آفتابنیوز : آفتاب: مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: مصاحبه باورنکردنی «هاوارد گوردون» تهیه کننده دو مجموعه تلویزیونی 24 و هوملند با مضامین سیاسی و از چهره های موثر کمپانی فاکس در هالیوود با یک مجله اصولگرای ایرانی بسیار زودتر از آنچه تصور می شد تکذیب و از قول او گفته شده است که اصل این گفت و گو واقعیت ندارد.
در این مصاحبه عباراتی وجود دارد که بیان آن از زبان یک تهیه کننده آمریکایی عجیب می نمود چرا که اساسا آنان فارغ از گرایش های سیاسی و منافع اقتصادی دایره واژگان متفاوتی دارند و نگاه یک غربی به دنیا با یک انسان شرقی متفاوت است و آن قدر مثال ها در این زمینه متعدد است که نیاز به بیان نیست.
کافی است این مقایسه را حتی در حوزه های غیر مرتبط با تفکر و اندیشه مانند فوتبال در نظر آوریم و گفتار مربیان وطنی را با خارجی ها مقایسه کنیم. این اختلاف البته به خودی خود برای هیچ یک واجد ارزش یا ضد ارزش نیست و تنها از دو دنیای متفاوت حکایت می کند.
در این عبارات دقت کنید: «شخصی در ایران از تندروهای نزدیک به حکومت است که سریال های ما را تحلیل و ارزیابی می کند و از افراد سپاه پاسداران به شمار می رود. از تحلیل های او در نگارش سریال میهن خیلی استفاده کردیم (حسن عباسی). طبیعی است در تحلیل های این شخص نوعی هراس از حمله نظامی اسراییل وجود دارد. از تحلیل های او برای دامن زدن به این نوع هراس بهره بردیم. بی تعارف من یک یهودی دو آتشه هستم که موجودیت برادرانم در اسراییل برایم از هر حیث اهمیت دارد.»
جنس این واژه ها آشنا نیست؟ فارغ از محتوای آن، تهیه کنندگان و کارگردانان هالیوودی اساسا این گونه و با ذکر مصداق سخن نمی گویند.
گفته می شود هاوارد گوردون بلافاصله در صفحه توییتر خود این مصاحبه را از اساس ساختگی دانسته اما مدعی انجام مصاحبه می گوید: این پست در توییتر او مبهم است و او شاهد دارد. کی؟ اعضای تحریریه همان مجله!
به این بهانه چند نکته را می توان یادآور شد:
1- مصاحبه های خیالی و ساختگی در مطبوعات و رسانه های ایران اگر چه پر تعداد نیست اما به هر حال مسبوق به سابقه است. یکی از مشهورترین آنها نامه چارلی چاپلین به دخترش (جرالدین) درباره پوشش اوست که از اساس ساختگی و خیالی است و زاده ذهن و تراوش قلم روزنامه نگار دهه 50 خورشیدی – فرج الله صبا- که البته به قصد سنجش افکار عمومی نوشته شد و سود جویی یا هدف سیاسی در بین نبود ودر مجله روشنفکر چاپ شد و قرار بوده عنوان ستون «فانتزی» باشد و در صفحه آرایی عنوان را نمی آورند و موضوع واقعی و اصیل جلوه می کند.
با این حال این نامه حتی در کتاب «مساله حجاب» استاد شهید مرتضی مطهری یا یکی از آثار استاد محمد رضا حکیمی مورد استناد قرار گرفته و آن قدر شهرت یافت که برخی از مغازه داران نیز آن را در معرض دید مشتریان خود قرار داده اند و هنوز هم دیده می شود.
فرج الله صبا توضیح داد از مشاهده عکس مشهور «ولگرد» - چارلی در کنار یک دختربچه- این ایده به ذهن او آمد و در شماره بعد هم قصد توضیح داشته ولی به سفر می رود و تکذیب های بعدی کارگر نمی افتد و بعدتر از تکرار تکذیب های خود خسته شد و دیگر پی گیری نکرد. به هر رو هیچ تردیدی وجود ندارد که چنین متنی مطلقا وجود ندارد. اما چرا نامه چارلی چاپلین پس از 40 سال هنوز باورمندانی دارد و مصاحبه تهیه کننده آمریکایی طی 40 ساعت تکذیب شد؟ پاسخ این پرسش را در گسترش وسایل ارتباطی و رسانه هایی چون توییتر و شبکه های اجتماعی باید جُست.
2- بررسی ها نشان می دهد برخی از مولفینی که مرحوم ذبیح الله منصوری مدعی ترجمه از اثر آنها بوده نیز وجود خارجی نداشته اند! این اتفاق را درباره برخی ترجمه های عزیز نسین نویسنده طنزپرداز ترکیه نیز شاهد بوده ایم. مردم دوست دارند اثر ترجمه شده یک نویسنده خارجی را بخوانند تا اثر تالیفی یک نویسنده ایرانی را و مرحوم ذبیح الله منصوری نیز از این نکته آگاه بود. با این حال چون نویسنده وجود خارجی ندارد این کار مشمول «سرقت ادبی» نمی شود!
3- با پیروزی انقلاب اسلامی بازار انتشار کتاب خاطرات رجال سابق داغ شد.همزمان برخی به جعل خاطرات یا استفاده از قوه خیال روی آوردند. هنوز هم در بازار کتاب های خاطرات منسوب به برخی از اعضای خانواده پهلوی وجود دارد که مثلا مدعی ترجمه اند حال آن که نه مترجم وجود خارجی دارد نه ناشر خارجی و با یک جست و جوی ساده می توان به صحت و سقم ماجرا پی برد.کافی است در صدد تماس با ناشر و مترجم ادعایی برآیید تا دریابید مثلا مادر فرح دیبا اصلا زبان خارجی نمی دانسته که خاطرات او ترجمه شود!
4- انتساب یک مصاحبه غیر واقعی به اشخاص در هر رسانه ای محتمل است. چرا که اساس کار بر اعتماد متقابل است و همواره امکان و احتمال سوء استفاده وجود دارد و در معتبر ترین رسانه ها نیز طی یک سال یک یا دو بار محتمل است. نکته مهم اما این است که نشریات و سایت های معتبر در برخورد با این موارد استثنایی عذرخواهی و با فرد متخلف برخورد می کنند.
در این مورد خاص اما تا لحظه تحریر این مطلب از اصل کار دفاع شده و با مبهم خواندن توییت تکذیب به نظر می رسد قرار است همچنان مصاحبه مورد ادعا واجد اصالت معرفی شود. مضافا به گواهی همکاران که انگار هنگام مکاتبه با ای میل سرشان در رایانه او بوده است!
5- چنانچه واقعا مصاحبه ای در کار نبوده باشد و همچنان بر اصالت آن تاکید کنند باید هشدار داد و دوستان را از درغلتیدن به ورطه هایی که مغایر اخلاق است برحذر داشت. چرا که همین حالا نیز اصول گرایی ایرانی از بحران اخلاقی ناشی از رفتار و گفتار دولت سابق و شخص رییس آن رنج می برد و بخشی از روی گردانی مردم نسبت به این جریان به همین خاطر است. بنا بر این ترمیم این امر مهم تراز اصرار بر یک خطاست.
ابوعلی سینا می گوید: آن کس که یک خطا مرتکب می شود و 1000 دلیل برای توجیه آن می آورد نه یک خطا که 1001 اشتباه مرتکب شده است.
به لحاظ رسانه ای اما می توان دوباره به یاد آورد که 40 سال پیش که فرج الله صبا نامه ای جعلی و خیالی را به چارلی چاپلین نسبت داد خود کارگردان هم تا پایان عمر – چهار سال پس از آن- متوجه نشد و هنوز هم خیلی ها باور دارند. در این دوران اما کار آسان شده است. بلافاصله دیگران تصویر و متن را برای هاوارد گوردون مخابره کردند و او هم در توییتر پست گذاشت که چنین اتفاقی نیفتاده است.
روزنامه نگارانی که مایل اند در نگاه دیگران حرفه ای تلقی شوند ولو با تقلید کامل از فرم و شیوه دیگران به این نکته باید بیشتر دقت کنند. کار رسانه ای یک بحث است و پروژه نگاه سیاسی به سینما و باورهای خود را به نام دیگران منتشر کردن بحثی است دیگر.