کد خبر: ۲۲۶۹۴۸
تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱۳۹۲ - ۱۲:۲۲
رسانه پاشنه آشیل روحانی است

جلایی پور:درشرایط آزاد اصولگرایان 15 و اصلاح​طلبان 20 درصد آرا را دارند

حمیدرضا جلائی‌پور همانند بسیاری از اصلاح‌طلبان تاکید دارد که عناصر این جریان باید در شرایط فعلی کشور در فضای جامعه مدنی و در کمک به دولت فعال باشند و در دام «عصبانیت‌های پر سر و صدای افراطیون» نیفتند.
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: این استاد دانشگاه با اعتقاد به این‌که "بیشتر کسانی که به حسن روحانی رای دادند از قشر طبقه متوسط و اقشار کم بضاعت مالی جامعه بودند"، تاکید می‌کند: دولت روحانی در حال حاضر به حضور موثرتر در فضای رسانه‌ای و پایش سیاست‌های رسانه‌ای احتیاج دارد و از حفظ عقبه اجتماعی خود نباید غفلت کند.

وی همچنین عقیده دارد که در یک شرایط شفاف و آزاد سیاسی، در هر انتخاباتی اصولگرایان می‌توانند حداقل 15 درصد آرا را کسب کنند و از سوی دیگر اصلاح‌طلبان می‌توانند بر بیش از 20 درصد از آرا تاثیر بگذارند.

این استاد دانشگاه پایگاه اجتماعی کسانی که آنها را «افراط‌گرایان» می‌نامد، را بیش از پایگاه «لمپن‌ها» در جامعه نمی‌داند و می‌گوید: در این سال‌ها افراطیون ضربه زیادی به روحانیت و نظام سیاسی و زیربناهای جامعه زدند، ولی مردم فارغ از ظاهر، اسم و کلیشه، باز هم یک روحانی را انتخاب کردند که برای مهار بحران‌های خارجی و اقتصادی تواناتر بود و توسط خاتمی و هاشمی و گروه‌های مرجع نیز حمایت می‌شد.

به گزارش ایسنا، اهم اظهارات جلایی پور در ادامه می آید:

*برخی با نگاهی افراطی در ابتدا تلاش کردند شرایطی برای کاندیداهای اولیه اصلاح‌طلبان فراهم کنند تا این طیف نتواند در این عرصه حضور پیدا کنند؛ از جمله در ارتباط با آقای خاتمی و هاشمی و در مورد آقای هاشمی هم دیدیم که رای بر عدم احراز صلاحیت ایشان داده شد، ولی با وجود همه این برخوردها، کاندیدای اصلاح‌طلب رای آورد و این شرایط اصلاح‌طلبان پیش از انتخابات بود.

*این‌که اصلاح‌طلبان درفضای جامعه مدنی به چه میزان موفق باشند، به چند عامل بستگی دارد؛ از جمله به میزان فعالیت خود اصلاح‌طلبان و از طرف دیگر به میزان مانع‌تراشی که افراطیون در برابر آن‌ها انجام می‌دهند. افراط‌گراها در انتخابات گذشته توسط مردم غافلگیر شدند، ولی هنوز اگر جلوی آنها گرفته نشود، بدشان نمی‌آید که برای دولت مانع‌تراشی کنند. حتی وقتی که دیپلمات‌های جمهوری اسلامی ایران در صحنه دیپلماتیک فعالیت می‌کنند، افراط‌گراها بدشان نمی‌آید که در راه این دیپلماسی کارشکنی شود. افراط‌گراها وقتی گفته می‌شد قطعنامه‌ها و تحریم کاغذ پاره‌ای پیش نیست سوت و کف می زدند واز دیوار سفارت انگلیس بالا می‌رفتند. آنها در فضا و اقتصاد قاچاقی و غیررسمی و رانتی منافع‌شان بهتر تامین می شود. حالا که در برابر سیاست خارجی روحانی جیغ نتانیاهو در اسراییل در آمده یک احسنت هم نثار تیم روحانی نمی‌کنند.

*اصلاح‌طلبان توقعات خود را از دولت کنترل کرده‌اند. اصلاح طلبان دقیقا درک می‌کنند که دولت روحانی در چه فضای سختی دارد، کار می‌کند. ببینید افراط‌گراها در این روزها مدام اقداماتی می‌کنند که بگویند چیزی تغییر نکرده است و کسی نباید رویش را زیاد کند.

*به نظر من در چنین موقعیتی اصلاح‌طلبان باید مطالبات قانونی خود را پیگیری کنند و برخوردی فعال و مثبت در جامعه داشته باشند. آن‌ها باید به دولت کمک کنند تا جامعه ایران را از بحران اقتصادی و سیاست خارجی به صورت سرافرازانه بیرون بیاورد و از طرف دیگر نه اصلاح‌طلبان و نه دولت روحانی نباید وارد میدان تندروی افراطی‌ها شده و با بازی آن‌ها سرگرم شوند. اصلاح‌طلبان باید به انسجام خود ادامه دهند. در حال حاضر کار مهمی که آقای روحانی دارد انجام می‌دهد و باید اصلاح‌طلبان به آن کمک کنند، این است که سعی می‌کند هماهنگی خوبی با هسته اصلی قدرت و حاکمیت برقرارکند و این موجب می‌شود که تندروها کمتر بتوانند از قدرت حاکمیت رانت ویژه‌ای بگیرند و هرچه این هماهنگی و اطلاع‌رسانی با بخش اصلی حاکمیت قوت و قدرت بیشتری بگیرد، تندروها کلافه‌تر می‌شوند. پشتک و وارویی که آنها در عرصه سیاست ایران می‌زنند، با رانت اقتصادی و امنیتی است و همراه با عقبه اجتماعی نیست و افراد و گروه‌های واقع‌گرا از این کارها حمایت نمی‌کنند. این نیروهای شکست‌خورده و پرمدعا هویتشان در انتخابات 92 زیر سوال رفت و حالا برای بازپروری هویتشان برخورد با منتقدان را در دستور کار خود قرار داده‌اند. دیدیم که آن‌ها مملکت را به کجا رساندند و اگر ملت ایران به دادشان نرسیده بود، خودشان را به همراه ملت ایران با بحران‌های جدی‌تری روبرو می‌کردند.

*یک دایره مرکزی دارد که افراد اصلاح‌طلب شناخته شده در آن حضور دارند، نیروهایی که از دل انقلاب بیرون آمده‌اند، آرمان‌های مردم‌سالارانه انقلاب را فراموش نکرده‌اند و با آن بازی یا معامله‌ای نکرده‌اند، پای هزینه‌های آن ایستاده‌اند ، بویژه در سال های اخیرنشان دادند که بیدی نیستند که با این بادها بلرزند. آن‌ها دارای یکسری ویژگی‌های مهم هستند، از جمله این‌که جمهوری اسلامی را به حکومت اسلامی تقلیل نمی‌دهند. برای آن‌ها التزام به لوازم مردم‌سالاری امری نمایشی و برای فریب مردم نیست و بدون التزام به مردم‌سالاری نمی‌توان در جامعه متکثر ایران وفاق و ثبات ایجاد کرد. انسجام‌ آن‌ها ریشه‌دار است، چون 35 سال است که با هم کار کرده‌اند و این‌گونه نیست که مثلاً در یک مراسم عروسی با هم آشنا شده باشند. اینها در تجربه‌های بزرگ سیاسی و اجتماعی در طول 35 سال گذشته همدیگر را پیدا کرده‌اند و فضای امنیتی نمی‌تواند روابط آن‌ها را سست کند. واقعا این‌ها شجره طیبه‌ی انقلابند و مخالفان غیرمردمسالارشان آفت‌های این درخت. هرکدام از آن‌ها با توجه به شخصیتشان، یک عنصر تاثیرگذارند. مردم آقای خاتمی را فقط به خاطر اینکه رئیس‌جمهور دوران اصلاحات بوده دوست ندارند، بلکه مردم دیدند زمانی که افراطی‌ها ریخته بودند، بر سر ارزش‌های کشور و می‌خواستند به جای جمهوری اسلامی حکومت اسلامی ایجاد کنند، او و آقای هاشمی در کنار مردم ایستادند و هزینه دادند. آن‌ها به همین دلیل مورد احترام‌اند.

*اکنون درجبهه اصلاحات نیز آقای هاشمی حضور دارد و مردم او را نه چون سردار سازندگی‌ است، بلکه به‌خاطر اینکه در سال های اخیر بطور آشکارا و صریح و برجسته در کنار مردم ایستاده است، حمایت می‌کنند. در کنار این دو نفر، افرادی چون کروبی، موسوی (و حتی ناطق نوری) نیز تاثیرگذارند. دایره دوم اصلاح‌طلبان نیروهای مرتبط، سازمانی و تشکیلاتی این جریان در سراسر کشور هستند و تعداد آن‌ها از هسته مرکزی بیشتر است. حلقه سوم نیز نیروهای تحصیلکرده و دانشجویی هستند که سمپات جریان اصلاح‌طلب و توسعه‌گرا و دموکراسی‌خواه در دانشگاه‌ها، مراکز اداری، تحقیقاتی، پژوهشی و فنی هستند.

* اصلاح‌طلبان در انتخابات 92 امکانات چندانی نداشتند و فقط حرف‌های خوب و جدی زدند و مردم نیز این حرف‌ها را شنیدند. تا چند روز قبل از زمان برگزاری انتخابات که هنوز آقای خاتمی و هاشمی نگفته بودند که به آقای روحانی رای می‌دهند، نظرسنجی‌ها نشان می‌داد که مردم در این عرصه به حرکت نیفتاده‌اند و خیلی‌ها نگران بودند که جناب روحانی رای نیاورد و رفتار انتخاباتی مردم تهران نیز این موضوع را نشان داد که کاهش مشارکت تا حدی اتقاق افتاد، چراکه 52 درصد از مردم تهران که در واقع جزو بخش توسعه‌یافته‌تر ایران هستند در انتخابات شرکت نکردند و این دایره رسانه‌ای زمینه‌ساز ایجاد حرکت در بین مردم شد. مردم دیدند که گرفتاری معیشتی دارند و از طرف دیگر نگران آینده کشور بودند، چراکه می‌دیدند تندروها کشور را به سمت دره می‌برند. بنابراین دیدند کاری که می‌توانند بکنند این است که به کاندیدای مورد حمایت اصلاح‌طلبان رای بدهند. تندروها در انتخابات رسانه داشتند، ولی در افکارعمومی اثر تعیین‌کننده نداشتند و بیشتر رجز می‌خواندند. این بسیار مهم است که کسی تحت تاثیر فریادهای آن‌ها قرار نگرفت و مردم امکان مقایسه داشتند.

*مهم‌ترین پاشنه‌ی آشیل دولت ضعف رسانه‌ای‌اش است. برخی تحرکات شخصی مثل توییتر خود روحانی یا فیس‌بوک ظریف گام خوبی بوده، ولی کافی نیست. دولت باید بداند که مخالفانش در هر دو سوی طیف سیاسی نسبت به آن‌ها برتری رسانه‌ای دارند و تلاش خواهند کرد به مرور حامیان روحانی ریزش کنند. در چنین شرایطی و در عصر شبکه‌های اجتماعی آنلاین و ماهواره‌ها دیگر مصاحبه‌ی هفتگی سخنگو در حاشیه‌ی جلسه هیئت دولت کفایت نمی‌کند و بسیاری مواقع تا دولت میاید خبری که به او لطمه می‌زدند را تکذیب کند ضربه را خورده است. چابکی و سرعت و کیفیت بیشتری در تحرکات رسانه‌ای دولت مورد نیاز است.

* جریان اصلی و سنتی اصولگرایان را نمی‌توان جزو جریان افراطی عنوان کرد؛ چراکه ریشه‌دار است و اتفاقا از نظر اقتصادی و سیاست خارجی هم مواضع نزدیکی به دولت دارد. نقش این جریان ریشه‌دار در تاریخ معاصر ایران بعد از مشروطه تا بعد انقلاب اسلامی قابل رصدکردن است. من معتقدم اگر این جریان به سمت شفافیت سیاسی و سیاست‌ورزی حرفه‌ای و قانونی و اخلاقی حرکت کند و از حاکمیت قانون دفاع کند، در هر انتخاباتی حداقل 15 درصد آرا را دارد، البته در شرایطی که بازی سیاسی شفاف و برابر باشد. در آن شرایط اصلاح‌طلبان نیز بر بیش از 20 درصد از آراء مردم می‌توانند تاثیر بگذارند. باید جریان اصولگرایی را از جریان افراط‌گرایی جدا کرد. افراط‌گرایی، جریان کوچکی است که از سکوت اصولگرایان استفاده کرده است، چراکه این جریان با اصلاح‌طلبان بیش از آمریکا دشمنی دارند و اصولگرایان نیز چون رقیبشان اصلاح‌طلبان بودند، در برابر عملکرد آن‌ها در ارتباط با اصلاح‌طلبان سکوت کردند. در سال‌های اخیر اصول‌گراها انقدر به افراط‌گراها باج دادند که حالا اسیرشان شده‌اند و افراط‌گرایان از آن‌ها سواری می‌گیرند و در این انتخابات دیدیم که به همین دلیل بخشی از رای سنتی اصولگرایان به جای نامزدهای آن‌ها به روحانی رسید.

*ایرانیان یکصد سال است که تشکل‌یابی سیاسی و مدنی را به رغم شرایط بسته سیاسی ترک نکرده‌اند. همانطور که چندین‌بار اشاره کردم، در طول چهار سال گذشته در شرایطی که تندروها بدترین فضا را علیه اصلاح‌طلبان ایجاد کردند، آن‌ها منسجم عمل کردند و به نظر من منسجم‌ترین نیروهای سیاسی در خاورمیانه در این شرایط اصلاح‌طلبان هستند و این رفتار نشان می‌دهد که ظرفیت آن در کشور وجود دارد. حتی در بین اصولگراها نیز این ظرفیت وجود دارد ولی آن‌ها یک مشکل بزرگ دارند و آن این است که برخی از آنها حکومت‌پرست و قدرت‌پرست شده‌اند. البته از اول این‌گونه نبودند. برخی از آنها نیروهای انقلاب بودند که به یک سری ارزش‌ها پایبند بودند، ولی اکنون ارزش‌های خود را رها کردند و اگر رها نکرده بودند، نسبت به افراطی‌گری‌ها و تبعیض‌ها و جفاهای سیاسی سکوت نمی‌کردند. تعداد اصولگراهایی مثل ناطق نوری و علی مطهری باید زیاد شود و اگر این اتفاق بیفتد، آن‌ها نیز قوی می‌شوند و پایگاه وسیع‌تری پیدا می‌کنند. تازه اصول‌گراها و اصلاح‌طلبان باید برای تحول‌خواهان هم در فضای رقابت سیاسی و قانونی جا باز کنند. چون اصلاح طلبان و اصول گرایان همه ی اقشار مردم را نمایندگی نمی کنند.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین