نحوه ترور شهيد عليمحمدي از زبان همسرش
پايگاه اطلاع رساني قربانيان ترور - اين روزها مصادف است با چهارمين سالگرد شهادت مظلومانه دكتر مسعود عليمحمدي، استاد فيزيك دانشگاه تهران ، او مدرك دكتراي فيزيك با گرايش ذرات بنيادي را از دانشگاه صنعتي شريف در سال ۱۳۷۱ كسب كرد. وي از دانشجويان نخستين دوره دكتراي فيزيك در داخل ايران بود و نخستين شخصي است كه در ايران دكتراي خود را در فيزيك دريافت نموده است.
آفتاب‌‌نیوز :
آفتاب: به همين منظور مصاحبه اي با منصوره كرمي همسر اين شهيد بزرگوار انجام داده ايم كه در پي مي خوانيد.
لطفا در مورد روز حادثه توضيح بفرماييد؟
صبح زود ،ساعت شش بيدار شديم .نماز خوانديم و من صبحانه را آماده كردم.ايشان رفت اتاق كارهاي روزانه اش را يادداشت كند من هم رفتم اتاق كه خوابم برد كه يك لحظه باصدايش بيدار شدم كه مي گفت:خانم غذاي ما را نمي دهي.منتظر شد تا مثل هر روز غذايش را بدهم ،رفت توي حياط و داشت كفش هايش را مي پوشيد غذا را به دستش دادم . دو دور دور باغچه زد و خداحافظي كرد ماشينش را روشن كرد و از خانه بيرون برد پياده شد سرش را از لاي در بيرون آورد نگاهم كرد و گفت خدا حافظ .
گفتم خدا حافظ استارت كه زد حس كردم باد مرا مي برد.صداي مهيبي بلند شدو همه جا را پر كرد. فكر كردم زلزله آمده!اما آن بيرون او هنوز توي ماشين نشسته بود.جلوي درب كه رفتم ،نشسته بود آنجا، اما نگاهم نمي كرد.خشك شده بودم .
با صداي دخترم كه نزديك مي شد به خودم آمدم ديدم آنجا ايستاده ام و به او نگاه ميكنم . به سمت ماشين رفتم اولش فكر كردم از حال رفته هرچي صدا كردم جوابم را نداد صورتش را برگرداندم ديدم سمت چپ سرش خالي شده آن لحظه متوجه شدم شهيد شده است.
قبلا يك شماره تلفن بهم داده بود و گفته بود اگر هرموقع اتفاقي برايم افتاد اول با اين شماره تماس بگير كه اون لحظه شماه را به پسرم دادم و تماس گرفت كه بعداز تماس پليس ومسوليين آمدند.
چرا ايشان را براي ترور انتخاب كردند؟
دشمنان مي دانستند چقدر براي مملكت مفيد است كارش انقدر مهم بود كه مي خواستند جلوي پيشرفت كشورمان را بگيرند آثار خدمات ايشان در جاي جاي اين مملكت هست ايشان در دهه 70كتاب علوم چهارم وفيزيك دبيرستان را با عده اي از اساتيد بازنويسي كردند ودر تغيير كتابهاي دانشگاهي صاحب نظر بودند و در بحث هسته اي از زماني كه براي كارشناسي ارشد در دانشگاه شريف بود فعاليت خودش را با ارگانهاي مختلف آغاز كرد.
همچنين دو سال نماينده كشورمان از طرف وزارت علوم به همراه شهيد دكترشهرياري در پروژه سزامي (مركز تابش سينكروترون تحقيقات و علوم كاربردي در خاورميانه) بود.
نقش اسراييل در اين ترور را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
مسلما اين ترور كار اسراييل بود من در سفري كه سال 90به فرانسه براي كنفرانس قربانيان ترور رفته بودم نماينده رژيم صهيونيستي اذعان نمود كه ترور كار كشورشان بوده است وبه برگزار كنندگان اين كنفرانس اعتراض كرده بود كه چرا من به اين كنفرانس دعوت شده ام، ما با ايران در جنگ هستيم و شهيد عليمحمدي جز قربانيان ترور محسوب نمي شود وايشان در جنگ كشته شده است.
نقش گروهك منافقين در شهادت همسرتان چه بود؟
نقش اصلي منافقين در ترور همسرم جمع آوري اطلاعات بود كه چندين باربا شهيد عليمحمدي تماس گرفتند و دوبار هم با بنده تماس داشتند كه سعي داشتند از ما اطلاعات به دست آورند.
سخن آخر.....
به دشمنان مي گويم فكر مي كنيد ملت ما را مي توانيد بر زمين بزنيد ما هرچه در سختي باشيم بيشتر سعي مي كنيم روي پاي خودمان بياستيم و مردم ما روز به روز مستحكم تر مي شوند مي شوند .
مردم با حضورشان در انتخابات با وحدت جلوي دشمنان ايستادند و آنها متوجه اين اتحاد شدند كه الان به پاي ميز مذاكرات آمده اند.
لطفا در مورد روز حادثه توضيح بفرماييد؟
صبح زود ،ساعت شش بيدار شديم .نماز خوانديم و من صبحانه را آماده كردم.ايشان رفت اتاق كارهاي روزانه اش را يادداشت كند من هم رفتم اتاق كه خوابم برد كه يك لحظه باصدايش بيدار شدم كه مي گفت:خانم غذاي ما را نمي دهي.منتظر شد تا مثل هر روز غذايش را بدهم ،رفت توي حياط و داشت كفش هايش را مي پوشيد غذا را به دستش دادم . دو دور دور باغچه زد و خداحافظي كرد ماشينش را روشن كرد و از خانه بيرون برد پياده شد سرش را از لاي در بيرون آورد نگاهم كرد و گفت خدا حافظ .
گفتم خدا حافظ استارت كه زد حس كردم باد مرا مي برد.صداي مهيبي بلند شدو همه جا را پر كرد. فكر كردم زلزله آمده!اما آن بيرون او هنوز توي ماشين نشسته بود.جلوي درب كه رفتم ،نشسته بود آنجا، اما نگاهم نمي كرد.خشك شده بودم .
با صداي دخترم كه نزديك مي شد به خودم آمدم ديدم آنجا ايستاده ام و به او نگاه ميكنم . به سمت ماشين رفتم اولش فكر كردم از حال رفته هرچي صدا كردم جوابم را نداد صورتش را برگرداندم ديدم سمت چپ سرش خالي شده آن لحظه متوجه شدم شهيد شده است.
قبلا يك شماره تلفن بهم داده بود و گفته بود اگر هرموقع اتفاقي برايم افتاد اول با اين شماره تماس بگير كه اون لحظه شماه را به پسرم دادم و تماس گرفت كه بعداز تماس پليس ومسوليين آمدند.
چرا ايشان را براي ترور انتخاب كردند؟
دشمنان مي دانستند چقدر براي مملكت مفيد است كارش انقدر مهم بود كه مي خواستند جلوي پيشرفت كشورمان را بگيرند آثار خدمات ايشان در جاي جاي اين مملكت هست ايشان در دهه 70كتاب علوم چهارم وفيزيك دبيرستان را با عده اي از اساتيد بازنويسي كردند ودر تغيير كتابهاي دانشگاهي صاحب نظر بودند و در بحث هسته اي از زماني كه براي كارشناسي ارشد در دانشگاه شريف بود فعاليت خودش را با ارگانهاي مختلف آغاز كرد.
همچنين دو سال نماينده كشورمان از طرف وزارت علوم به همراه شهيد دكترشهرياري در پروژه سزامي (مركز تابش سينكروترون تحقيقات و علوم كاربردي در خاورميانه) بود.
نقش اسراييل در اين ترور را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
مسلما اين ترور كار اسراييل بود من در سفري كه سال 90به فرانسه براي كنفرانس قربانيان ترور رفته بودم نماينده رژيم صهيونيستي اذعان نمود كه ترور كار كشورشان بوده است وبه برگزار كنندگان اين كنفرانس اعتراض كرده بود كه چرا من به اين كنفرانس دعوت شده ام، ما با ايران در جنگ هستيم و شهيد عليمحمدي جز قربانيان ترور محسوب نمي شود وايشان در جنگ كشته شده است.
نقش گروهك منافقين در شهادت همسرتان چه بود؟
نقش اصلي منافقين در ترور همسرم جمع آوري اطلاعات بود كه چندين باربا شهيد عليمحمدي تماس گرفتند و دوبار هم با بنده تماس داشتند كه سعي داشتند از ما اطلاعات به دست آورند.
سخن آخر.....
به دشمنان مي گويم فكر مي كنيد ملت ما را مي توانيد بر زمين بزنيد ما هرچه در سختي باشيم بيشتر سعي مي كنيم روي پاي خودمان بياستيم و مردم ما روز به روز مستحكم تر مي شوند مي شوند .
مردم با حضورشان در انتخابات با وحدت جلوي دشمنان ايستادند و آنها متوجه اين اتحاد شدند كه الان به پاي ميز مذاكرات آمده اند.
گزارش خطا
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره عضویت در خبرنامه 
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین
لینک های مفید