دستگیری فرزند مادر کش پس از 6 سال
آفتاب‌‌نیوز : 
در ساعت 6 و 30 دقيقه بامداد 26 تيرماه سال 77، شخصي به نام وكيل، مأموران انتظامي را در جريان قتل مادر خود در منزلش واقع در محله چاي بويين گنبد قرار داد.
با اطلاع شاكي، مأموران براي بررسي موضوع در حالي به محل حادثه اعزام شده و مشاهده کردند؛ زني به نام آنا سلطان 65 ساله در حاليكه يک روسري سياه رنگ گلدار به دور گردنش گره زده شده بر روي تشک افتاده است.
بر اين اساس، پرونده‌اي در ارتباط با اين قتل تشكيل و تحت بررسي و رسيدگي قرار گرفت.
سرانجام در تاريخ 8 آبانماه 84، كارآگاهان عمليات ويژه آگاهي استان گلستان، پس از گذشت 6 سال به فرزند مقتول به نام عيد محمد معروف به شاه‌قلي مظنون و وي را دستگير كردند.
وي در بازجویی ها به قتل مادرش اعتراف کرد و گفت : شب حادثه در يک مجلس عروسي شركت داشتم كه ساعت 24 شب به منزل آمده و داخل اتاق مادرم كه بيدار بود، رفتم.مادرم با ديدن من شروع به مشورت در خصوص ازدواج برادر كوچكترم كرد. من به او گفتم: از آنجا كه پول كافي در اختيار نداريم قادر به خواستگاري رفتن براي او نيستيم.
متهم به قتل در ادامه اظهاراتش معترف شد: با مخالفت من در اين خصوص، مادرم شروع به داد و فرياد كرد كه همين امر به شدت مرا ناراحت كرد. از اين رو در حاليكه روسري را دور گردن مادرم كشيده بودم، متوجه شدم كه رنگش كبود شده است.
با اظهارات فرزند مادركش، پرونده وي جهت رسيدگي تحويل مقامات قضايي شد.
در ساعت 6 و 30 دقيقه بامداد 26 تيرماه سال 77، شخصي به نام وكيل، مأموران انتظامي را در جريان قتل مادر خود در منزلش واقع در محله چاي بويين گنبد قرار داد. با اطلاع شاكي، مأموران براي بررسي موضوع در حالي به محل حادثه اعزام شده و مشاهده کردند؛ زني به نام آنا سلطان 65 ساله در حاليكه يک روسري سياه رنگ گلدار به دور گردنش گره زده شده بر روي تشک افتاده است.
بر اين اساس، پرونده‌اي در ارتباط با اين قتل تشكيل و تحت بررسي و رسيدگي قرار گرفت.
سرانجام در تاريخ 8 آبانماه 84، كارآگاهان عمليات ويژه آگاهي استان گلستان، پس از گذشت 6 سال به فرزند مقتول به نام عيد محمد معروف به شاه‌قلي مظنون و وي را دستگير كردند.
وي در بازجویی ها به قتل مادرش اعتراف کرد و گفت : شب حادثه در يک مجلس عروسي شركت داشتم كه ساعت 24 شب به منزل آمده و داخل اتاق مادرم كه بيدار بود، رفتم.مادرم با ديدن من شروع به مشورت در خصوص ازدواج برادر كوچكترم كرد. من به او گفتم: از آنجا كه پول كافي در اختيار نداريم قادر به خواستگاري رفتن براي او نيستيم.
متهم به قتل در ادامه اظهاراتش معترف شد: با مخالفت من در اين خصوص، مادرم شروع به داد و فرياد كرد كه همين امر به شدت مرا ناراحت كرد. از اين رو در حاليكه روسري را دور گردن مادرم كشيده بودم، متوجه شدم كه رنگش كبود شده است.
با اظهارات فرزند مادركش، پرونده وي جهت رسيدگي تحويل مقامات قضايي شد.
گزارش خطا
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره عضویت در خبرنامه 
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین
لینک های مفید