آفتابنیوز : آفتاب: محمد جمشیدیگوهری، حدود سهسال سفیر ایران در رومانی هنگام سفر چائوشسکو به ایران بود. چائوشسکو دبیرکل حزب کمونیست رومانی بود که در بازگشت از سفر کوتاهش به ایران در رومانی با خیزشی مردمی مواجه شد که منجر به اعدام او و همسرش شد. فردا سالگرد این اعدام تاریخی است که 24سال از آن گذشته است.
جمشیدیگوهری بعد از پایان کارش در رومانی، بهسمت رییس گروه اروپا و آمریکا در دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه منصوب شده و بعد از آنهم تا زمان بازنشستگی بهعنوان سفیر ایران در نیکاراگوئه به این کشور اعزام شده است.
اهم اظهارات وی در این گفت وگو به شرح زیر است:
*در دوره ماموریت اینجانب در رومانی، اولین سفر در سطح سران، از جانب مقام ریاستجمهوری کشورمان به رومانی صورت گرفت. سال 67، بهدنبال مجموعهای از گفتوگوها، از رییسجمهوری وقت برای بازدید از رومانی دعوت بهعمل آمد و اسفند همان سال، سفر به رومانی در کنار سفر ایشان به یوگسلاوی، انجام شد. انجام این سفر، نقطه شروعی برای تلاش من در ایجاد ارتباط نزدیک در سطح مقامات عالیرتبه دو کشور شمرده میشود که سفر چائوشسکو به ایران نیز در همین چارچوب قابل بررسی است.
*رابطه ایران و رومانی از قبل از انقلاب برقرار و گرم بود. بعد از انقلاب مخصوصا با شروع جنگتحمیلی، ایران تحت فشارهای زیاد و تحریمهایی قرار داشت که کشور را به سوی انزوا میراند. مسوولین میکوشیدند که این فشارها را کاهش دهند؛ بنابراین طبیعی بود که آنها از هر فرصت مناسبی بهره ببرند تا سیاست منزویسازی ایران را خنثی کنند. در آن زمان پیشبینی میشد که با توجه به پیشینه روابط رومانی با ایران، این کشور در آینده، روابطش را با جمهوریاسلامی بیشتر توسعه دهد. از سوی دیگر رومانی از پتانسیلهای خوبی هم برخوردار بود و در صنایع سنگین دست بالایی داشت که میتوانست برای جمهوریاسلامی مفید باشد. مثلا در کارخانه تراکتورسازی تبریز، قادر بودیم که از فناوری رومانی استفاده کنیم. موضع دولت رومانی در قبال جنگ عراق علیه ایران، موضع ضدایرانی نبود، بلکه در زمینه نظامی با ایران تعاملاتی هم داشت. این کشور در ارتباط با دانشجویان ایرانی نیز زمینه ارزان و آسانی برای تحصیل در رشتههای پزشکی و مهندسی بهحساب میآمد و ما تعداد قابلتوجهی دانشجو در این کشور داشتیم. گذشته از اینها این برای نخستینبار بود که مقام اول یک کشور اروپایی، ولو از اروپایشرقی و رهبر حزب کمونیست، میخواست از ایران دیدن کند و این برای ایران تحتفشار انزوا و تحریم، مهم تلقی میشد.
*فضای رومانی بسته بود. ا میدانستیم که مردم در این کشور، از سیاستهای سخت ریاضتی و از سانسور و اختناق بسیار ناراضی بودند. این مسایل هم به ایران منعکس شده بود. با این حال مجموعه اطلاعات کسبشده ما تا آستانه سفر چائوشسکو به ایران، مسالهای را که گویای شرایط غیرعادی به شکل خیزش یا آشفتگی سیاسی در رومانی باشد، بههیچعنوان نشان نمیداد.
* ر جریان سفر چائوشسکو به ایران و نه قبل از سفر او، در شهر مرزی «تیمی شوآرا»، جمعی با نیروهای دولتی درگیر میشوند و این قضیه، چند نفر کشته میدهد. کل اتفاقی که در این کشور و در غیبت چائوشسکو رخ داده بود در همین شهر و نه در هیچکجای دیگر رومانی بود و او به این اتفاق هرگز بهصورت یک جنبش نگاه نمیکرد.
* چائوشسکو 28آذر 68 به ایران آمد؛ 30 آذر بعد از بروز ناآرامی در شهر «تیمی شوآرا» از ایران رفت و پنجمدیماه اعدام شد، یعنی ماجرا، در ششروز اتفاق افتاد و با درنظرگرفتن دوروز اولیه سفر، کلا میشود هشتروز، آیا خیزش یا آنطور که بعضی گفتند انقلاب در یک هفته اتفاق میافتد؟!
* دولت چائوشسکو یک سیستم امنیتی شبیه «کاگب» داشت که اگر احتمال چنین رویدادی را میدادند قطعا نمیگذاشتند که رخ بدهد. چائوشسکو پیش از سفر به ایران، به شوروی رفته بود، پس چرا کسی به دولت شوروی و سفارت این کشور در رومانی خرده نمیگیرد که چرا خیزش مردمی رومانی را درک نکرده بودند؟! به هر تقدیر این پرسش میماند که کودتایی را که دستگاه اطلاعاتی چائوشسکو کشف نکرده بود تا آن را سرکوب کند یا برای کنترل اوضاع، حداقل مانع سفر رهبر کشور بشود، آیا قرار بود دولت ما یا سفارت و سفیر کشف کند؟!
* بعد از خروج چائوشسکو از ایران، من به بلگراد رفتم برای شرکت در نشستی که وزارت خارجه برای سفرای خود در کشورهای بلوک شرق، برگزار کرده بود. من در بلگراد بودم که چائوشسکو و همسرش اعدام شدند و از طریق یک تماس با ایران متوجه شدم که اطلاعیهای از رادیو وتلویزیون درباره برکناری من پخش شده است. همانجا هم حکم پایان ماموریتم را به روالی که گفتم از طریق تلکس سفارت ایران در بلگراد دریافت کردم.