کد خبر: ۲۲۷۹
تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱۳۸۳ - ۱۷:۰۰

تلاش آمريكا براي كنترل خاورميانه و هارتلند

آفتاب‌‌نیوز :  براي مثال سه كشور حوزه بالتيك (ليتواني، استوني و لتوني) يك حلقه را تشكيل مي دادند. علاوه بر اين، سازمان «گوام» شامل اوكراين، گرجستان، جمهوري آذربايجان و مولداوي تأسيس شد. ضمن آن كه اقداماتي نيز در آسياي مركزي انجام گرفت تا پنج كشور قزاقستان، ازبكستان، قرقيزستان، تركمنستان و تاجيكستان در قالب سازمان همكاري هاي اقتصادي آسياي مركزي، توانايي جدايي از روسيه را بيابند.

اين در حالي بود كه طرح مشاركت براي صلح ناتو به رغم عضويت روسيه در آن، به هدف ايجاد چتر حمايتي پيمان ناتو بر اين دسته از كشورها از سوي آمريكا ارائه شد. با اين همه، اجزاي اين حلقه ها به دليل وابستگي هاي سياسي، اقتصادي و حتي نظامي از اتخاذ مواضع صريح در قبال مسكو خودداري مي كردند. اين موضوع شايد در زمان رياست جمهوري «بوريس يلتسين» كه روسيه در زمان حكومت وي، روندي رو به ضعف را مي پيمود، براي آمريكا اهميت كليدي نداشت اما به مرور و از زماني كه «يوگني پريماكف» در سمت نخست وزير اين روند پايان يافت و با رياست جمهوري «ولاديمير پوتين» در سال 2000، اوضاع در روسيه دگرگون شد. اين در شرايطي بود كه احساسات ملي گرايانه در روسيه موجب آن شد كه پوتين، مواضعي را در عرصه سياست خارجي اتخاذ كند كه مورد رضايت واشنگتن نبود.

اقتدار روسيه به همراه تضعيف كشورهايي همچون اوكراين، گرجستان و... به خودي خود، بخشي از كمربند امنيتي را بي اثر مي ساخت. در همين حال، آمريكا همزمان با تلاش براي اعمال كنترل بر خاورميانه- پس از حمله به عراق- درصدد برآمد تا منطقه «هارتلند»- قلب زمين- را براي خود حفظ كند و مانع قدرت نمايي مسكو در اين منطقه ژئوپليتيك، ژئواستراتژيك و ژئواكونوميك شود. اين موضوع نياز به دگرگوني هاي جدي در رأس هرم قدرت در كشورهايي داشت كه متحد واشنتگن در محدوده كمربند امنيتي به شمار مي رفتند.

در حقيقت، رهبران نسل اول و يا دوم در اين كشورها از جمله افرادي بودند كه به نسل پرورش يافته در اتحاد شوروي سابق تعلق داشتند و لذا تنها از اين رو براي واشنگتن مفيد و كارساز بودند كه مرحله گذار از نظام سابق را به نظام جديدي كه بتواند با معيارهاي سياسي- اقتصادي غرب سازگاري داشته باشد، طي كنند.

حال، با شرايط نوين و سياست «دموكراسي سازي» كردن حكومت ها كه با اشغال عراق در خاورميانه تحت عنوان «طرح خاورميانه بزرگ» آغاز شد، آمريكا درصدد برآمده است تا با كمك به روي كار آمدن آنچه كه دولت هاي دموكراتيك مي خواهند اوضاع كشورهاي واقع در كمربند امنيتي را بهبود ببخشند.

در اين حال، شدت احساسات ضدروسي و نيز ثبات نسبي در اوضاع سياسي و اقتصادي كشورها در حوزه بالتيك، واشنگتن را از انجام تغييرات در حلقه غربي كمربند امنيتي بي نياز مي ساخت. اما در مورد حلقه جنوب غربي- جنوبي اين كمربند، اوضاع مساعد نبود. اقتصاد بي ثبات و حكومت هاي ناكارآمد كه در چارچوب دموكراسي تعريف شده آمريكايي نمي گنجيدند، ايجاد دگرگوني هايي را طلب مي كرد.

از همين رو، همزمان با موج دموكراسي سازي در خاورميانه، شاهد دموكراسي سازي در كشورهاي اين حلقه هستيم. به اين ترتيب، مي توان گفت كه آمريكا در يك زمان براي تسلط كامل بر خاورميانه و هارتلند به طور جدي وارد عمل شده است. موضعي كه در صورت تحقق، حتي مي تواند توازن جهاني را به سود واشنگتن تغيير دهد.

در هر صورت، با توجه به دگرگوني هايي كه در اين حلقه و در آينده نزديك، در حلقه آسياي مركزي شاهد آن خواهيم بود، مي توان چنين برداشت كرد كه روسيه نيز خواه ناخواه تحت تأثير موج دموكراسي سازي قرار خواهد گرفت. در همين ارتباط، سخنان «ميخائيل ساكاشويلي» رئيس جمهوري گرجستان قابل اعتنا است. وي در مصاحبه با روزنامه ايتاليايي «لارپوبليكا» با اشاره به آنچه كه شكل گيري يك انقلاب سياسي در اروپا ناميد، گفت: روسيه هنوز نفهميده است كه مردم جمهوري هاي سابق اتحاد شوروي خواهان دموكراسي و آزادي هستند و در اين راستا، پافشاري مي كنند.

وي هشدار داد: چنانچه ولاديمير پوتين رئيس جمهوري روسيه فكر كند مي تواند با زور مانع اين روند شود، به زودي مخالفانش حتي در مسكو به حركت در خواهند آمد.

همچنين «گيلا بيژو آشويلي» دبير شوراي امنيت ملي گرجستان گفت: پس از وقوع انقلاب مخملي در گرجستان و انقلاب نارنجي در اوكراين، اهداف اتحاديه گوام تغيير كرده است و اين سازمان بايد نقش ويژه اي را در توسعه دموكراسي در تمام قلمروي حاكميت اتحاد شوروي ايفا كند.

چنين سخنان و هشدارهايي كه تا پيش از اين، حتي از ذهن گويندگان آن خطور نمي كرد، نشان از آن دارد كه بايد در موردشان دقت و غور كافي به عمل آورد. ضمن آن كه بايد عقبه اين ديدگاه ها را جست و جو كرد. البته ساكاشويلي در مصاحبه خود چند بار به آمريكا و اروپا اشاره كرده است و همين موضوع را براي تحليل امور تا اندازه اي آسان مي سازد.

اما در اين ميان، سياست روسيه چه مي تواند باشد؟ در پاسخ باید گفت كه طي چند سال اخير، سياست روسيه در قبال همسايگان خود سياستي دفاعي و گاه، انفعالي بوده است. در اين مدت، روس ها كوشيده اند تا با بهره گيري از ابزارهاي اقتصادي و... در جهت حفظ نفوذ خود در اين حلقه ها گام بردارند.

در عين حال، نگراني كشورهايي چون ازبكستان، قرقيزستان، قزاقستان و... از سياست هاي آمريكا، باعث شده است كه آنها سرعت دوري خود از روسيه را كاهش دهند و بكوشند در مناسباتشان با اين دو كشور نوعي تعادل را در پيش گيرند. با اين همه، ناپايداري اوضاع در اين كشورها- حتي ازبكستان را كه «اسلام كريم اف» با مشت آهنين حكومت مي كند- نمي تواند براي كوتاه مدت، منافع مسكو را تأمين كند. از همين رو، بايد در انتظار ادامه سياست ارتباط و همكاري با كشورهاي واقع در اين سوي كمربند امنيتي بود. همچنين روسيه خواهد كوشيد مناسباتش را با كشورهاي قدرتمند اتحاديه اروپا مانند فرانسه و آلمان و نيز همين اتحاديه گسترش دهد، موضوعي كه آنها نيز از آن استقبال مي كنند.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین