آفتابنیوز : آفتاب: وقتی دلبندانمان میافتند، زمانی که هنگام بازی سراغ وسایل خطرناک میروند، موقعی که به سرعت میدوند یا مسیر خود را نگاه نکرده راه میروند و ...، بند دلمان میبرد که مبادا دچار حادثه شده و آسیب ببینند اما همین مایی که حاضر نیستیم ناراحتی بعد از تشر زدن به فرزندمان را هم تحمل کنیم، گاهی آنچنان عزیزانمان را در معرض خطر قرار میدهیم که زمینه تلخ ترین رویدادها را برایشان فراهم میکنیم.
به گزارش «تابناک»، این آمار با توجه به اینکه سوانح رانندگی و جادهای دومین عامل اصلی مرگ و میر افراد ۵ تا ۲۵ ساله در جهان محسوب میشود و کشور ما از مقامداران جهانی این آمار شوم است، یعنی تصادفات، بزرگترین تهدیدی هستند که جان کودکان ایرانی را تهدید میکنند و به موازات آن، قرار گرفتن کودکان در خودرو، یعنی قرار گرفتنشان در خطرناکترین موقعیت!
البته باور عمومی چیز دیگری است؛ اغلبمان وقتی سوار خودرو میشویم، گمان میکنیم که در محیطی امن قرار داریم و نهایت تلاشی که برای افزایش این ایمنی صورت میدهیم، بستن کمربند ایمنی در سرنشینان ردیف جلو خودرو و رعایت قوانین در حد اطلاعاتمان است و چه بسا از سوار کردن فرزندان مان در صندلی جلو هم ممانعت به عمل آوریم. بدین ترتیب خاطرمان جمع میشود که جای فرزندانمان امن است.
البته آمار بالای آسیبدیدگی و فوت کودکان در تصادفات رانندگی تنها منحصر به سرنشینان خودرو نیست بلکه گروه سنی 6 تا 10ساله سهم بالایی در تصادفات عابرانپیاده داراست که حکایت از ناامن بودن محیط کوچه و خیابان برای کودکان را دارد.
به عبارت بهتر، از اختلاط ناتوانی این گروه سنی در مواجهه با ترافیک و کمتوجهی رانندگان به ایشان، باز معجون دردناکی حاصل میشود که تاکید دیگری بر خطرآفرینی ترافیک در سلامت کودکان ایران است.
این در حالی است که آمارهای تفکیکی از تصادفات کودکان، جدای سهم بالای مرگ و میر ایشان که به خودی خود فاجعه آمیز است، آماری دردناک از معضلات پرشمار برای کودکان مصدوم به دست میدهد؛ آسیب به اندامهای حرکتی 60 درصد، شکم و اندامهای داخلی 50 درصد، آسیب چند جانبه و قفسهسینه هرکدام با 25 درصد و ستونفقرات با 15درصد شایعترین مصدومیتها در افراد زیر پانزده سال است که تصادف میکنند.
به این موارد میتوان افزود که حداقل صدمهای که کودک در تصادفات میبیند، احتمال دچارشدن به سردردهای مقاوم و صرع است که این عارضه تا آخر عمر همراه فرد خواهد ماند و موجبات رنجش دائمی وی را فراهم خواهد آورد.
با این تفاسیر چه باید کرد؟ این پرسش سرآغاز راهی است که پلیس مدتیست با تاکید بر گنجاندن قانون اجباری شدن استفاده از صندلی کودک در خودروها پیگیری میکند و در بازنگری قانون مورد بررسی قرار خواهد گرفت اما در خانوادههای ایرانی –که تک فرزندی میانشان شایع شده،- مورد غفلت واقع شده و بی توجهی به آن تداوم دارد.
آنچه در این میان به وضوح به چشم میخورد، تاکید پلیس بر اجرای طرح بستن کمربند سرنشینان عقب خودروها، همکاری پلیس و آموزش و پرورش در تربیت همیاران پلیس، همکاری شهرداری تهران و پلیس برای ایجاد پارکهای ترافیکی و برخی برنامه های آموزشی رسانه ملی تنها تلاشی است که برای کاهش آمار صدمات جانی به کودکان تدارک دیده شده و چه بسا اثرگذاری محدودی به دنبال داشته است.
با این رویکرد، از یکسو جا دارد که نقاط قوتی مانند اجرای طرح همیار پلیس مورد تقویت قرار گرفته و از پتانسیل نهادهای دولتی چون وزارت راه، وزارت بهداشت و... و قوه مقننه برای کاستن از هزینههای تصادفات، به ویژه برای آینده سازان کشور بهره گرفته شود و از سوی دیگر، تلاش شود که ضرورت مراقبت از کودکان در مقابل خطرات ناشی از تصادف، تبدیل به خواستهای عمومی نزد خانواده ها شود.
بی شک اگر نگرشمان به امن بودن محیط خودرو از بین برود، آنگاه از سوار کردن کودکان در صندلی جلو، در آغوش کشیدن ایشان در مسافرت، بهره نجستن از صندلی کودکی که گران به نظر میرسد و نبستن کمربند صندلی عقب تغییر خواهد کرد و همچنین اگر در آموزش قوانین و مقررات به رانندگان، مخاطراتی که رانندگی در کوچه و خیابان یا محل های مجاور مدارس متوجه کودکان میکند مورد تاکید قرار گیرد، میتوان امید به کاهش آمار مرگ و میر و مصدومیت کودکان در تصادفات داشت.