کد خبر: ۲۲۵۶۷۱
تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱۳۹۲ - ۰۹:۱۸

ماجرای شلیک مداح معروف و جای خالی خبر و خبرنگار

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: مختاباد، سید ابوالحسن - از شبی که شلیک مداح در اتوبانی در تهران خبرساز شد تا به امروز نزدیک به ده روز می‌گذرد. صدها رسانه صوتی و تصویری و اینترنتی با هزینه‌های کلان و خبرنگاران و سردبیران و دبیران سرویس سرگرم کارند، اما تا کنون حتی یک خبر دقیق و مناسب از این رخداد انعکاس نیافته است. این بار سوزن به خویش بزنیم و به قول استاد باستانی پاریزی نوبت خود مشت و مالی است.

 حادثه بنا به روایت ایسنا از یک سایت فیلترشده«ساعت ۳ بامداد روز ۵ دی‌ماه در اتوبان بابایی» رخ داد و طرف تصادف زوج جوانی بودند سوار بر خودروی 206 که کار به «مشاجره لفظی کشیده و مداح معروف بعد از تیراندازی، با همراهان از محل دور شده و سرنشینان ۲۰۶ به کلانتری شکایت می‌برند و شکایت ثبت و به دادسرا ارسال می‌شود اما جناب مداح تیرانداز در جلسه دادرسی حضور پیدا نمی‌کند.».(منبع ایسنا)

خبرگزاری فارس خود تلاشی برای پی گیری مستقل این خبر نمی‌کند و  تنها به نقل از سایت ندای انقلاب اسلامی می‌نویسد و از یک منبع نزدیک به تیرانداز خبر می‌دهد که سواران پژوی 206 اراذل و اوباشی بودند. هیچ توضیحی درباره چرایی شکایت در دادسرا نمی‌دهد؟یعنی به سراغ نیروی انتظامی و منبع خبر دیگری نمی‌رود تا روایت طرف دوم ماجرا را هم نقل کند؟اصل عدم رعایت بی طرفی از دید این خبرگزاری یعنی صفر؟

علاوه بر اینها  خبری که اصل آن حداقل در نوبت دوم مراجعه نگارنده- 24 ساعت قبل- از سوی دست اندرکاران حذف شده است ، بدون هیچ توضیحی از سوی خبرگزاری فارس و الان که ساعت 8 صبح است هم در این لینک خبری وجود ندارد.

ایرنا هم به همین خبر خبرگزاری فارس استناد می‌کند و چیزکی می‌آورد.گویی مهمترین خبرگزاری مکتوب یک کشور با این همه علم و کتل از این که خبرنگارش را برای پی‌گیری خبر اعزام کند ابا دارد.

جست وجو در ویژه‌نامه روزانه شوک روزنامه ایران  هم چیزی نصیب خواننده نمی‌کند. دریغ از یک خبر کوتاه؟ در حالی که بخش حوادث این روزنامه از زمان استاد محمد بلوری و بعدها آقای ابراهیمی همیشه معروف بود به پی‌گیری و انتشار اخبار داغ.

خبرگزاری ایلنا و مهر نیز حتی یک خط در این زمینه مطلبی درج نکرده‌اند.در خبرگزاری باشگاه خبرنگاران جوان که در پیشانی آن نوشته شده است بزرگترین خبرگزاری فارسی زبان دنیا نیز چیزی در این زمینه یافت نمی‌شود. دو سایت دو روزنامه معروف(همشهری و جام جم)‌نیز از کنار خبر گذشتند تا مصداق مثل معروف آسه برو آسه بیا تا گربه شاخت نزنه باشند.

از تلویزیون و دیگر سایت‌ها و خبرگزاری‌ها هم انتظاری نیست.سایت تابناک صورت مسئله را پاک کرده است.

در سایت‌های داخلی و خارج اما وضعیت بهتر است. یکی دو سایت خبر داده‌اند و بقیه بلا استثناء‌ شروع کرده‌اند به کپی کردن از همان سایت‌ها. در این میانه بازار یادداشت نویسی داغ شده است. شاید یاددشت نویسی برای سایت‌های نه چندان پرخبرنگار و برای آنکه سایت متهم به خبرخوردگی نشود، راه میانه‌ و‌ آسانی باشد؛ در فاصله‌ای ده‌دقیقه‌‌ای می‌توان یادداشتی نوشت و افتخار هم کرد که بیش از 200 نفر زیر یادداشت کامنت گذاشته‌اند.

این گونه  کلیک‌خور سایت هم فراوان می‌شود و بالا می‌رود. اما این شیوه مواجهه با این خبر برای سایت‌ها و خبرگزاری‌هایی با تعداد خبرنگاران فراوان حکایت آن داستان معروف مثنوی است که عاشقی بعد از سال‌ها نامه‌نگاری توفیقی پیدا می‌کند و به دیدار معشوقش نایل می‌شود،اما معشوق می‌بیند که عاشق همچنان مشغول نامه‌نگاری است که برمی‌آشوبد و میگوید چه وقت نامه‌نگاری است. آن زمانی باید نامه‌نگاری می‌کردی که از من دور بودی؟

من به پیشت حاضر و تو نامه‌خوان
نیست این باری نشان عاشقان

این گونه برخورد با خبر برای سایت‌ها و خبرگزاری‌ها ،چیزی جز کم کاری و نداشتن یک استراتژی رسانه‌آی نیست. اگر یکی از عناصر اصلی کار خبری را سرعت بدانیم، سرعت رسانه‌های ایران در پوشش این خبر به عصر پارینه سنگی هم نمی‌رسد.

به اذعان یکی از یادداشت نویسان محترم که یادداشتی نکته دار و خواندنی نوشته است،تنها رها کردن صدای سفیر این گلوله در خلاء‌خبری میان رسانه‌های مجازی است، تا بازار حدس و گمان و شایعه رونق بگیرد.ای کاش این سردبیر محترم خود دستی از آستین برمی‌آورد و برای فرونشاندن عطش رسانه‌های مجازی از ارتباطاطش مدد می‌گرفت برای دادن یک خبر دقیق و صحیح در این زمینه.

وضعیت یادشده آشکارسازی یکی از ضعف‌های عمده روزنامه‌نگاری ایرانی است؛نبود خبر و خبرنگار و به قول دوست گرامی ومورخ تاریخ مطبوعات ایران سید فرید قاسمی، پدیده خبرنگاری نشسته یا کپی‌ پیست کار. جالب این است که اکنون خبرنگاران نشسته حتی زحمتی نمی‌دهند که دستی به تلفن ببرند و در این عصر ارتباطات با تلفن همراه مسئولی تماس بگیرند و یا دو طرف ماجرا را پیدا کنند و اطلاعاتی دقیق‌تر درباره اصل حادثه ارائه کنند.

شاید برخی‌ عنوان کنند همزمانی این حادثه با تعطیلات و ایام سوگواری دهه آخر محرم،مسبب اصلی چنین کم کاری است، اما تعطیلات چیزی از اصل ماجرا( به خصوص سایت‌ها و خبرگزاری‌هایی که قطعا نیروی کشیک دارند) کم نمی‌کند.اگر این گونه باشد دیگر چه حاجت که این شغل را سخت و زیان‌آور بدانیم. شغلی سخت و زیان‌آور است که انرِژی و توانی مضاعف و خارج از استانداردهای شغلی از شاغل بگیرد.اگر قرار باشد تمامی خبرنگاران کارمندانی باشند که سر ساعت می‌آیند و می‌روند دیگر چه کسی رخدادهایی از این دست را به درستی پوشش دهد؟ جای پرسش‌گری و پی‌گیری خبر کجاست؟ شاید برخی پاسخ دهند که منابع خبری یا در دسترس نیستند و یا پاسخ نمی‌دهند؟ باید همین را هم نوشت و نام مسئولی که خود را مبری از پاسخ می‌‌داند را هم ذکر کرد تا حذاقل افکار عمومی بدانند چه کسی جلوی جریان آزاد اطلاع‌رسانی را سد کرده است؟

باید بپذیریم که روزنامه‌نگاری ایران از کمبود خبرنگار پی‌گیر و حتی سردبیرانی که بتوانند در چنین مواقعی یک سیاست درست و اصولی را برای جلوگیری از رواج و رونق انواع شایعات به کاربندند رنج می‌برد. البته بخشی از کلیت ماجرا به بی فشارها و بگیر و ببندها مرتبط است که هیچگاه در این سال‌ها اجازه ندادند تجربه‌ها متراکم و به نسل تازه‌تر منتقل شود. موج مهاجرت‌روزنامه‌نگاران گویای همین مسئله است و دلیلی بر چنین برهوتی.

در خلاء‌چنین تحرکی طبیعی است که شایعات جان می‌گیرد. در حالی که هنر یک سردبیر در چنین مواقعی است که باید بروز کند. او(هر سردبیری)باید از ارتباطات فرارسانه‌ای اش بهره ببرد برای آنکه راهی بیابد تا به اصل منابع نزدیک شود.مصاحبه با مداح می‌توانست به بسیاری از شایعات پایان دهد.همچنانکه پی‌گیری این حادثه در دادسرا و یا پیدا کردن راننده 206 هم می‌توانست بخش‌های دیگری از اصل ماجرا را بر روزن افکند. اگر مداح معروف خود توضیح ، می‌داد، شاید این کلاف پر از شایعه چنین پیچیده نمی‌شد.اگر او به درستی رفتاری که کرده است باور دارد، این باور را با توضیحات خود به افکار عمومی انتقال دهد.

او اکنون در نزد افکار عمومی متهم اصلی است( بنا بر همان اندک اطلاعات موجود هم تیراندازی کرده و هم به دادسرا نرفته است) توضیحات منبع نزدیک به او قانع‌کننده نبود، چرا که نسبتی با واقعیت ماجرا نداشت و  یا نتوانسته افکار عمومی را نسبت به اصل ماجرا قانع کند.

به یاد داشته باشیم هر خبری که نسبت و نزدیکی آن با اصل ماجرا دور و دیر باشد،طبیعی است که ذهن‌های کنجکاو را قانع نمی‌کند.

توضیح: اصل یادداشت در صفحه آخر روزنامه اعتماد امروز با عنوان ذهن‌های کنجکاوی که اقناع نمی‌شوند، منتشر شده است.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین