آفتابنیوز : آفتاب: به گزارش شرق، خانواده مردی به نام منوچهر اوایل اسفند سال 86 به پلیس خبر دادند او گم شده است، همسر منوچهر در گزارشی که به ماموران اداره آگاهی داد مدعی شد شوهرش از خانه خارج شده و دیگر برنگشته و حتی تلفن همراهش را هم جواب نمیدهد. این زن گفت: شوهرم فروشنده لوازم خانگی بود اما همیشه در مغازهاش نبود و گاهی برای تحویلگرفتن جنس از مغازه خارج میشد به همین دلیل دقیقا نمیدانم چه اتفاقی برای او افتاده است.
ردیابی برای یافتن منوچهر با شکایت این زن در دستور کار پلیس قرار داد و ماموران بعد از مدتی جسد سوخته مردی را که مشخصاتش با منوچهر یکسان بود، در بیابانهای اطراف اتوبان قم- تهران پیدا کردند. به این ترتیب پرونده به اداره مبارزه با قتل سپرده شد و ماموران خودرو مقتول را نیز در حوالی محل کشف جسد پیدا کردند. بررسی زندگی خصوصی منوچهر نشان میداد او مردی با روابط اجتماعی سالم بود و کسی با او دشمنی نداشت. بنابراین انگیزه سرقت برای قتل در این پرونده قوت گرفت چراکه همسر منوچهر به ماموران گفته بود زمانی که شوهرش از خانه خارج میشد پنجمیلیونتومان چکپول همراه داشت و چکپولها همراه مقتول نبود. پلیس در تحقیقات خود متوجه شد منوچهر با زوجی در ارتباط بود و با آنها رفتوآمد میکرد البته اطلاعات موجود نشان داد او با مرد خانواده که سیروس نام دارد دوست بود و با ملیحه همسر این مرد ارتباط خاصی نداشت. با این حال از آنجایی که آخرین تماس مقتول با خانه سیروس بود این زوج مورد بازجویی قرار گرفتند.
سیروس و ملیحه قتل را انکار کردند و گفتند اطلاعی از این ماجرا ندارند و نمیدانند چه اتفاقی برای منوچهر افتاده است.
ملیحه گفت: آن روز منوچهر با خانه تماس گرفت و گفت میخواهد وسیلهای را برای ما بیاورد اما وقتی متوجه شد شوهرم در خانه نیست و من تنها هستم دیگر وارد خانه نشد و رفت. من از سرنوشت او خبر ندارم. ماموران سیروس و ملیحه را به دلیل کافینبودن مدارک آزاد کردند و پرونده قتل منوچهر بهعنوان پرونده راکد در قوهقضاییه باقی ماند تا اینکه سال گذشته درست یکماه مانده به هفتمین سالگرد مرگ منوچهر اعترافات ملیحه گره از این پرونده باز کرد. هرچند ملیحه به اتهام حمل موادمخدر در چالوس بازداشت شده بود عذاب وجدان او را مجبور به اعتراف به قتل منوچهر کرد.
این زن به ماموران مبارزه با قاچاق موادمخدر گفت: «من کسی را کشتهام و باید مجازات شوم. او منوچهر نام داشت و در تهران این کار را کردم.» وقتی استعلامات در این خصوص گرفته و مشخص شد چنین پروندهای وجود دارد، ملیحه برای بازجویی به تهران فرستاده شد. این زن در بازجوییها گفت: روز حادثه منوچهر به خانه ما آمد و وقتی دید شوهرم در منزل نیست به من پیشنهاد داد با هم رابطه داشته باشیم. من هم خیلی ناراحت شدم و تصمیم گرفتم او را بکشم.
متهم ادامه داد: به منوچهر گفتم چون تو دوست شوهر من هستی خجالت میکشم و باید چشمهایت را ببندی. روسری به او دادم و چشمهایش را بستم و در حالیکه او نمیدید ضربات چاقو را بر بدنش وارد کردم و او را کشتم. بعد با شوهرم تماس گرفتم و به او گفتم منوچهر را کشتم. شوهرم ترسید و گفت تو خودت مسوول هستی و این موضوع به من ربطی ندارد. با سعید یکی از دوستان شوهرم تماس گرفتم و از او درخواست کمک کردم سعید قبول کرد به من کمک کند. ما جسد منوچهر را در ماشینش گذاشتیم و به جاده قم بردیم و در آنجا آن را به آتش کشیدیم و ماشین را هم همان اطراف رها کردیم و برگشتیم. وقتی ماموران بازداشتمان کردند ما توانستیم خودمان را بیگناه معرفی کنیم و آزاد شویم اما من حالا عذابوجدان دارم و نمیخواهم به پنهانکاری ادامه بدهم.
ملیحه ادامه داد: شوهرم هیچ همکاریای با من نکرد و گفت خودت میدانی این مشکل را چطور حل کنی من هم مجبور شدم به سعید اعتماد کنم و چارهای نداشتم.
وقتی ماموران تحقیقات را درمورد سعید آغاز کردند متوجه شدند این فرد چند سال قبل در تصادف رانندگی کشته شده است. سرانجام تحقیقات مقدماتی درمورد ملیحه به پایان رسید و روز گذشته کیفرخواست علیه این زن به اتهام مباشرت در قتل عمدی منوچهر و همچنین علیه سیروس به اتهام اختفای ادله جرم صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.