آفتابنیوز : آفتاب: به گزارش شرق، نماینده دادستان تهران در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که صبح دیروز در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد برای متهم درخواست مجازات کرد.
او گفت: متهم که فرزین نام دارد پنجسال قبل در جریان مفقودشدن مردی به نام داوود بازداشت شد. او در تحقیقات گفت داوود را به قتل رسانده و جسدش را میان زبالههای اطراف تهران رها کرده است. این مرد در اعترافاتش گفته است چون 15سال قبل مقتول به همسر او تعرض کرده از وی انتقام گرفته است.
با توجه به شکایت اولیایدم و سایر مدارک موجود در پرونده بهعنوان نماینده دادستان تهران درخواست صدور حکم قانونی دارم.
در ادامه مادر مقتول بهعنوان ولیدم برای متهم درخواست قصاص کرد. این در حالی است که دادستان تهران نیز با توجه به صغیربودن یکی از فرزندان مقتول از طرف او برای متهم درخواست قصاص کرده بود.
سپس متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: 15سال قبل داوود به همسر من تعرض کرده بود. وقتی همسرم این موضوع را گفت تصمیم گرفتم داوود را بکشم. داوود سالها در آمریکا زندگی کرده بود و به جرم قاچاق اسلحه از این کشور اخراج شده بود. داوود از همسر و فرزندانش جدا شد و به ایران آمد. سالها بود که خانوادهاش را میشناختم و با خودش هم بعد از بازگشتش به کشور آشنا شدم. رفتوآمد ما خیلی زیاد بود. از طریق خواهر داوود به نام میترا شنیده بودم او مشکلات اخلاقی دارد اما فکر نمیکردم با همسرم چنین رفتاری کند تا اینکه یکروز به خانه آمدم و دیدم همسرم مریض شده و او را به بیمارستان بردهاند. خیلی گریه میکرد. از او پرسیدم چه شده است گفت داوود به من تجاوز کرده خیلی با خودم کلنجار رفتم تا داوود را بکشم چندباری هم برای قتل او نقشه کشیدم اما نشد. سالها از این موضوع گذشت و من در قلب خودم او را بخشیدم. در این مدت با هم ارتباط داشتیم تا اینکه روز حادثه داوود به کارگاه من آمد. داوود زن صیغهای داشت که خواهر آن زن به من کمی پول سپرده بود تا با آن کار کنم و سودش را بدهم. آن روز داوود آمد و گفت پول خواهرزنم را بده من هم قبول کردم. بعد با هم در یکی از اتاقهای کارگاه که وسایل شکار در آنجا نگهمیداشتم مشروب خوردیم. او سپس ادکلنی از جیبش درآورد و به من گفت این را به همسرت بده. خیلی عصبانی شدم. او هنوز هم به زن من فکر میکرد تبر را از روی دیوار برداشتم و یک ضربه به سرش زدم بعد هم با تفنگ شکاری تیری به پشتش زدم.
متهم گفت: داوود خیلی سنگین بود نمیتوانستم او را حرکت بدهم. جسد را با زحمت داخل چادر برزنتی گذاشتم و با بالابر که وسیله کارم بود بالا کشیدم و پشت وانت گذاشتم و به جایی بردم که زبالهها را میریختند آنجا جسد را آتش زدم و بعد هم که زبالههای دیگر رویش آمد.
او درباره رابطهاش با خواهر مقتول گفت: میترا به من پیشنهاد داد با هم رابطه داشته باشیم من هم دوستش داشتم البته به او گفته بودم همسر دارم نمیتوانم او را طلاق بدهم. حتی به او گفتم تو ازدواج کن و بعد از اینکه جدا شدی تو را بهصورت صیغهای عقد میکنم تا زنم نفهمد. من رابطهام را با او انکار نمیکنم.
در ادامه قضات همسر متهم را به جایگاه فراخواندند تا درباره ادعای شوهرش از او تحقیق کنند.
این زن گفت: «من با میترا دوست بودم. با داوود هم از طریق او آشنا شدم. یک روز با میترا به پیادهروی رفتم، وقتی برگشتیم پیشنهاد داد صبحانه را باهم و در خانه آنها بخوریم جواب دادم چون مادر و برادرت در خانه هستند به آنجا نمیآیم اما او گفت داوود نیست. من هم رفتم. در اتاق منتظر بودم تا میترا با سینی صبحانه بیاید که یکدفعه داوود با چای وارد شد. با تعجب پرسیدم تو چرا خانه هستی؟ جواب داد خودم به میترا گفتم بگوید من خانه نیستم. او از شوهرم بدگویی کرد و گفت تو جوان هستی وقتی شوهرت خیانت میکند تو هم این کار را انجام بده از حرفهایش خوشم نیامد و بلند شدم بروم اما او عذرخواهی کرد و با اصرار خواست چای را بخورم. به محض اینکه چای را خوردم کرخت شدم و دیگر نتوانستم کاری بکنم و او به من تجاوز کرد. بعد از خانه خارج شدم آنقدر حالم بد بود که به بیمارستان رفتم و بعد هم موضوع را به شوهرم گفتم.»
این زن ادامه داد: «مدتی بعد متوجه شدم میترا با شوهرم رابطه دارد. شوهرم بعد از آن ماجرا خیلی با من درگیر میشد و کتکم هم میزد اما به خاطر بچههایم تحمل و سعی کردم آنها چیزی نفهمند. فشارهای ناشی از این موضوع باعث شد به بیماریهای مختلفی مبتلا شوم.»
همسر متهم گفت: «به نظر من داوود زنده است و شوهر من قاتل نیست. داوود قبلا گفته بود دنبال پول کلانی میگردد و احتمال دارد به خارج از کشور رفته باشد.»
بنا بر این گزارش قضات بعد از پایان جلسه دادگاه برای تصمیمگیری در این خصوص وارد شور شدند.