آفتابنیوز : آفتاب: به گزارش ایسنا، متن صحبتهای این نویسنده که شامگاه چهارشنبه، ۱۸ دیماه، در دیدار هنرمندان با حسن روحانی در تالار وحدت سخن گفت، در پی میآید: «طالع بخت "رییسجمهوربین" من ۱۶ سال یکبار طلوع میکند! ۱۶ سال پیش فرصت داشتم تا رودررو نکاتی را خدمت آیتالله هاشمی رفسنجانی عرض کنم. بعد از ۱۶ سال مجددا این فرصت به من رسید تا اینبار با آقای دکتر روحانی صحبت کنم. این فرصت را قدر مینهم و در این طالع پرادبار کماقبال بختی میبینم و حکمتی.
من از قبیلهی ادبیات و خاصه ادبیات داستانی سخن میگویم. که شترانم در این قبیلهاند.
مردمان نه فقط در این ملک که در جایجای عالم، بیش از نیمی از زمان مطالعهی خود را به خواندن داستان میگذرانند. داستان مهمترین بخش صنعت نشر هر کشور است. صنعت نشر ایران اگر چه خودنمایی سایر صنایع فرهنگی خاصه سینما را ندارد اما اعداد مشت پُرکن و آمار قابل اعتنای مکتومی دارد. ادعا میکنم در میان همهی صنایع فرهنگی کشور، صنعت نشر، مردمیترین صنعت است.
حلقهی انتهایی سینما و مخاطب سالن سینماست. بیش از ۷۰ در صد سالنهای سینمای کشور در اختیار دولت و حکومت است.
حلقهی انتهایی چرخهی کتاب و مخاطب، کتابفروشی است. بیش از ۹۰ در صد کتابفروشیهای کشور متعلق به مردم هستند.
کمتر فیلمی است که بخش خصوصی بدون حمایتهای پنهان دولتی قادر به تولید و توزیع آن باشد.
کمتر کتاب موفقی است که خارج از سازوکار مردمی نگارش، توزیع و فروش به توفیق دست یافته باشد.
در میان رقم فروش ریالی فیلم و کتاب در میان پرفروشها اینگونه نیست که تفاوت خیلی معناداری وجود داشته باشد. ۱۰ کتاب پرفروش واقعی معمولا به اندازهی فیلمهای بیستم تا سیام پرفروش همان سال فروش ریالی داشتهاند. اما بخش خصوصی نشر به خلاف سینما و البته به دلایل شغلی و مالیاتی از ارائهی آمار خودداری میکند.
اما بعد... چرا ادبیات داستانی دیده نمیشود؟ دلیل روشن است. به دلیل انبوه عناوین کتابهای ارشادساخته! چند عنوان کتاب به دست مردم میرسد؟ جواب روشن است. به تعداد کتابهای موجود در قفسههای کتابفروشی. این رقم بین هزار تا دوهزار عنوان است. حال آنکه ارشاد آمار تولید کتاب را در سال بیش از ۵۰ هزار عنوان اعلام میکند. ۴۸ هزار عنوان از این کتابها، کتابهای غیرحرفهیی در صنعت نشر هستند. حمایتهای ارشاد در همهی ادوار و علیالقاعده دورهی فعلی، به شرط صحت، ۹۵٪ هرز میرود! و فقط ۵٪ صرف کتابهای حرفهیی میشود.
فدراسیون فوتبال در وهلهی اول موظف است به حمایت از تیم ملی کشور، بعد از آن لیگهای برتر و پایینتر... اما در رفتار ارشاد اطفال بازیگوش فوتبالیست خیابانی با ملیپوشان تفاوتی ندارند.
ارشاد در همهی شهرستانها با ادارات کل پایگاه دارد. در مراکز دستگاههای فراوان دارد. آنچه ندارد، نه پایگاه است و نه دستگاه... آنچه ندارد سرگاه است! (سرگاه را ترجمهای مناسب میدانم برای اتاق فکر) سرگاه ارشاد را نه نویسندگان به تنهایی که ناشران برجسته بایستی راهبری کنند.
تجربهای دوساله در مدیریت یک نهاد صنفی نویسندگان در کشور و ارتباط با سایر اتحادیههای نویسندهگان کشورها، مرا متفطن کرد که اگر در کشوری اتحادیهی نویسندهگان قوی باشد، ادبیات آن کشور به خلاف تصور رو به افول است. و برعکس اگر در کشوری اتحادیهی ناشران در سرگاه مدیریت فرهنگی قرار داشته باشد، ادبیات آن کشور در حال پیشرفت است. اتحادیهی نویسندگان نویسنده را از فردیتش بیرون میکند و تبدیلش میکند به ماشین امضای نامههای جمعی سیاستزده. حال آنکه نویسنده، هر نویسنده خود نامهای است به عالم! اما اتحادیهی ناشران اگر رشد کند و مسائل داخلیاش نظیر تعلیق را خود حل کند و مسائل خارجیاش نظیر نمایشگاه را خود مدیریت کند، فرصت رشد برای صنعت نشر فراهم میشود و در رشد صنعت نشر نویسنده در فضای رقابتی رشد میکند.
خداوندگار کلام در کتاب محکمش استماع قول را و در پی آن اتباع احسن را خواسته است. مردم باید همهی اقوال گونهگون و رنگرنگ را بشنوند و در پس شنیدن قدرت انتخاب بهترین را پیدا کنند. حمایت از هر نویسندهای دعوت از مردم به استماع "قول حسن" است. (در قول حسن نیز البته ایهام دور و نزدیکی هست!) اما حمایت از ناشر، حمایت از "اتباع احسن" است.
جناب آقای دکتر روحانی! مورخ که نه، پردهخوان در پردهای میگوید که لشگر جن به نزد حضرت ارباب رسیدند و به هواخواهی رخصت نبرد خواستند. حضرت ارباب رخصت نداد و فرمود حرب شما با خصم من از فتوت به دور است. شما ایشان را میبینیند و ایشان شما را نمیبینند. آقای رییسجمهور! ممیز و حامی و داور و سایر اعضای وزارت ارشاد را از لشگر اجنه انتخاب نفرمایید!»