ مي شدم تا اين که يک روز او با آجر به سرم کوبيد و من که ديگر تحمل کارهاي او را نداشتم به منزل عمه ام رفتم و ماجرا را براي آن ها تعريف کردم.

پسر عمه ام که قصد ميانجي گري داشت مرا به خانه ام بازگرداند و از شوهرم قول گرفت تا اعتيادش را ترک کند در طول اين مدت نيز رابطه من و پسر عمه ام صميمي تر شد و او خلاء عاطفي همسرم را پر کرد. روزي از پسر عمه ام خواستم تا برايم سيانور تهيه کند اما وقتي او فهميد با سيانور قصد دارم پس از شوهرم خودم را هم بکشم نزد من آمد و ما نقشه ديگري کشيديم.

 آن روز وقتي همسرم براي خريد مواد بيرون رفته بود مقداري داروي خواب آور داخل چاي ريختم و خودم از آن خوردم ولي شوهرم که متوجه طعم تلخ چاي شده بود، آن را نخورد! در اين هنگام پسر عمه ام زنگ منزل را به صدا درآورد و درگيري بين آن ها با اين بهانه که چرا زير قولت زدي و مواد را ترک نکردي شروع شد. هنوز آن ها با هم گلاويز بودند که دوستش هم وارد شد و آن ها با شوکر برقي شوهرم را زدند و با طناب خفه اش کردند. من به خاطر داروي خواب آور حالت طبيعي نداشتم و نمي توانستم کاري انجام بدهم فقط اين صحنه ها را نگاه مي کردم.

 آن ها پس از کشتن همسرم، جسد او را با خودرو پرايد دوستش بيرون بردند که بعد فهميدم داخل چاهي در اطراف روستاي چاهشک مشهد انداخته اند.

 به گزارش خراسان، در پي اعترافات اين زن ۱۸ ساله و به دستور سرهنگ عباس صارمي ساداتي (فرمانده انتظامي طرقبه و شانديز) عاملان اين جنايت تحويل دستگاه قضايي شدند تا به سزاي عمل خود برسند.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین