کد خبر: ۲۲۸۳۳۵
تاریخ انتشار : ۰۳ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۸:۴۷

عیادت ابتکار از عزت‌الله انتظامی/آقای بازیگر تهران را دوست ندارد

روزهای دودگرفته تهران ابدی شده، آنقدر ابدی که دیگر روی خوش به هیچ‌کس نشان نمی‌دهد، پیرتر‌ها در خانه محبوس شده‌اند و جوان‌تر‌ها از سر اجبار برای گذران معیشت خیابان‌ها را گز می‌کنند تا بچرخد چرخ زندگی.
آفتاب‌‌نیوز :
آفتاب: اعتماد نوشت: «آقای بازیگر» که همه شهر با او خاطره‌ها دارند هم، نفسش تنگ شده، به زور بالا می‌آید، به زور کپسول اکسیژن و دستگاه تصفیه هوا. عزت‌الله انتظامی، بازیگر 90 ساله تئاتر و سینما روزهایی را به خاطر هوای کثیف تهران در بیمارستان بستری شده و ناخوش است. روزهایی که هنوز می‌توانست مانند دیگر کهنسالان پیاده‌روی‌هایش را داشته باشد و سرخوشی‌های 90 سالگی‌اش را. از مریضی پنج ماهه‌اش که می‌گوید و پیشنهاد دکتر معالجش مبنی بر خروج از تهران، بغض می‌کند. با وجود اینکه می‌گوید: «دیگر تهران را دوست ندارم» انگار هنوز علقه‌یی در اعماق وجودش به این شهر دودزده دارد. می‌گوید: «کجا بروم، زندگی‌ام اینجاست، باید همه‌چیز را بگذارم و ترک دیار کنم. جهنم است تهران، اما نمی‌توانم هم دل بکنم از هرچه در این شهر دارم و بروم.»

معصومه ابتکار، رییس سازمان محیط زیست کشور است، شاید برای آلودگی هوای تهران و دیگر کلانشهرها کاری نتواند باسرعتی که همه از او انتظار دارند بکند، کاری یک‌شبه که به قول او در این هشت سال همه‌چیز بدتر و بدتر شده، آنقدر که تنها شاید برای ناامید نکردن مردم است که می‌گوید «امیدواریم به حل مساله آلودگی هوا.» اما دلجویی که می‌تواند بکند، دلجویی از آقای بازیگر که در روزهای کهنسالی‌اش باید گوشه خانه محبوس شود بلکه ذرات سیاه هوای شهر وارد ریه‌اش نشود و بیمارستانی‌اش نکند. سه‌شنبه شب، ابتکار برای دیدن عزت‌الله انتظامی راهی اقدسیه شد، تا از نزدیک حالی از همسایه‌اش بپرسد و عذری بخواهد بابت هوایی که متولی‌اش است و پیرمرد را خانه‌نشین کرده. شاید هم بتوان این بازدید را در جواب دیدهایی که انتظامی از «بنیاد زینب»، بنیاد خیریه‌یی که ابتکار راهش انداخته و هرازچندگاهی بازیگر پیر، برای کمک به ایتام راهی آن می‌شد، دانست.


چه معنی دارد دانشجو تا لنگ ظهر بخوابد

اما انتظامی که از اتاق استراحتش به استقبال خانم معاون رییس‌جمهور آمد، دولت را در رفع آلودگی هوا هیچ‌‌کاره می‌داند. او معتقد است مردمند که باید همکاری کنند و همدلی؛ تا از شر این غول سیاه خلاص شویم. او در گپ و گفتی که با ابتکار داشت، پیشنهاد داد تمهیداتی بیندیشند که با تفکیک ساعات ظاهر شدن مردم در جامعه، از بار ترافیک کم شود. او به تجربه‌اش در رم برای بازی در فیلم «حاجی واشنگتن» اشاره می‌کند و با ادبیات مخصوص به خود می‌گوید: «در رم که بودم، با اینکه باید بار ترافیکی‌اش بسیار بیشتر از تهران باشد، هر قشری از مردم در یک ساعت متفاوت در خیابان‌ها ظاهر می‌شدند، در کشور ما معمولا مردم سحر از خواب بلند می‌شوند برای نمازصبح، دانش‌آموزان و دانشجویان از پنج صبح در خیابان بودند برای رسیدن به کلاس‌هایشان، کارمندان دیرتر از آنها و هشت صبح راهی ادارات می‌شدند و مغازه‌ها هم زودتر از 9 صبح مغازه‌هایشان را باز نمی‌کردند. دلیل ندارد دانشجو تا لنگ ظهر بخوابد، باید صبح زود بزند بیرون، وقتی دانشجو پنج صبح بیاید بیرون، نصف شهر خالی می‌شود، یک ساعت بعدش کارمند می‌آید بیرون، یک ساعت بعد دکاندار می‌آید بیرون.»

اما ابتکار مشکلات را جدای از ظاهر شدن همه مردم با هم در مسائلی چون سوخت، کارخانه‌های آلاینده و خودروسازان می‌بیند، که البته او هم اشاره‌یی موکد بر مشارکت مردم دارد، مشارکتی که در همه جای دنیا مردم کشورهای دیگر با استفاده از وسایل حمل‌و‌نقل عمومی و پیاده‌روی به پاک ماندن شهر کمک می‌کنند.

انتظامی از ریاست شورای خانه تئاتر و خانه هنرمندان استعفا کرده، علتش را نگفته اما می‌توان مرتبط دانست به مساله سلامتی‌اش. عکسی از روز عروسی‌اش که عکسی است دونفره، به دیوار ورودی خانه‌اش نصب کرده، عکسی که جوانی از سر و روی خودش و همسرش، فلور خانم می‌بارد، زیر عکس نوشته 1326. تهران سال 92 را با سال 26 مقایسه می‌کند، سالی که عزت خان انتظامی دیپلمش را گرفته و ازدواج کرده بود، سال‌هایی که در تهران نمی‌شد اتومبیلی دید، به ندرت بودند و به قول انتظامی انگشت نما بود اگر کسی ماشین داشت، دوچرخه بود و موتور هم به این شکل نبود. «ما در سنگلج می‌نشستیم، کوچه‌ها خاکی بود. آب و برق هم نبود، آب لوله‌کشی نداشتیم، وقتی اینها آمد باز هم کوچه‌ها خاکی بود اما نیازی به آب‌پاشی هم نداشتیم، همه جا‌تر و تمیز بود. آلودگی با مدرن‌تر شدن شهرها، بیشتر می‌شود.»

او می‌گوید: «تهران هر رنگی بود، خاکستری نبود. گل، رنگ گل بود و آسمان، آبی بود. اگر جلوی توپخانه می‌ایستادیم، لاله‌زار را می‌شد دید، واگن بود و با اسب رفت و آمد می‌کردیم. الان تعداد موتورسواران آنقدر زیاد شده و وحشتناک می‌رانند که آدم جرات نمی‌کند پایش را در خیابان بگذارد. اما اگر مردم هر کدام یک ماشین بیرون نیاورند و هر کسی با قطار شهری و اتوبوس و تاکسی رفت و آمد کند، نه که به تهران آن روزها برسیم اما می‌توانیم کمی در کاهش حجم آلودگی قدمی‌برداریم.»

اما معصومه ابتکار معتقد بود یقینا دولت باید کاری بکند و این برعهده دولت است که سلامت شهروندان را تضمین کند. او در ادامه گفت: «در این باره دولت مصمم هم هست اما مشکل اصلی آلودگی هوای ما کیفیت سوخت بنزین، گاز و مازوتی است که در نیروگاه‌ها می‌سوزانیم. چون زیرساخت صنایع نفت ما در این هشت سال تعطیل بود، تحریم شدیم و باید گاز تولید می‌کردند تا مازوت نسوزانند، مازوتی که فوق‌العاده آلاینده است، نیروگاه‌های ما باید نوسازی و بازسازی می‌شدند اما همه‌چیز در این هشت سال تعطیل بود، بنزین بدترین وضعیت را در چهار سال گذشته داشت، ما یک شبه به تولید بنزین رسیدیم، که به اصطلاح به آن می‌گویند بنزین 48 ساعته که من در شورای شهر تذکر هم دادم و گفتند مساله امنیتی است و نباید از آن سخن گفت اما الان وزیر نفت هم مصمم است، تحریم‌ها هم که از امروز فرو ریخت، امیدوارم شرایط خرید بنزین یورو4 مهیا شود و سریعا پالایشگاه‌ها را ارتقا دهیم.»

او از خودروسازان هم سخن گفت، خودروسازانی که دائم در حال تمدید مهلتند اما ظاهرا این‌بار تا آخر اردیبهشت بیشتر مهلت ندارند تا استانداردهای یورو4 را اعمال کنند. ابتکار گفت: «خودروسازان در این هشت سال عقب‌ماندگی زیادی داشتند، فقط تولید و به بازار ارائه می‌کردند اما ما مهلتی که برایشان تعیین کردیم تا آخر اردیبهشت است که باید یورو4 را اعمال کنند. در هفته آینده هم که جلسه شورای عالی محیط زیست داریم، قرار بر مصوب شدن یکسری دیگر از این دست قوانین است.»

... و آسمان آبی

ابتکار پیشنهادی فرهنگی، هنری به انتظامی داد، پیشنهادی که شاید با شنیده شدن صدا و دیده شدن تصویر این بازیگر کهنه کار، فرهنگ‌سازی صورت گیرد و مردم بیشتر از قبل از وسایل حمل‌و‌نقل عمومی استفاده کنند و کمتر شاهد خودروهای تک‌سرنشین باشیم. ابتکار پیشنهاد ضبط تیزر یا ساخت فیلم کوتاهی از آقای بازیگر را داد یا نصب بیلبورد که انتظامی همکاری با شهرداری و صداوسیما را رد کرد. اما فیلمی با نام «... و آسمان آبی» از زندگی انتظامی ساخته شده که در راستای آن قرار شد فیلمی کوتاه تهیه شود تا مردم شاید به حرف پیرمرد هم که شده، حواس‌شان باشد که شیشه عمر خیلی از شهروندان به دست همین فرهنگ‌های‌ریزی است که ساخته نشده.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین