کد خبر: ۲۲۹۰۶۵
تاریخ انتشار : ۰۸ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۲:۴۹

قتل جوان تازه‌داماد از سوی مسافر روستا

جوان تازه‌داماد که از آژانس، مسافری برای یک روستا داشت به‌خاطر اختلاف 20 هزار تومان کرایه کشته شد.
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: به گزارش ایران، محسن 23 سال داشت و دانشجو بود و به تازگی ازدواج کرده و با خودروی پرایدش در یک آژانس تاکسی تلفنی کار می‌کرد تا هزینه‌های زندگی و دانشگاه خود را در بیاورد.

اوایل شب دوم بهمن بود که محسن در تماس با همسرش گفت مسافری دارد که باید وی را به خوشاب ببرد. این آخرین تماس تازه‌داماد با همسرش بود و دیگر تلفنش را جواب نداد.

تازه عروس که از شوهر خود بی‌خبر مانده بود و دلشوره و نگرانی عجیبی داشت موضوع را به پدر شوهرش اطلاع داد.

خانواده محسن نیز چند بار با گوشی تلفن همراه وی تماس گرفتند ولی جوابگو نبود. پدر محسن با مراجعه به پلیس آگاهی سبزوار گم‌شدن پسرش را به پلیس اطلاع داد و خواستار ردیابی وی شد.

جسد تازه‌داماد

رئیس پلیس سبزوار در این باره به شوک گفت: با اعلام گم‌شدن راننده جوان، تحقیقات پلیسی آغاز شد و مرد مسافری که در تماس با آژانس تاکسی تلفنی، خودروی محسن را به مقصد روستای رباط شازده شهر فیروزه - در نزدیکی نیشابور - کرایه کرده بود، شناسایی شد.

سرهنگ آزادواری افزود: در حالی که کارآگاهان تحقیقات گسترده خود را آغاز کرده بودند ماموران پلیس فیروزه از کشف جسد جوانی 23 ساله با مشخصات محسن خبر دادند.

وی خاطرنشان کرد: کارآگاهان تلاش برای دستگیری قاتل را آغاز و پس از ردیابی‌های اطلاعاتی، وی را روز سوم بهمن در خانه‌ای واقع در خیابان حافظ این شهر دستگیر کردند. مسافر جنایتکار در اعترافاتی قتل به خاطر اختلاف بر سر کرایه را پذیرفت.

«فرزین» دادستان عمومی سبزوار در این رابطه دستورات ویژه‌ای را صادر کرده و با توجه به این که وقوع قتل در حوزه فیروزه بوده پرونده در اختیار دادسرای نیشابور قرار گرفت.

اعترافات عامل جنایت

رضا 33 ساله بنایی ماهر در کار ساختمانی است که متأسفانه از چند سال پیش مسیر زندگی خود را به خطا رفت و چندین سابقه کیفری در کارنامه سیاه خود دارد، مدتی در زندان تحمل حبس کرد و به تازگی آزاد شده است.

وی در اعترافات خود گفت: شب جنایت خودرویی را از آژانس کرایه کردم. من و راننده به توافق رسیدیم که 30 هزار تومان کرایه بپردازم اما در بین راه چون وضعیت جاده خراب بود و دست‌انداز زیاد داشت راننده جوان گفت باید 50 هزار تومان بدهم. احساس می‌کردم حرف زور می‌زند و به او گفتم ما قبلاً سر این موضوع به توافق رسیده‌ایم و یک ریال هم اضافه‌تر به تو نمی‌دهم و وی گفت: پس تو را ابتدای جاده روستای رباط شازده پیاده می‌کنم و وارد جاده نخواهم شد.

خیلی عصبانی شده بودم، به او گفتم باید مرا به مقصد برسانی. در این لحظه راننده در کنار جاده توقف کرد، ما با هم درگیر شدیم. جر و بحث مان بالا گرفت و او به من ناسزاگویی کرد. اعصابم حسابی به هم ریخته بود و اصلاً نمی‌فهمیدم چه‌کار می‌کنم. از ماشین پیاده شدم و به طرف راننده رفتم، او را از خودرو پیاده کردم و با چاقویی که در جیب داشتم چند ضربه به پهلو و شکمش زدم. راننده جوان غرق در خون روی زمین افتاده بود. یک لحظه چشم‌هایم را باز کردم، باورم نمی‌شد چه کار کرده‌ام. ماشینش را برداشتم و همانجا رهایش کردم. همه بدنم می‌لرزید و پاهایم را نمی‌توانستم روی پدال گاز و ترمز نگه دارم. خودرو را در چاله‌ای انداختم و خودم به روستا رفتم. شب را مهمان خواهرم بودم. به حرکات و رفتارم شک کرده بود چون خیلی ترس و اضطراب داشتم. روز بعد به سبزوار برگشتم که مأموران دستگیرم کردند.

وی گفت: هنوز هم باورم نمی‌شود به خاطر 20 هزار تومان یک جوان که تازه داماد شده بود را کشته باشم.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین