آفتابنیوز : آفتاب: الهه خسروی یگانه: یک روز پس از آن که حسن روحانی در مصاحبه تلویزیونی خود گزارشی از عملکرد صد روزه دولتش ارائه داد و گفت که : «ما نویسندگان ممنوعالقلم را به نویسندگان سریعالقلم تبدیل کردهایم» موجی از اظهارنظرها و واکنشها به این سخنان فضای فرهنگی کشور را فرا گرفت.
طبق معمول آنها که واکنش نشان دادند به دو گروه تقسیم میشدند، نخست آنها که در تائید سخنان رییسجمهور از نویسندگانی حرف میزدند که در هشت سال گذشته در سکوت و به شکلی غیرمستقیم، ممنوعالقلم شده بودند.
کسانی مثل حافظ موسوی که در گفتگو با خبر نه تنها گفت «آن لیست سیاه وجود دارد» که خود را نویسنده ممنوعالقلمی دانست که کارمندان ارشاد بر اساس دستوری ثبت نشده کتابهایش را حتی بررسی هم نمیکنند.منظور حافظ موسوی از «لیست سیاه» فهرستی بود که در آن نام شاعران، نویسندگان و مترجمانی که نباید از آنها اثری منتشر شود ثبت شده است.
اما در آن طرف جبهه تقریبا تمام مسئولان ارشاد دولت دهم نسبت به این حرف رییسجمهور واکنش نشان دادند. آنها منکر لیستی شدند که در آن نام نویسندگان ممنوعالقلم ثبت شده و پیرامون معنای اصطلاح ممنوعالقلم و میگفتند چنین نویسندهای کسی است که نه در مطبوعات و نه در حوزه کتاب حق نوشتن نداشته باشد.
نخستین کسی که نسبت به سخنان رییس جمهور واکنش منفی نشان داد، احمد کمالینژاد سرپرست فعلی اداره کتاب بود، که در مصاحبهای با فارس گفت: «۲۶ سال در وزارت ارشاد سابقه فعالیت دارم و تاکنون با موضوع نویسنده ممنوعالقلم برخورد نکردهام چون چنین نویسندگانی نداشتهایم.»
او با اشاره به تعداد کتاب هایی که به عنوان 20 کتاب ممنوع مطرح شده بود گفت که آن کتاب ها ممنوع و توقیف نشده بودند بلکه فقط در اداره کتاب مانده بودند و حالا قرار است به آنها رسیدگی شود تا همین 20 کتاب هم از بلاتکلیفی دربیایند.
سیدمحمد حسینی وزیر سابق ارشاد هم در گفتگو با روزنامه جامجم با بیان این مطلب که «به گونهای این موضوع بیان میشود که انگار یک صف طولانی از نویسندگان در کشور نمیتوانند قلم بزنند.» گفت: «البته این حرف خوراک خوبی برای رسانههای بیگانه و سازمانهای به اصطلاح حقوقبشری است.»
از طرف دیگر محسن پرویز معاون فرهنگی دولت نهم هم دیگر مسئولی بود که به ایسنا گفت: «تاکنون درباره نویسندگان ممنوعالقلم در وزارت ارشاد نشنیدهام.»
او گفت در دوره مدیریتش چیزی به اسم نویسنده ممنوعالقلم وجد نداشته یا از وجود لیستی در این زمینه که وزیر یا معاون وزیر تهیه کرده باشند و گفته باشند این افراد ممنوعالقلم هستند، اظهار بیاطلاعی کرده است: « در دورهای که من در وزارت ارشاد کار میکردم، چیزی به نام نویسنده ممنوعالقلم نداشتیم که لیستی در این زمینه باشد که وزیر یا معاون وزیر گفته باشند این افراد ممنوعالقلم هستند. اگر هم در دولت دهم این اتفاق افتاده باشد، باز هم از چشم ما دور مانده است و ما در این زمینه چیزی نشنیدهایم. اساس کار در حوزه فرهنگ معطوف به اثر بود نه پدیدآورنده و من نمیدانم آیا چنین اتفاقی افتاده است یا نه؟»
بهمن دری معاون فرهنگی دولت دهم هم هم از اساس منکر چنین چیزی شد. او به فارس گفت: «ما چیزی به نام نویسنده ممنوعالقلم نداشتیم، یعنی نداریم و پیش از بنده هم نداشتهاند.»
او تاکید کرد: «حتی ما بسیاری را داشتیم که معاند انقلاب بودند که از طریق ناشران مجوز کتابهایشان اخذ شده است. حتی کانون نویسندگان در تبعید داریم که با انقلاب میانه خوبی ندارند، کتابهای آنها در حال حاضر به چاپهای دوم و سوم رسیده است.»
دری هم تعجب کرده بود که رییسجمهور گفته طی این دو ماه نویسندگان ممنوعالقلم شروع به کار کردهاند و خواسته بود اگر چنین نویسندگانی هستند، اسامی آن ها اعلام شود.
البته شاید احتیاج چندانی به نام بردن هم نباشد، کافی است به فهرست کتابهای منتشر شده در هشت سال گذشته نگاهی بیندازیم. غیبت چهرههای شاخص ادبیات، فلسفه، تئاتر و ... در حوزه کتاب، به راحتی میتواند نشان دهد که چه نویسندگانی با آن ابلاغیههای خاموش روبرو بودهاند. ابلاغیههایی که در سکوت آثار نویسندگان و مترجمان را به محاق فرو میبرد و حتی ارسال شدنش به ارشاد توسط ناشر، برای ناشر امتیازی منفی بود که در کارنامه او لحاظ میگشت.
حالا اما صحبت های سیدعباس صالحی معاون فرهنگی وزارت ارشاد، نقطه پایانی است به همه این انکارها. او به روزنامه ایران گفته:« «افرادی بودند که ایراد چندانی در محتوای نوشتههای آنان نبود یا اگر هم بود امکان برطرف ساختنش با اصلاحیه وجود داشت. برخی از نویسندهها در دوره قبل اعلام شده بود که کارشان منتشر نشود. ممکن است که این دستور به شکل کتبی و بخشنامهای ابلاغ نشده باشد اما به صورت شفاهی ابلاغ و اعمال میشد.»
او تاکید کرده: «در حیطه ناشران تعلیقی مجموعه اسامی محدودتری وجود داشت اما در بحث ممنوعالقلمها تعداد بیشتری در فهرست به قولی سیاه قرار داشتند. با وجود این هر دو نمونه بدون هیچ سند کتبی و رسمی رخ میدادند.»
صالحی نیز به مجموع کتاب های منتشر شده در سال های گذشته اشاره کرده است: «اگر شما در بازار نشر جستوجویی داشته باشید؛ خواهید دید که در چند سال گذشته آثاری که مجوز داشتند و محتوای آنها هم مشکلی نداشت امکان چاپ نداشتند. البته نه این که بهطور کامل به شکل بخشنامهای نبود اما اغلب شفاهی و غیر رسمی بودند.»
از انکار نویسنده ممنوع القلم تا صحبت بر سر دستورات غیر شفاهی و غیر رسمی راهی طولانی است. راهی که علی جنتی و سیدعباس صالحی برای پیمودنش روزهای سختی را پیش رو دارند.
یکی از مطالبات همیشگی اهالی قلم این بوده که لااقل اسناد و مدارک مربوط به ممیزی رسمی شود. اتفاقی که هرگز نیفتاده است. ناشران همیشه از برگه های بی تاریخ، بی شماره و بی امضایی صحبت می کنند که موارد اصلاحی کتاب ها روی آن درج شده است. این غیر از ابلاغیه های شفاهی مبنی بر مجوزندادن به اثاری است که معمولا به ناشران گفته می شود.
حالا از سخنان سیدعباس صالحی می توان به این نتیجه رسید که احتمالا دوران این دستورات خاموش به سر آمده است و آن لیست سیاه قرار است دیگر لحاظ نشود.
حرف های امروز معاون فرهنگی ارشاد نویسندگان بسیاری را خوشحال می کند. آنها که برای اثبات ممنوع القلم بودن خود هیچ سندی در دست نداشتند.
صالحی البته در پاسخ به این سئوال که از طرف آقای روحانی بهطور مستقیم پیگیری مورد خاصی در حوزه کتاب به شما توصیه شده؟ اظهار داشته: «پیگیری بحث نویسندههای ممنوع القلم خواستهای است که رئیس جمهوری به دنبال بررسی آن هستند.»